اندیشکده «خاورمیانه» که جمهوری اسلامی ایران آن را در فهرست گروههای تروریستی قرار داده یک برنامه درباره پیامدهای بازگشت تحریمهای شورای امنیت با فعال شدن مکانیسم ماشه یا اسنپ بک با حضور «آلن ایر» دیپلمات و سخنگوی فارسی زبان پیشین وزارت خارجه آمریکا و «راس هریسون» پژوهشگر ارشد این اندیشکده و نویسنده کتاب «رمزگشایی از سیاست خارجی ایران: منافع راهبردی، قدرت و نفوذ» برگزار کرده است
در این برنامه کارشناسان از بازگشت تحریمهای خودکار شورای امنیت، مرگ خامنهای و تاثیر این موارد بر وضعیت ایران در منطقه و جهان صحبت کردند.
فرامرز داور - ایران وایر
بریتانیا، فرانسه و آلمان روند «اسنپبک» را در چارچوب توافق هستهای ۲۰۱۵ با ایران ــ که در آمریکا هم حتی با نام برجام شناخته میشود ــ فعال کردند. این اقدام به تهران ۳۰ روز فرصت میدهد تا مسیری برای بازگشت کامل به تعهدات خود بیابد و از بازگشت تحریمهای فراگیر سازمان ملل جلوگیری کند. ایران چه پاسخی داده است؟ و جامعه بینالمللی چگونه میتواند از این زمان برای رسیدگی به تهدید ناشی از برنامه هستهای ایران بهترین استفاده را ببرد؟ این نشست حدود یک هفته پیش از پایان این مهلت برگزار شد.
درباره احتمال نشان دادن انعطاف از سوی جمهوری اسلامی تا پیش از رسیدن موعد بازگشت تحریمهای شورای امنیت، «راس هریسون» پژوهشگر ارشد اندیشکده خاورمیانه گفت که به نظر او «راههای خلاقانه زیادی وجود داشت که ایرانیها بگویند «ما خط قرمز خود را حفظ کردهایم» اما درعینحال نوعی انعطاف عملگرایانه هم نشان داده باشند.»
«فکر میکنم آنچه در خرداد و تیر رخ داد (حمله اسراییل و سپس آمریکا به ایران) این بود که با حملات، آن روند ــ اگر که اصلا روندی وجود داشت ــ متوقف شد. آن رفتوبرگشتها و نشان دادن انعطاف قطع شد... هرگونه انعطافی که ممکن بود ایران تا قبل از جنگ دوازدهروزه نشان داده شود، به عنوان ضعف تعبیر خواهد شد.»
میانجیگری لازم است اما مذاکره مستقیم واجبتر
به اعتقاد هریسون احتمال اینکه ایران با اقدام معناداری مانع بازگشت تحریمهای شورای امنیت شود، اینک کمتر و کمتر شده است.
درباره اینکه احتمال نقشی معنادار برای قطر، عمان یا عراق وجود داشته باشد که بتوانند به عنوان میانجی به مذاکرات ایران و آمریکا کمک کند، «آلن ایر» که در دوره پیش از مذاکرات برجام و در همان زمان در گروه آمریکا حاضر بود گفت: «قطر یا هر کشور دیگری میتواند نقش میانجی را بازی کند و بسیاری درگذشته این کار را بهخوبی انجام دادهاند؛ اما این کارها زمانی بهتر جواب میدهد که گفتوگوی مستقیم وجود داشته باشد. زمانی که من بین سالهای ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۳ درگیر این موضوع بودم، به مدت سه سال مذاکرات غیرمستقیم داشتیم چون ایرانیها حاضر نبودند مستقیماً با ما صحبت کنند؛ بنابراین، نماینده اتحادیه اروپا پیامها را بین ما و آنها جابهجا میکرد و ما هم گه گاهی جلسه میگذاشتیم؛ و باز هم سرعت مذاکرات کافی نبود. فقط وقتیکه شروع کردیم به جلسات مستقیم و پرواز میکردیم به یک محلی برای گفت وگو و روزها و هفتهها میماندیم و ساعتها هر روز مذاکره میکردیم، تازه پیشرفت واقعی حاصل شد...»
الن ایر گفت که به نظر او میانجیگری بین ایران و آمریکا شرط لازم است، اما کافی نیست: «الان فکر نمیکنم این احتمال وجود داشته باشد. استدلال اولیه ایران برای پرهیز از گفتوگوی مستقیم با ایالات متحده این بود که به آمریکا اعتماد ندارد. خب، برای مذاکره لزوما نیازی به اعتماد نیست. هیچ رابطهای میان اعتماد و مذاکره مستقیم از یک سو و بیاعتمادی و مذاکره غیرمستقیم از سوی دیگر نمیبینم. مذاکره مستقیم احتمال سوتفاهم را کاهش میدهد و سرعت را افزایش میدهد. پس هرچند از هرگونه محرکی برای ازسرگیری مذاکرات استقبال میکنم، چه از سوی کشورهای خلیج فارس یا هر کسی، در نهایت اگر بخواهیم پیشرفتی داشته باشیم، دو چیز لازم است: نیت در هر دو طرف و زمان و تعهد زیاد؛ و فکر نمیکنم اکنون هیچیک از طرفها واقعاً نیتی برای رسیدن به توافقی دوجانبه رضایتبخش داشته باشند».
