پزشکیان و لحظهٔ نافرمانی: آیا او میتواند هستهٔ سخت قدرت را به چالش بکشد؟
کانال حمید آصفی
کشور در شرایطی قرار دارد که میتوان آن را نقطهٔ سرنوشتساز تاریخ نامید. حاکمیت که سالها سیاستهای خود را بر پایهٔ «ماجراجویی هستهای»، «عمق استراتژیک» و شعارهای ضدآمریکایی بنا کرده بود، اکنون در گرداب تردید و بیتصمیمی گرفتار شده است. فشارهای بینالمللی، بحران اقتصادی و بیاعتمادی داخلی، سایهٔ سنگینی بر زندگی مردم انداخته و هر حرکت غیرمسئولانه یا تأخیر در تصمیمگیری، میتواند پیامدهای مستقیم انسانی و اقتصادی به همراه داشته باشد.
سه کشور اروپایی آلمان، فرانسه و بریتانیا، با مشخص کردن خواستههای فوری، حاکمیت را در موضعی بیسابقه قرار دادهاند: بازگشت بدون مانع بازرسان آژانس بینالمللی انرژی اتمی، روشن شدن وضعیت اورانیوم ۶۰ درصدی و آغاز مذاکرات مستقیم با آمریکا. این خواستهها نه یک گزینه، بلکه آزمونی واقعی برای اراده و توان تصمیمگیری حاکمیت است. هر تأخیر یا شرطگذاری جدید، بار فشارها را بر دوش مردم سنگینتر میکند و زمان برای تصمیم درست محدود است.
درس بزرگ جنگ دوازده روزه، که برای کشور بسیار پرهزینه بود، هنوز فراموش نشده است. این جنگ نشان داد که هیچ پیروزی نظامی یا منطقهای نمیتواند جایگزین ثبات داخلی و امنیت ملی شود. خسارتهای انسانی، فروپاشی اعتماد عمومی و ضربه به سرمایههای اقتصادی کشور ثابت کرد که هیچ کشوری توان ادامهٔ چنین بازیهای خطرناکی را ندارد. بنابراین، هرگونه جنگ دیگر، چه مستقیم و چه نیابتی، میتواند به فاجعهای بزرگتر تبدیل شود و مردم بیش از پیش قربانی شوند.
حاکمیت، با همهٔ تردیدها و شرطگذاریهای خود، تلاش میکند زمان بخرد. اما این خرید زمان دیگر یک گزینهٔ استراتژیک نیست؛ فرصتی است محدود که میتواند برای کاهش فشارها، جلوگیری از تحریمهای بیشتر و پیشگیری از وقوع جنگ به کار گرفته شود. تاخیر یا بازی با شرایط بینالمللی، فقط باعث پیچیدهتر شدن بحران و نزدیکتر شدن کشور به لبهٔ پرتگاه خواهد شد.
از منظر اقتصادی، ایران شکننده است: تورم، بیکاری و کاهش ارزش پول ملی زندگی مردم را تحت فشار شدید قرار داده است. جنگ دوازده روزه نشان داد که هر تنش نظامی یا بحران خارجی میتواند این شرایط را تشدید کند و کشور را به مرز نابودی اقتصادی و انسانی نزدیکتر سازد. بنابراین، هر حرکت غیرمسئولانه یا تعلل بیشتر حاکمیت، پیامدهای مستقیمی بر زندگی روزمره مردم خواهد داشت.
از منظر منطقهای، حاکمیت دیگر نمیتواند به بازوهای نیابتی خود اتکا کند. حزبالله لبنان، حشد الشعبی عراق و نفوذ در سوریه و یمن دیگر تضمینکنندهٔ قدرت نظامی یا امنیت داخلی نیستند. سیاست «هلال شیعی» و سرمایهگذاری در منازعات منطقهای اکنون بیشتر به یک بار سنگین برای کشور تبدیل شده تا مزیت استراتژیک.
در این لحظهٔ حساس، نقش پزشکیان بیش از هر زمان دیگری سرنوشتساز است. او اگر جرأت به خرج دهد، میتواند با اقدامی جسورانه مسیر را برای کاهش فشارها، جلوگیری از جنگ و باز کردن راه دیپلماسی هموار کند. این اقدام، گاه به معنای نافرمانی از هستهٔ سخت قدرت حاکمیت است؛ اقدامی که نه برای حفظ نظام، بلکه برای حفاظت از زندگی و آیندهٔ مردم ضروری است. اگر پزشکیان در مدار محافظهکاری باقی بماند، فرصت تاریخی از دست خواهد رفت و هزینهٔ آن مستقیماً بر دوش مردم خواهد افتاد. اما یک حرکت جسورانه، حتی کوچک، میتواند کشور را از پرتگاه بحران نجات دهد و نام او را در تاریخ برای یک اقدام به نفع مردم ثبت کند.
این لحظهٔ تاریخی، آزمونی برای اراده، شجاعت و مسئولیتپذیری است. آزمونی که میتواند سرنوشت تحریمها، تهدید جنگ و فشارهای اقتصادی را تعیین کند. حاکمیت در تردید است و حلقههای داخلی قدرت، که منافعشان با ادامهٔ سیاستهای ضدآمریکایی و ضداسرائیلی گره خورده، مانع تصمیمات جدی میشوند. در چنین شرایطی، هر اقدام محدود اما جسورانه میتواند جلوی فاجعهای انسانی و اقتصادی را بگیرد.
ایران اکنون در آستانهٔ انتخابی حیاتی قرار دارد: ادامهٔ فرصتسوزی و تحمیل فشار بیشتر بر مردم یا استفاده از این فرصت استثنایی برای کاهش تحریمها، جلوگیری از جنگ و حفاظت از زندگی مردم. این انتخاب نه فقط سیاسی، بلکه اخلاقی و انسانی است و مشخص خواهد کرد که آیا این لحظهٔ تاریخی، به نفع مردم یا به زیان آنان رقم خواهد خورد.