مراد ویسی - ایران اینترنشنال
تا پیش از انتشار برخی اطلاعات جدید، تصور میرفت که فرماندهان ارشد سپاه پاسداران در جریان جنگ دوازدهروزه با اسرائیل، در دقایق ابتدایی درگیری کشته شدهاند. اما دادههای تازه نشان میدهد که این افراد تنها در ۲۰ ثانیه نخست جنگ جان خود را از دست دادهاند.
سردارانی که سالها به رجزخوانی علیه اسرائیل میپرداختند، تنها چند ثانیه در برابر آن مقاومت کردند.
با این حال، جانشینان همین فرماندهان یکشنبه ۳۰ شهریور در بیانیههایی هشدار دادهاند که در صورت وقوع هرگونه «خطای محاسباتی» از سوی دشمن، پاسخ «مهلک و عبرتآموزی» داده خواهد شد.
اما پرسش اساسی اینجاست: آیا میتوان این رجزخوانیها را جدی گرفت، در حالی که سرداران پیشین در برابر نخستین حمله از پا درآمدند؟
مطالب بیشتر در سایت ایران اینترنشنال
از جمله روایتهایی که منتشر شده، به کشته شدن امیرعلی حاجیزاده، فرمانده نیروی هوافضای سپاه پاسداران، اشاره دارد. ظاهراً وی زمانی که قصد خروج از مقر زیرزمینی خود را داشته، از سوی هواپیماهای اسرائیلی هدف قرار گرفته است. این در حالی است که اسرائیل آگاهانه سیستم ناوبری جنگندههای خود را به گونهای تنظیم کرده بود تا رادارهای سپاه آنها را شناسایی کنند و فرمانده به خیال وجود فرصت به پناهگاه بازگردد؛ فرصتی که در واقع برای هدفگیری دقیقتر فراهم شده بود.
در چنین شرایطی، رهبر جمهوری اسلامی و فرماندهان سپاه تلاش کردند تا شکست در جنگ را پیروزی جلوه دهند. با وجود ویرانی تاسیسات اتمی، فروپاشی سامانههای پدافندی و کشته شدن فرماندهان کلیدی، آنها به ژستی پیروزمندانه پناه بردند و مدعی پیروزی بر اسرائیل شدند؛ ادعایی که با تکرار مستمر به نظر میرسد خودشان نیز به آن باور پیدا کردهاند.
جنگهای ناخواسته، نتایج سیاستهای نادرست
جمهوری اسلامی اکنون در آستانه سومین جنگ خود قرار گرفته است؛ نخست جنگ ایران و عراق که بهدنبال تضعیف ارتش و تصمیمات فاجعهبار پس از انقلاب رخ داد، دوم جنگ ۱۲ روزه اخیر با اسرائیل و آمریکا و اکنون حرکت شتابزده به سمت یک جنگ فراگیر دیگر، اینبار با حضور احتمالی اروپا و ناتو.
رفتارهای اخیر فرماندهان سپاه و بقیه مقامات نیز این نگرانی را تشدید کرده است. آنها با افتخار اعلام میکنند که ایران امروز در برابر ناتو، آمریکا و کشورهای اروپایی ایستاده است. این نوع رجزخوانی و دشمنتراشی در ابعادی گسترده، نه افتخار که نشانه بیتدبیری در عرصه سیاستگذاری بینالمللی است.
قراردادن ایران در مقابل جبههای متشکل از قدرتمندترین ارتشها و اقتصادهای جهان، یعنی آمریکا، اسرائیل و ۳۲ کشور عضو ناتو، تنها نشاندهنده ضعف دیپلماسی و سوءمدیریت سیاست خارجی است. آیا مسئولان جمهوری اسلامی واقعاً به عواقب این رویارویی اندیشیدهاند؟
اگر سرداران سپاه قصد به قول خودشان شهادت دارند، این تصمیم شخصی آنهاست اما آنها و رهبران جمهوری اسلامی حق ندارند به بهای «فیض شهادت» خود، کشور و ملت ایران را قربانی تصمیمات پرهزینه و پرخطر کنند.
