یک دادگاه قتل در فرانسه که از روز دوشنبه آغاز شده، افکار عمومی را به خود جذب کرده است؛ چرا که در مرکز ماجرا پرسشی حلنشده قرار دارد: جسد قربانی کجاست؟
بی بی سی - سدریک ژوبیار، نقاش و دکوراتور ۳۸ ساله، متهم است که نزدیک به پنج سال پیش همسرش دلفین را به خاطر حسادت به قتل رسانده است.
او همواره این اتهامات را انکار کرده و جز شواهد غیرمستقیم، بازپرسان نتوانستهاند پروندهای محکم بسازند؛ نه جسدی وجود دارد، نه خونی، نه اعترافی و نه شاهدی.
با این حقیقت نامکشوف و شخصیتهایی از شهری کوچک در جنوب فرانسه، این ماجرا به پدیدهای در شبکههای اجتماعی بدل شده است.
گروههای بیشماری در فضای مجازی توسط «کارآگاهان خودخوانده» تشکیل شده که در آنها نظریهها و شهادتها رد و بدل میشود؛ موضوعی که باعث نارضایتی پلیس و خانوادهها شده است.
پاتریک آوران، روانکاو و نویسنده کتابی درباره نگرش جامعه به جرم، میگوید: «در این گروهها هر کسی نظریهای میسازد که بیشترین سازگاری را با خودش دارد.»
ماجرای ژوبیار در اوج دوران قرنطینه در زمان شیوع کرونا آغاز شد؛ زمانی که در ساعات اولیه ۱۶ دسامبر ۲۰۲۰، سدریک ژوبیار با ژاندارمری تماس گرفت و گزارش داد همسرش ناپدید شده است.
#France - Le procès de Cédric #Jubillar s'est ouvert ce lundi devant les assises du Tarn. Il comparaît pour le meurtre de sa femme Delphine, un crime qu'il conteste ⤵️ pic.twitter.com/q6onJGqJqX
-- FRANCE 24 Français (@France24_fr) September 23, 2025
دلفین، که آن زمان ۳۳ سال داشت، پرستار شب در یک درمانگاه نزدیک خانهشان در کانیَک-له-مین در منطقه اکسیتانیا بود. این زوج دو فرزند داشتند: یکی ششساله و دیگری هجدهماهه.
پلیس بهتدریج دریافت که رابطه این زوج چندان خوشایند نبود. سدریک همیشه حشیش مصرف میکرد و به ندرت کار میکرد. در مقابل، دلفین با مردی که از طریق اینترنت آشنا شده بود، رابطه داشت. او و سدریک در حال گفتوگو درباره طلاق بودند.
جستوجوهای گستردهای توسط پلیس و اهالی در اطراف انجام شد؛ حتی غارنوردان به برخی از چاههای متروکه معدن که منطقه پر از آنهاست، رفتند. اما جسد دلفین هرگز پیدا نشد. با این حال، پروندهای علیه همسرش شکل گرفت و در سال ۲۰۲۱ او تحت بازجویی رسمی قرار گرفت و بازداشت شد.
دادستانی در دادگاه شهر آلبی استدلال کرد که سدریک ژوبیار انگیزه روشنی برای کشتن همسرش داشت، به دلیل جدایی قریبالوقوعشان.
دادستانی به نکات دیگری هم اشاره کرد: رفتارهای مشکوک سدریک در شب ناپدید شدن؛ نشانههای درگیری، از جمله یک عینک شکسته؛ و شهادت همسایهای که صدای جیغ زنی را شنیده بود.
شخصیت سدریک ژوبیار در دادگاه زیر ذرهبین خواهد رفت. شاهدانی قرار است درباره زبان تهدیدآمیز او نسبت به دلفین پیش از ناپدید شدنش شهادت دهند و همچنین از بیتفاوتی او پس از آن سخن بگویند.
دو تن از آشنایان او، یکی همبند سابق و دیگری دوستدختر سابق، نیز آنچه را به پلیس گفته بودند تکرار خواهند کرد: اینکه سدریک پیششان به قتل اعتراف کرده و محل جسد را نشان داده بود.
اما با وجود جستوجوهای بیشتر، هیچ جسدی پیدا نشد و وکلای مدافع قصد دارند درباره صحت گفتههای آن دو نفر تردید ایجاد کنند. در واقع، هسته اصلی دفاع سدریک ژوبیار همین است: هیچ چیزی جز باور عمومی که او مظنون ایدهآل است، ثابت نمیکند که او همسرش را کشته است. او همواره بر بیگناهیاش پافشاری کرده است.
انتظار میرود این دادگاه چهار هفته طول بکشد، با حضور ۶۵ شاهد و ۱۱ کارشناس. تاکنون بیش از ۱۶ هزار صفحه مدرک و سند گردآوری شده است.
تیبو دو مونتِگیو، نویسنده فرانسوی، در روزنامه فیگارو نوشت که پر رمز و راز بودن این پرونده برای مردم یادآور رمانی از ژرژ سیمنون، خالق بازرس مگره، کارآگاه خیالی مشهور است.
او در تحلیلی مفصل نوشت: با وجود همه شواهد غیرمستقیم علیه سدریک ژوبیار، پرسش اصلی این است: چگونه «مردی سرخچشم و مغشوش، که روزی ده نخ حشیش میکشید» توانسته مرتکب جنایتی بینقص شود؟
او نوشت: «اینکه همسرش را بکشد بیآنکه کوچکترین ردی به جا بگذارد؛ جسد را مخفیانه منتقل کند، آن را در جایی غیرقابلردیابی دفن کند و سپس بازگردد تا به پلیس اطلاع دهد، همه اینها در حالی که دو فرزندش آرام در اتاقهایشان خوابیده بودند و این همان مردی بود که وقتی پلیس آمد، در را با پیژامهای با طرح پاندا باز کرد و همان صبح ناپدیدی همسرش روی تلفن همراهش بازی تاجوتخت تماشا میکرد.»
و این سؤال مطرح میشود: آیا او «نابغهای حقهباز است؛ احمقی خوششانس؛ یا بیگناهی بداقبال؟»
دادگاه در این باره تصمیم خواهد گرفت.