ایران میگوید در حالی که برای دور ششم مذاکره با آمریکا آماده میشد و دو روز پیش از آن اسراییل به ایران حمله کرد این «خیانت» به دیپلماسی است. از آن زمان تاکنون مقامهای جمهوری اسلامی اول برای شروع مذاکره با آمریکا پیش شرط پرداخت غرامت خساراتهای جنگ دوازده روزه را مطرح کردند و سپس گفتند که ایالات متحده تضمین کند جنگ و حمله دیگری رخ نمیدهد. آنها میگویند آمریکا به این درخواستها جواب نمیدهد و به تعبیر «محمدرضا عارف» معاون اول رییس جمهور ایران، «آمریکا خود را به خواب زده است».
شرکتکنندگان در این برنامه درباره حمله اخیر اسراییل به قطر و تغییر دینامیک میان کشورهای عربی و احتمالاً روابط با ایران نظرات خود را در میان گذاشتند.
راس گفت «این حمله بخشی از الگو و نیت اسراییل در منطقه است. من آن را تلاشی میبینم برای تغییر دینامیک به شکلی که نشان دهد دیپلماسی برای اسراییل نه مفید است و نه ضروری، حتی اگر به نتیجهای مثل یک توافق هستهای منجر شود.»
به گفته او «در طول سال گذشته نگرانیای از سوی ریاض و ابوظبی دیدهایم: آنها معمولا نگران ایران بهعنوان یک متجاوز منطقهای بودهاند، اما اکنون نگران اسراییلی هستند که بدون ترمز حرکت میکند. ما اخیراً در یک گروه گفتوگو میکردیم که تفاوت بین یک افراطی و یک میانهرو این است که افراطی نمیداند چه زمانی باید ترمز بگیرد. نگرانی در ریاض این است که اسراییلیها تا زمانی که با یک نیروی سخت متوقف نشوند، ادامه خواهند داد. این برای امنیت خلیج فارس و ثبات خاورمیانه نگرانکننده است و این نگرانی را بهطور فزایندهای از بیشتر دولتهای عرب خلیج فارس میبینم. این الگو نه تنها میتواند مذاکرات هستهای ایران و آمریکا را به خطر بیندازد، بلکه میتواند امنیت منطقهای را هم تهدید کند.»
در پاسخ به پیامدهای حمله اسراییل به قطر، آلن ایر گفت «با حذف تهدید ایران، به نظر میرسد ایران یا اسراییل دستکم در چشم کشورهای خلیج [فارس] به تهدید بزرگتری بدل شدهاند؛ نه فقط با اقداماتشان در ایران بلکه همچنین در قطر و طبیعتاً در غزه و کرانه باختری.»
طی سه ماه اخیر هم ایران و هم اسراییل خاک قطر را هدف قرار داده اند. ایران میگوید به تلافی بمباران مراکز اتمی اش توسط ایالات متحده، پایگاه نظامی این کشور در قطر را هدف موشک قرار داد و نیت از آن حمله به قطر نبوده است. با این همه این حمله موجب سرد شدن روابط ایران و قطر شد.
به اعتقاد شرکت کنندگاه در برنامه اندیشکده خاورمیانه، نگرانی از این حملات در کشورهای خلیج فارس جدیتر از پیامدهای منطقهای بازگشت تحریمهای شورای امنیت درباره ایران است.
آلن ایر گفت: «پرسش کلیدی این است که اگر تحریمها بازگردد، آیا امارات متحده عربی همچنان اجازه خواهد داد بخش بزرگی از کالاهای چینی از طریق مسیرهای تجاری دریاییاش به ایران مجددا صادر شود؟ راستش نمیدانم. فکر میکنم احتمالاً ادامه خواهند داد. همچنین بعید میدانم آمریکا بتواند فشار موثری بر اماراتیها برای تغییر این مسیر تجاری وارد کند، بهویژه چون حجم تجارت نسبتا قابلتوجه است. ولی باز هم سخت است که مطمئن گفت.»
شرکتکنندگان در این پنل عموما به شکل گرفتن یک توافق هستهای جدید، خوشبین نبودند. آلن ایر گفت: «یکی از چیزهایی که اخیرا به آن فکر کردهام این است که اگر توافق هستهای صورت نگیرد و باوجود حمله احتمالی اسراییل، چه اتفاقات مثبتی میتواند در منطقه رخ دهد؟ اگر کمی عقب بایستیم و نگاه کنیم، ایران چه چیزی از سعودیها میخواهد؟ اسراییل چه چیزی از سعودیها میخواهد؟ و آمریکا چه چیزی از سعودیها میخواهد؟ به نظر من سعودیها میتوانند نقش مرکزی داشته باشند.»
