تحلیلی بر سخنرانی تاریخی شاهزاده رضا پهلوی در شورای روابط خارجی آمریکا
ارشان آذری
در روزگاری که سرزمین ما در محاصره فریب، فساد و خستگی روحی گرفتار آمده، سخنرانی اخیر شاهزاده رضا پهلوی در شورای روابط خارجی آمریکا، نه صرفاً یک موضع سیاسی، بلکه بیانیهای ملی و انسانی بود؛ صدایی که از عمق وجدان ایرانی برمیخیزد و ما را به آغاز فصلی نو فرا میخواند -- فصلی به نام ایران نو
واقعنگری در برابر فریب و تباهی
شاهزاده رضا پهلوی با صراحتی ستودنی، هزینههای سنگین و بیثمر برنامه هستهای جمهوری اسلامی را برشمرد: میلیاردها دلار سرمایه ملی بر باد رفت، بیآنکه حتی برق یا عزتی برای مردم به ارمغان آورد.
او گفت این جاهطلبی کور، بیش از یک تریلیون دلار خسارت به کشور زده است -- حقیقتی که هر ایرانی آزاده سالهاست با پوست و استخوان خود حس میکند.
اما تفاوت گفتار شاهزاده رضا پهلوی در آن است که در کنار نقد، راه نیز نشان میدهد: با تکیه بر انرژیهای نو و خورشیدی، ایران میتواند از سایه وابستگی بیرون آمده و در مسیر توسعه پایدار گام بگذارد. این همان عقلانیت سازندهای است که در تمام اندیشههای او موج میزند
پایان دیکتاتوری، بهدست مردم ایران
شاهزاده رضا پهلوی تأکید کرد که پایان جمهوری اسلامی باید به دست خود مردم ایران رقم بخورد، نه با مداخله خارجی.
او گفت: مردم ایران حق دارند عدالت بخواهند و روز محاکمه جنایتکاران نزدیک است، اما این رهایی باید از درون بجوشد.
این سخن، خلاصهی فلسفه سیاسی اوست: استقلال در تصمیم، عدالت در آینده.
او بهروشنی نشان داد که نجات ایران نه از واشنگتن و لندن، بلکه از قلب مردم ایران آغاز میشود
رسالت ملی؛ اتحاد اپوزیسیون دموکراتیک
در میانه آشفتگی جریانهای سیاسی، شاهزاده رضا پهلوی گفت:
«وظیفه من این است که اپوزیسیون دموکراتیک را متحد کنم و از مردم تا حد امکان حمایت نمایم.»
این جمله کوتاه، اما پرمعناست. او نه خود را رهبر تحمیلشده میداند و نه قدرتطلب. رسالت او ایجاد همبستگی ملی است.
در روزگاری که بسیاری هنوز در بند اختلافات و خودخواهیها ماندهاند، او از همدلی سخن میگوید، از وطندوستی و مسئولیت تاریخی
بیداری نسل زد و بازگشت وجدان ایرانی
در یکی از صریحترین و زیباترین بخشهای سخنرانی، شاهزاده گفت:
«نسل زد به انقلابیون میگوید به چه فکری بودید که ما را گرفتار کردید؟»
این جمله، نه گلایه، بلکه داوری تاریخ است. شاهزاده رضا پهلوی صدای نسلی شد که میخواهد خطاهای گذشته را تکرار نکند؛ نسلی که نه از نفرت، بلکه از آگاهی برخاسته است. او در واقع روح همان بیداری ملی را نمایندگی میکند که بار دیگر در جان جوانان ایران زنده شده است
نقشه راه ایران آزاد و سکولار
شاهزاده رضا پهلوی بارها تأکید کرده است که جایگزین دیکتاتوری مذهبی، باید حکومتی سکولار و دموکراتیک باشد؛ نظامی بر پایه آزادی، رأی مردم و مسئولیت مدنی.
او میگوید:
«من نامزد قدرت نیستم، نامزد آزادی ایرانم.»
این جمله شاید کوتاه باشد، اما معنایش عمیقتر از هر شعار سیاسی است. او در پی بازگرداندن شأن شهروند ایرانی است، نه سلطه بر او. و این همان جوهره پادشاهی مشروطه و اندیشه پهلوی است: خدمت، نه سلطه
امیدی که از دل واقعیت زاده شد
سخنرانی شاهزاده رضا پهلوی یادآور این حقیقت است که ملت ایران هنوز تنها نیست. هنوز در میان این همه فریب، صدایی هست که از خرد، صداقت و میهندوستی سخن میگوید.
او نه وعدهی توخالی میدهد و نه به دنبال نفرت است. سخنانش تکیه بر امید دارد -- امیدی عقلانی و ریشهدار که از تاریخ ایران برمیخیزد
پایان سخن
در جهانی که تاریکی، ناامیدی و تفرقه سایه انداخته، شاهزاده رضا پهلوی چراغی است روشن بر مسیر آینده ایران.
او به مردم خود ایمان دارد، نه به قدرتهای بیگانه.
او میداند که آزادی، ساختنی است، نه بخشیدنی.
و این بار، ملت ایران با رهبری خردمندانه، انسانی و ملی او خواهد ایستاد تا تاریخ تازهای بنویسد -- تاریخی که از پایان جمهوری اسلامی آغاز میشود و به طلوع ایران نو میانجامد
ارشان آذری
|

مهاجر یا مهاجم؟