امتیازات تغییر رویکرد نظام برای غرب
یدالله کریمی پور
با فرض استقرار حکومتی غربگرا، سکولار و محافظه کار در ایران، میتوان چنین انتظاراتی داشت:
۱- کاهش نفوذ چین و روسیه
با گرایش ایران به غرب، یکی از تأمینکنندگان اصلیِ ائتلافهای «ضد غرب»، که بین روسیه و چین فعالیت میکند، کمرنگ یا محو خواهد شد؛
۲- تکوین بلوک جدید
غربگرایی ایران، به کشورهای منطقه مانند ترکیه، کشورهای خلیج فارس، پاکستان و افغانستان، در تعاملات خود با ایران فرصت بیشتر برای همکاری با غرب ایجاد خواهد کرد. این به معنای ثبات بیشتر در خطوط جنوبی و خاوری اروپا، کاهش تهدیدات نظامی، تروریستی و مهاجرتی خواهد بود؛
۳- تقابل با بنیادگرایی
با فرض استقرار حکومتی سکولار و غربگرا در ایران، امکان نظارت، کنترل و مهار فعالیت گروههای بنیادگرای اسلامی، به خوبی دامنه دار و بلکه فراگیر خواهد شد؛
۴- کنترل انرژی
با چنین فرضی، ایران به اغلب احتمال، قراردادها و سرمایهگذاریهای غربی را جذب خواهد کرد، سواپهای انرژی، تولید مشترک، صادرات پایدار، می تواند ایران را هاب انرژی تبدیل کند؛
۵- بازار کسب و کار
روابط سیاسی بازتر، می تواند بازار ایران را به یک مقصد جذاب برای تولیدکنندگان غربی، شرکتهای فناوری، صنایع دارویی، محصولات فرهنگی، گردشگری و غیره تبدیل کند. این به معنای فرصت اقتصادی مستقیم و سرمایهگذاری سودآور برای کمپانی های غربی است؛
۶- عرضه سیاست
چنان چه انقلاب اسلامی ایران یا حکومت مذهبی ایران نشان دهد که امکان جایگزینی و یا تغییر رویکرد دارد، این به معنای القای پیام قدرت به سایر نظامهای دینی بنیادگرا است. اینکه سیاست دینی تمامعیار قابل رقابت با مدلهای سکولار و غربگرا نیست، یا اینکه مسیر دیگر غیر دشمنی نیز ممکن است. این کاهش مشروعیت میتواند برای به چالش کشیدن سیاستها و ایدئولوژی خیلی از این گروهها کمک کند؛
۷-اتحادهای جدید
با چنین فرضی، غرب میتواند از ایران جدید به عنوان همپیمانی منطقهای استفاده کرده و در برابر روسیه و چین، خصوصاً در مسائلی مانند امنیت خلیج فارس، دریای عمان، کنترل تنگه هرمز، پروژههای زیرساختی و اتصال منطقهای، مقابله با قاچاق، کنترل مهاجرت غیرقانونی و غیره طرح هایش را عملی کند؛
۸- کاهش هزینه نظامی
با فرض شریک شدن یا حداقل همکاری ایران در امنیت منطقه، نیاز به حضور نظامی مستقیم غرب در منطقه کاهش مییابد. هزینههای نظامی، لجستیکی و اطلاعاتی کاسته شده و فشار برای عملیات نظامی یا مداخلهٔ خارجی کمتر میشود؛
۹- طالبان و افغانستان
با فرض استقرار رژیمی سکولار و غربگرا در ایران، احتمال دارد از حمایت مستقیم یا غیرمستقیم طالبان کاسته شده و یا نفوذش را به نفع گروهها و دولتهای میانهرو افزایش دهد. این میتواند طالبان را وادار به اصلاح رویکرد یا حداقل تعدیل کند، مخصوصاً اگر احساس کند حمایت منطقهای تضمینشده نیست؛
۱۰- آرامش اسراییل
با چنینفرضی، بخشی از دغدغه های امنیتی اسرائیل، تا جایی که به کنش های منطقه ای جمهوری اسلامی بر می گردد نه تنها زدوده خواهد شد، سهل است که محتمل است، ایران-اسرائیل به متحدین استراتژیک تبدیل شوند.
این ها موارد و امتیازاتی نیست که از دیدگاه استراتژیست ها پنهان بماند. هم چنین رها کردنی و فراموش شدنی نخواهد بود.