Monday, Sep 29, 2025

صفحه نخست » آخرین برگ جمهوری اسلامی در بازی قدرت

mooshak.jpgجمهوری اسلامی در تلاش است برنامه هسته‌ای را فدای برنامه موشکی کند، زیرا توان موشکی می‌تواند خلا ناشی از تخریب بخش بزرگی از تاسیسات هسته‌ای را جبران و نفوذ تهران در منطقه را حفظ کند

بدیع یونس - ایندیپندنت فارسی

پس از فعال شدن مکانیسم ماشه و بازگشت تحریم‌های بین‌المللی گسترده، آیا جمهوری اسلامی به این واقعیت پی برده که برنامه هسته‌ای‌اش در آستانه نابودی کامل است و آیا حاضر است برای نجات پروژه موشکی‌ خود از برنامه هسته‌ای چشم بپوشد؟

از آغاز هزاره سوم، جمهوری اسلامی مسیر فریبکاری در برابر جامعه جهانی را در پیش گرفت. این کشور غنی‌سازی اورانیوم را به‌طور پنهانی تا سطح بالای ۸۰ درصد افزایش داد و تعداد سانتریفیوژها را به بیش از ۳۱ هزار دستگاه رساند. هم‌زمان، مراکز مخفی جدیدی تاسیس کرد و مقدار زیادی اورانیوم با غنای بالا (فراتر از سقف تعیین‌شده) را به‌طور پنهانی نگهداری کرد. جمهوری اسلامی هیچ‌گاه از کارشکنی در فعالیت‌های تیم‌‌های بازرسی بین‌المللی دست نکشید و همواره داده‌های دوربین‌ها را از آژانس پنهان می‌کرد. به این شکل که در ظاهر بازرسان را می‌پذیرفت، اما در عمل ماموریت آن‌ها را مختل می‌کرد.

این ترفند‌ها و اقدام‌های جمهوری اسلامی سرانجام ترامپ را به خروج از برجام واداشت. جمهوری اسلامی سعی کرد از طریق راه‌اندازی کارزار‌های رسانه‌ای، واشینگتن را مسئول پایبند نبودن به توافق هسته‌ای جلوه دهد و در این راه به موفقیت‌های قابل‌ذکری هم دست یافت. تا حدی که برخی کشورهای اروپایی ادعاهای تهران را باور کردند.

مطالب بیشتر در سایت ایندیپندنت فارسی

پس از خروج آمریکا از برجام، جمهوری اسلامی وضعیت پیش‌آمده را به فرصتی برای گسترش برنامه‌های هسته‌ای و موشکی و مداخله در امور کشورهای همسایه بدل کرد. این روند تا زمان جنگ ۱۲روزه که به شکست رژیم ایران منجر شد، ادامه یافت. سپس، تهران به این نتیجه رسید که خطر شعله‌ور شدن یک جنگ تمام‌عیار دیگر وجود دارد؛ جنگی که می‌تواند بساط برنامه هسته‌ای را برای همیشه برچیند. همین امر، رژیم جمهوری اسلامی را به عقب‌نشینی و انعطاف‌پذیری و اتخاذ مواضع جدید واداشت: اعلام آمادگی برای بازگشت به میز مذاکره، پیشنهاد گفتگوی مستقیم با تروییکای اروپایی و امضای توافق با گروسی در قاهره، در حالی‌ که تا چندی پیش او را جاسوس می‌نامید.

علاوه بر آن، تهران از شعار مذاکره نکردن با واشینگتن هم عقب‌نشینی کرد و عباس عراقچی، وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی، ادعا کرد که «مذاکره با آمریکا متوقف نشده و از طریق میانجی‌ها ادامه دارد». این در حالی است که تا چندی قبل، هرگونه گفتگوی مستقیم با آمریکا را رد می‌کرد.