او گفت به نظرش ایرانیها میخواهند سعودیها به دولت ترامپ بگویند که دیپلماسی ادامه پیدا کند، راه دیپلماسی دنبال شود. آنها نمیخواهند فروپاشی دینامیک چانهزنی بین آمریکا و ایران بهنوعی تهاجم بیشتر منطقهای منجر شود. پس ایرانیها از سعودیها میخواهند آنها بهعنوان حائل یا ضربهگیرمقابل آمریکای دوره ترامپ باشند. اسراییلیها هم نهایت میخواهند سعودیها به توافق ابراهیم (برای شناسایی اسراییل) بپیوندند؛ اما این امر در فضای کنونی با توجه به مسئله فلسطین شدنی نیست؛ بنابراین عربستان در اینجا میتواند به عنوان ایفای نقش کند و شاید حتی در مقطعی در ایجاد نوعی سازوکار منطقهای، مثلا سازوکار خلع سلاح هستهای نقش داشته باشد که صرفا بر ایالات متحده متمرکز نباشد، بلکه به یک پیکربندی منطقهای تغییر یابد. این میتواند نقطه روشن بالقوهای برای آینده باشد.»
عفونت فرصت طلب در یک محله بد
درباره تاثیر مرگ «علی خامنهای» یا ناتوانی او از تداوم حکمرانی فعلی بر تغییر موضع ایران از شرکتکنندگان پرسیده شد. از نظر آلن ایر مرگ او هیچ تاثیر نخواند داشت: «خیر. گاهی وقتها یک جواب کوتاه بهترین است. اولا روند انتخاب رهبر جدید بهگونهای است که بسیار بعید است فردی با تفاوت ایدئولوژیک اساسی انتخاب شود. دوم، درست مانند زمانی که خامنهای انتخاب شد، چون اعتبارش در مقایسه با جایگاهش اندک بود، مجبور شد «خمینیتر از خمینی» باشد؛ بنابراین، هر کس انتخاب شود، به دلیل روند انتخاب و نیاز به پایبندی به خط ایدئولوژیک موجود، آزادی چندانی برای تغییر ندارد.»
درباره احتمال شکلگیری یک نظم جدید منطقهای به رهبری آمریکا و اینکه آیا جدا کردن مذاکرات مربوط به توافق هستهای از مسئله نقش بیثبات کننده ایران در منطقه در نهایت به سود منافع آمریکا خواهد بود یا نه سوال شد.
راس هریسون گفت: «مشکل ترکیب این پروندهها با یکدیگر ــ پرونده هستهای، موشکی و فعالیتهای منطقهای ــ این است که روند مذاکره بسیار سنگین و پیچیده میشود. فکر میکنم یکی از دلایل تفکیک این پروندهها همین است. بهتنهایی، هماهنگ کردن همه بازیگران و متغیرها در پرونده هستهای بسیار سخت است، چه رسد به اینکه عوامل دیگر را هم اضافه کنیم. به همین دلیل، توافق هستهای بر این اساس طراحی شد که ابتدا فقط پرونده هستهای مذاکره شود و بعد شاید زمینهای برای اعتمادسازی فراهم شود تا در آینده مذاکره درباره مسائل دیگر آسانتر شود. چون آمریکا قبل از اینکه کارایی توافق محک بخورد، از آن خارج شد، هیچوقت نمیفهمیم این مسیر موفق میشد یا نه.»
در مورد ثبات منطقهای، هریسون گفت «من کمی با پیشفرض سوال شما مخالفم. منطقه را باید بهعنوان منطقهای بحرانزده و «محله بد» دید. بازیگران زیادی بر اساس بدترین غرایز خود عمل میکنند. ایران قطعاً نقش بیثبات داشته است؛ اما تمرکز بیش از حد بر ایران بهعنوان منبع اصلی مشکل هم دقیق نیست و هم کمکی به راهحل نمیکند. باید بهجای تقابل صرف با ایران، به دنبال نرم کردن گوشههای تند سیاستهای ایران بود. من بیشتر به معماریهای منطقهای فکر میکنم: راهحلهایی که بتواند فرصتهای مداخله همه بازیگران منطقه ــ از اسراییل تا عربستان، ترکیه و ایران ــ را کاهش دهد و دینامیکهای میان منطقهای را حل کند تا اینکه فقط ایران را بهعنوان مقصر معرفی کنیم.»
در پاسخ به همین سوال ایر گفت: «ایران در واقع مثل یک «عفونت فرصتطلب» است وقتی بدن ضعیف باشد، رشد میکند. ایران منشا مشکلات منطقه نیست، بلکه از آنها بهرهبرداری میکند. دوم اینکه ایران همیشه گفته حاضر نیست با آمریکا درباره این مسایل غیرهستهای مذاکره کند.»