فروپاشی اقتصادی؛ بهای سنگین جنگ و تحریم
با بازگشت تحریمها، ایران اکنون وارد فاز جدیدی از بحران اقتصادی شده است. تنها ظرف چند روز، قیمت دلار از مرز ۱۰۶ هزار تومان گذشته و کارشناسان هشدار دادهاند که در صورت تشدید بحران، دلار ممکن است حتی تا ۲۰۰ هزار تومان نیز افزایش یابد. این جهش نرخ ارز با خود موج جدیدی از تورم را به همراه خواهد آورد.
تورم حدود ۵۰ تا ۶۰ درصد برآورد شده، اما شواهد در بازار نشان میدهد که تورم اقلام غذایی و ضروری، عملاً به ۹۰ تا ۱۰۰ درصد رسیده است. قیمت گوشت قرمز به بیش از یک میلیون تومان در هر کیلو رسیده و مصرف سرانه گوشت در ایران به کمتر از شش کیلو در سال سقوط کرده است. قیمت تخممرغ، برنج، حبوبات و سایر کالاهای اساسی نیز به شکلی بیسابقه افزایش یافته است.
در کنار این مشکلات، کسری بودجه دولت روز به روز بیشتر میشود و منابع درآمدی کشور، به ویژه درآمدهای نفتی و ارزی، بهشدت در حال کاهش هستند. دولت حتی توان پرداخت بهموقع مطالبات گندمکاران، بازنشستگان و بقیه مطالبات کارکنان خود را ندارد.
در چنین شرایطی، سیاست خارجی خصمانه علیه غرب تنها به تشدید فروپاشی اقتصادی دامن خواهد زد.
امروز سیاستهای حاکم بر کشور، ایران را نهتنها در مقابل آمریکا و اسرائیل، بلکه در برابر جهان غرب، ناتو، و اقتصاد جهانی قرار داده است. این وضعیت در عمل بهمنزله تبدیل کشور به یک اردوگاه تحریمزده، منزوی و در آستانه فروپاشی است.
فقر، بیکاری، مهاجرت گسترده، اعتیاد، فساد سیستماتیک، سقوط تولید داخلی و کاهش شدید سطح رفاه عمومی، پیامدهای مستقیم این مسیر هستند. کشوری که قرار بود مرکز تمدن و توسعه باشد، اکنون به جایی رسیده که مردم برای یافتن شغل به کشورهای همسایه روی میآورند و مایحتاج خود را با سختی تامین میکنند.
در این میان، طبقه حاکم متشکل از خامنهای و فرماندهان سپاه و اطرافیان آنها نهتنها پاسخگو نیستند، بلکه با بیانیههای نمایشی و تکرار شعارهای نخنما، واقعیتهای جامعه را انکار میکنند.
کشوری که در آن اعلام زمان پرداخت حقوق بازنشستگان به یک «خبر مهم» تبدیل میشود، به روشنی در مسیر فروپاشی قرار گرفته است.
در حالیکه بسیاری از مردم درگیر تامین نیازهای اولیه زندگی هستند، میلیاردها تومان در پروندههای فساد و ناکارآمدی گم شده و مسئولان بدون پاسخگویی واقعی، سیاستهایی اتخاذ میکنند که کشور را به لبه پرتگاه کشانده است.
ادامه این روند به معنای عمیقتر شدن بحرانها، افزایش خطر جنگ، و گسترش فقر و نابسامانی خواهد بود. راهکار نه در تغییر سیاست ها بلکه در تغییر حکومت است. این حکومت نشان داده قابل اصلاح نیست و در صورت ادامه حیات آن، حیات ایران و ایرانیان به خطر خواهد افتاد.

پیمان کوروش رضا پهلوی زیر ذرهبین تحلیلگر داخلی

همسر چارلی کرک در مراسمی با حضور ترامپ ضارب را بخشید