چه چیزی بما امکان می دهد که فرا تر از آنچه که در ذهن خود ساخته ایم قدمی پس بنشینم ودر نگاه خودنسبت به آنچه که امروز در جامعه سخت آسیب دیده از استبداد وفساد جمهوری اسلامی ایران می گذردتجدید نظر کنیم ؟
تنها یک چیزملاک است! قبول واقعیت عینی که در سیاست خود را دربرخوردبا عینیت اجتماعی و خواست اکثریت جامعه نشان می دهد .
برخورد عینی با مسائل مردمی که روزانه با مشکلات ناشی ازعملکرد جمهوری اسلامی جانشان به لب رسیده است .مردمی که زیر بار فشار های اقتصادی ، محدودیت های اجتماعی وفرهنگی له ولورده می شوند و از بن جان خواهان سرنگونی این حکومت هستند.
مردمی که علی الرقم فشارهای خرد کننده حاکمیت یک مقاومت و مبارزه مدنی رادراشکال مختلف پیش می برند که برجسته ترین آنها مبارزه گسترده زنان بر علیه حجاب اجباری و شکل گرفتن یک خیزش تاثیر گذار با شعار "زن ،زندگی ،آزادی " است. خیزشی که هنوز در صور مختلف ادامه دارد . هزینه می دهند بی آن که جریان های مخالف جمهوری اسلامی چه در داخل وچه خارج عمیقا آنها را درک کنند ونقش خود در قبال این مبارزه مدنی را با عمل کرد درست خویش پاسخ گویند .
درک عمیق و پاسخ درست به این مبارزه مدنی جاری توسط مردم چه می تواند باشد ؟ بنظر سوالی ساده است حمایت همه جانبه از این مبارزه .جوابی کلی که هیچ دردی از درد های مردم را دوا نمی کند . چرا که آنچه در عمل مشخص اپوزیسیون دیده می شود.در گیری های ذهنی آنهاست بر سر مقولاتی انتزاعی که فراتر از جواب گوئی به خواست های ضروری مردم وتوانمند کردن عملی جنبش مهساست .
من بدون هیچ واهمه ای از تیر های زهرآلود کسانی که قرارگرفتن من در جبهه "تلاش برای نجات ایران" را خیانت به گذشته و ایده ال های چپ می دانند ومورد تهاجمم قرارمی دهند سوال می کنم.
یک: "دشمن اصلی ملت ایران دراین مرحله کیست؟ "
دو:" آیا عمیقا به سرنگونی این رژیم جنایت کار که از طریق اعدام های روزانه وسرکوب هر صدای اعتراضی بر حکومت خود ادامه می دهد وبا سیاست های ویران گر وبی مسئولانه خود تحریمی گسترده وجنگی نا لازم را بر کشور ومردم تحمیل می کند هستید؟
" سه:" اگر واقعا خواستار سرنگونی این رژیم هستید چرا عمده نیروی خود را صرف کند وکاو در دوران سپری شده پهلوی ومقابله با شخص آقای رضا پهلوی بعنوان پر طرفدار ترین جریان مخالف جمهوری اسلامی میکنید بی آنکه نیم نگاهی نقادانه به انصاف به گذشته خود وراه رفته خود که یاری رسان جمهوری اسلامی گردید بیفکنید ؟"
چهار:"در حالی که بخوبی می دانید آنچه که امروز تمامیت کشوررا در آستانه یک فرو پاشی قرار داده حکومت حاضر وبالفعل جمهوری اسلامی است !نه تصوری که بالفرض درست هم که باشد خطرحکومت فرضی آقای رضا پهلوی در آینده ! با وجود این هدف اصلی خود را مبارزه با شخص شاهزاده رضا پهلوی می دانید؟"
پنجم :"شما که بخوبی می دانید برای در هم شکستن نیروی جهنمی سرکوب جمهوری اسلامی هیچ امری مهم تر از تشکیل یک ائتلاف گسترده ملی حول یک برنامه جامع که خواستار یک حکومت سکولار دموکراتیک که حافظ تمامیت ارضی کشور ومعتقد به صندوق رای وپذیرش آرای عمومی بر آمده از این انتخاب آزادنه باشد نیست ! دلیل این همه عناد ودشمنی بی اساس شما با طرح وبرنامه جامع ارائه شده از طرف شاهزاده رضا پهلوی چیست ؟ آیا قدرت گیری اورا خطرناک تر از حکومت امروز جمهوری اسلامی می دانید؟ و برنامه ای جامع تر وواقعی تر از برنامه ایشان که حاصل تلاش جمعی ومورد یذیرش تعداد کثیری از دانشگاهیان ونخبه گان داخل وخارج کشور است دارید؟ "
شش :" اگربرنامه و نقشه راهی دارید و از حمایت حداقل تعدادی صاحب نظر بر خو دار است چرا ارائه نمی کنید؟ تا راهنمای عمل قرار گیرد ؟" مطمعن باشید اگر طرح وبرنامه شما جامع تر،عینی تر، گویا ترو قابل اجرا تر از طرح وبرنامه شاهزاده رضا پهلوی باشد وقادر به شکستن استبداد وجوابگو به دوران گذار نخستین کسی که از آن حمایت خواهد کرد شخص آقای رضا پهلویست !"
هفت:" چرا وبچه دلیل با وجودی که نام اپوزیسیون جمهوری اسلامی بر خود نهاده اید! بجای نزدیکی و هم گامی جهت تقویت جبهه مبارزه با جمهوری اسلامی پیوسته بر طبل تو خالی عدم مشارکت وتشکیل یک جبهه فرا گیر می کوبید! قند در دل حکومتیان و زهر در کام ملت ومبارزان آزادی می ریزید؟ پیوسته تاکید بر جدا سری خود دارید؟ بی آنکه خود طریق راه نشان دهید ویک برنامه عملی وتدوین شده حداقلی که امضای چند کار بلد بر آن باشد را ارائه کنید! همایش مونیخ را بسخره گرفته بجای برخورد سازنده با آن تلاش در تخریب این همایش دارید! تمامی هم وغم خود را مقابله با برنامه دوران گذار "نجات ایران "نموده اید؟ "
در حالی که خوب می دانید امروز هیچ تلاشی مهم تر از تلاش برای برداشتن موانع سد راه نزدیگی اپوزیسیون بهم دیگر نیست .نشستن شجاعانه بر سر یک میز نشات گرفته از عشق بمردم ،عشق به سرزمین آبائی ،عشق به نسل جوان وآینده روشن این سرزمین !
پاسخ گوئی به خواست ونیازهای ملتی که چون شمع می سوزد وآب می شودو ما ناظران پر هیاهوی آن هستیم بی آنکه بوظیفه انسانی ووطنی خود عمل کنیم. هنوز دامنه سوالاتم ادامه دارد .

بخارا، رضا فرمند