مهم‌ترین پیشنهادی که تهران به واشینگتن و سه کشور اروپایی ارائه داد، آمادگی‌ برای توقف غنی‌سازی با درصد بالا و بازگشت به سطح ۲۰ درصد بود. با رد این پیشنهاد، تهران آمادگی خود را برای کاهش درصد غنی‌سازی از ۲۰ درصد به حدود ۳.۶۷ درصد اعلام کرد، اما این پیشنهاد هم پذیرفته نشد و غرب تاکید کرد که غنی‌سازی اورانیوم در خاک ایران باید به‌طور کامل متوقف شود.

پس از جنگ ۱۲ روزه، جمهوری اسلامی به این واقعیت پی برد که آمریکا و اسرائيل برای جلوگیری از هسته‌ای شدن جمهوری اسلامی هر کاری می‌کنند و در برخورد با این تهدید روزافزون، با جدیت خاصی عمل می‌کنند. حمله به تاسیسات هسته‌ای که آسیب بسیاری به برنامه هسته‌ای تهران وارد کرد، هم رهبر جمهوری اسلامی را به پذیرش این واقعیت واداشت که از سرگیری فعالیت‌های هسته‌ای در کوتاه‌مدت امکان‌پذیر نیست و بازگشت به شرایط قبل از جنگ، به زمان و هزینه هنگفتی نیاز دارد.

به همین دلیل، رژیم جمهوری اسلامی این بحث را مطرح کرد که حاضر است برنامه هسته‌ای خود را کنار بگذارد، مشروط بر اینکه برنامه موشکی‌اش همچنان حفظ شود.

جمهوری اسلامی موشک‌های بالیستیک گوناگونی در اختیار دارد که از جمله می‌توان به موشک‌های«سجیل»، «قدر» و «خرمشهر» که برد آن‌ها به دو هزار کیلومتر می‌رسد و می‌توانند شرق و مرکز اروپا را هدف قرار دهند، اشاره کرد. علاوه بر آن، رژیم ایران موشک‌هایی با برد حداکثر ۳۰۰ کیلومتر در اختیار دارد تا بتواند مرزهایش را از هر سو به‌طور کامل محافظت کند.

از این‌ رو، جمهوری اسلامی در تلاش است تا برنامه هسته‌ای خود را فدای برنامه موشکی کند، زیرا توان موشکی می‌تواند خلا ناشی از تخریب بخش بزرگی از تاسیسات هسته‌ای را جبران و نفوذ تهران در منطقه را حفظ کند. با این حال به‌ نظر می‌رسد زمان ترفندبازی‌های جمهوری اسلامی به پایان رسیده است، به‌ویژه اینکه کشورهای اروپایی با ارجاع پرونده هسته‌ای به شورای امنیت سازمان ملل و فعال کردن مکانیسم ماشه، تهران را در وضعیتی دشوار قرار داده‌اند.

در پی جنگ ۱۲ روزه، جمهوری اسلامی متوجه این واقعیت شد که تل‌آویو و واشینگتن دیگر خط قرمز‌های متعارف را رعایت نمی‌کنند. افزون بر آن، دریافت که راهبرد بازدارندگی جدید اسرائیل بر دو اصل استوار است: اول، نادیده گرفتن مرزهای جغرافیایی کشورها. همان‌طور که تام باراک، سفیر آمریکا در ترکیه و فرستاده ویژه در امور سوریه گفت: «اسرائیل دیگر خود را به رعایت مرزهای سایکس‌ــ‌پیکو پایبند نمی‌داند». دوم، حملات پیشگیرانه برای خنثی کردن هرگونه تهدیدی علیه امنیت اسرائیل؛ درست همان‌گونه که در ایران، یمن، سوریه و لبنان رخ داد.

هرچند جمهوری اسلامی به واکنش و پاسخ تهدید می‌کند، توان اجرای هیچ اقدام واقعی و فراتر از ظاهر، از جمله خروج از آژانس بین‌المللی انرژی اتمی یا پیمان منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای، را ندارد. با این حال، کاملا آماده است تا برای حفظ برنامه موشکی‌اش به‌عنوان آخرین برگ در بازی قدرت، گروه‌های شبه‌نظامی وفادار به خود در منطقه را قربانی کند.



Copyright© 1998 - 2025 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy