انقلاب ششساعته نپال: نسل Z چگونه یک دولت را به زانو درآورد
حمید آصفی
آنچه در نپال رخ داد را میتوان یکی از سریعترین و غیرمنتظرهترین خیزشهای تاریخ معاصر نامید. اعتراضات نه از دل ایدئولوژی، نه از شعارهای سنگین حزبی، بلکه از یک ممنوعیت ساده؛ فیلترینگ شبکههای اجتماعی آغاز شد. اما همین تصمیم، انفجاری را رقم زد که تنها در چند ساعت دولت را از هم پاشاند، نخستوزیر را وادار به استعفا کرد و ارتش را به صحنه آورد. وقتی دولت نپال دسترسی به فیسبوک، اینستاگرام و یوتیوب را مسدود کرد، تصورش این بود که جوانان چند روزی غر بزنند و بعد ساکت شوند. اما همین نسل Z، که زندگی روزمرهاش به اینترنت و آزادی بیان گره خورده، این ممنوعیت را نه یک محدودیت موقت، بلکه تحقیر مستقیم و اعلام جنگ علیه سبک زندگی خود دانست. خیابانهای کاتماندو پر شد از جوانانی که شعارشان ساده بود: «دست از سر اینترنت ما بردارید».
آنچه این خیزش را عجیب میکند سرعت سقوط دولت است. در عرض کمتر از شش ساعت پارلمان و دفتر نخستوزیری به آتش کشیده شدند، وزرا و مقامها با عجله و حتی با چنگ زدن به طناب هلیکوپترها تلاش کردند از شهر بگریزند، نخستوزیر «خادگا پرساد شارما اولی» استعفا داد و برای مدتی به یک پادگان ارتش منتقل شد، و ارتش ناچار شد برای کنترل اوضاع وارد پایتخت شود و عملاً مدیریت کشور را در دست گیرد. این روند نشان داد که دولت در نپال بیش از آنچه تصور میشد شکننده و بیپشتوانه است. آتش زدن مجلس فقط یک حرکت نمادین نبود؛ پیامی روشن داشت: نهادی که باید نماینده مردم باشد، در چشم نسل جدید چیزی جز یک دکور خالی و ابزار پوششی برای فساد و بیعملی نبود. جوانان بهوضوح نشان دادند که دیگر هیچ اعتباری برای سازوکارهای رسمی باقی نمانده است.
در نهایت ارتش برای جلوگیری از جنگ داخلی و هرجومرج بیشتر وارد عمل شد. اما نکته جالب اینجاست که ارتش نه در جایگاه سرکوب کامل، بلکه در موقعیت میانجی قرار گرفت. فرماندهان ارتش وارد مذاکره با نمایندگان معترضان شدند، چون فهمیدند این موج اجتماعی آنقدر عمیق و گسترده است که با گلوله و سرنیزه فروکش نخواهد کرد. اعتماد عمومی نابود شده است. حتی اگر دولت جدیدی تشکیل شود، بازسازی اعتماد میان حاکمیت و نسل Z کار سادهای نخواهد بود. الگوی جدید اعتراضات شکل گرفته است. دیگر لازم نیست دههها مبارزه یا سالها تظاهرات طولانی در کار باشد؛ نسل شبکههای اجتماعی میتواند در عرض چند ساعت یک دولت را فلج کند. ارتش تبدیل به ضامن بقا شد. این مسئله شاید در کوتاهمدت ثبات بیاورد، اما در بلندمدت پرسش جدی ایجاد میکند: آیا ارتش بهعنوان قدرت سیاسی جدید عمل خواهد کرد یا صرفاً نقش آتشنشان موقت را بازی میکند؟ اروپا و غرب نیز با واقعیتی جدید روبهرو شدند. آنها همیشه با دولتهای شکننده جنوب آسیا بر سر میز مذاکره مینشستند، اما حالا باید بفهمند که بازیگران اصلی دیگر نه وزرا و نخستوزیران، بلکه نسلی جوان، بیتجربه اما جسور و متصل به شبکه جهانی است.
نپال یک نمونه محلی نیست؛ یک آژیر هشدار جهانی است. هر حکومتی که تصور کند با فیلتر، با بستن دهانها و با حذف شبکههای اجتماعی میتواند بحران مشروعیت خود را پنهان کند، دیر یا زود با همان لحظهای روبهرو میشود که نپال تجربه کرد: انفجار ناگهانی، سقوط برقآسا، و تسلیم در برابر نسلی که دیگر چیزی برای از دست دادن ندارد.

آن مرد سکولار "دزد" است!

پشت پرده نخستین سفر وزیر خارجه ایران به تونس