
در سالروز بلوای تروریستی خمینی در زمستان ۱۳۵۷، گروهی از هواداران جمهوری اسلامی در خارج از کشور و شرکتکنندگان در آن آشوب، که بیشترشان وابسته به گروههای تروریست اسلامی یا مارکسیستیاند، بهطور ناشناس و از طریق یک وکیل املاک، شکایتی را علیه چهره سرشناس ساواک، پرویز ثابتی، تنظیم کردند. از همان آغاز روشن بود که این شکایت نه یک اقدام حقوقی معمول، بلکه بخشی از طرحی سیاسی و نمایشی از پیش کارگردانیشده است. در متن شکایت، بیشتر نوعی تسویهحساب سیاسی با جریان پادشاهی و بهویژه با شاهزاده رضا پهلوی، معتبرترین و شناختهشدهترین چهره اپوزیسیون، دیده میشد.
نویسنده کتاب خاطرات ثابتی، عرفان قانعیفرد، پژوهشگر مسائل خاورمیانه و امنیت، در گفتوگویی با شبکه ایران اینترنشنال، این اقدام را «طرحی حکومتی برای خشنودی خامنهای» توصیف کرد.
مدتی بعد، در ۲۸ مارس ۲۰۲۵، عرفان قانعیفرد که بهطور قانونی در آمریکا زندگی میکرد، مالیات میپرداخت و پرونده مهاجرتیاش در روند بررسی قانونی بود، هنگام سفر کاری به تگزاس برای تدریس در یک کالج در دالاس بهصورت ناگهانی و بدون هیچ دلیل موجهی توسط اداره مهاجرت بازداشت شد.
امروز سرنوشت، یا به تعبیر درستتر، مرگ و زندگی او در دست دفتر مرکزی اداره مهاجرت در واشنگتن است
فعالیتهای علمی و رسانهای قانعیفرد به سه زبان عربی، انگلیسی و فارسی در رسانههای بینالمللی چون اورشلیم پست،اسرائیل نشنال نیوز، الحره، الحدث، الشرق و ایران اینترنشنال بر هیچکس پوشیده نیست. او در رسانههای آمریکایی و اسرائیلی بارها درباره تروریسم اسلامی نوشته و سخن گفته است.
پس از شش ماه و پانزده روز بازداشت، تا پیش از اول اکتبر، خود عرفان تمایلی به رسانهای شدن ماجرا نداشت. اما ناگهان همان گروههای وابسته به جمهوری اسلامی در خارج از کشور، بدون اجازه وکیل او، موضوع را در شبکه های اجتماعی منتشر کردند تا با سوءاستفاده از شرایط، در نبرد با جریان پادشاهیخواهی، قربانی تازهای بیابند و با بیرحمی، یک انسان بیگناه را وجهالمصالحه کنند.
هدف نهایی آنان روشن است: تشویق دولت آمریکا به تحویل عرفان قانعیفرد به جمهوری اسلامی تا نهادهای امنیتی رژیم او را وادار به اعترافات ساختگی علیه شاهزاده رضا پهلوی، شهبانو فرح پهلوی یا پرویز ثابتی کنند و این برای گروهی از پنجاهوهفتیها بزرگترین پیروزی خواهد بود؛ قربانی کردن یک روشنفکر پنجاهساله که هیچگاه سلاحی جز قلم نداشته است.
در روزهای اخیر، همه لابیهای وابسته به جمهوری اسلامی در خارج از کشور بسیج شدهاند تا پرونده را مغشوش و گمراهکننده جلوه دهند. اما هیچکس نمیپرسد: فردی که از سال ۲۰۰۳ به آمریکا رفتوآمد داشته و از ۲۰۱۳ پناهنده سیاسی بوده، چرا باید تحویل رژیم ایران داده شود؟ به چه گناهی؟
سابقه ننگین جمهوری اسلامی در گروگانگیری، آدمربایی، شکنجه، قتل و پخش اعترافات اجباری بر هیچ نهاد حقوق بشری و سیاسی پوشیده نیست. آثار و نوشتههای عرفان قانعیفرد در اورشلیم پست، اسرائیل نشنال نیوز، اسرائیل هیوم،
The Hill و The Dallas Morning News،
و گفتوگوهایش در الشرق، الحدث، الحره و اسرائیل ۲۴ همه علیه رژیم تروریستی تهران بوده است. او بارها حلقههای ترور و نفوذ جمهوری اسلامی را افشا کرده است.
با چنین سابقهای آشکار، سرنوشت احتمالی او در ایران قابلتصور است. نویسندهای که بیش از سی سال در حوزه اندیشه و تاریخ فعالیت کرده، از سال ۲۰۱۳ در ایران ممنوعالقلم شده و حتی یک سطر از آثارش در داخل کشور اجازه انتشار نیافته است.
با این حال هنوز جریان چپ مارکسیستی، اسلامی و تجزیه طلبها به دنبال نبش قبر اخبار مربوط به کتابها و فعالیتهای او مربوط به بیست سال قبل هستند تا به نوعی مالیخولیایی و بدون سند او را وابسته به جمهوری اسلامی نشان دهند و چهره او را تحریف کنند، در حالی که چشم بر پانزده سال فعالیت مستمر و شفافش در رسانههای بینالمللی میبندند. این رفتار نه انسانی است، نه اخلاقی، بلکه جنایتی علیه بشریت است.
در حالی که عرفان در رسانههای اسرائیل و آمریکا مورد احترام است، تنها رسانه فارسیزبانی که بیدرنگ به یاری او شتافت، ایران اینترنشنال بود که باید از این رفتار انسانی و حرفهای ستایش کرد.
در میان گروههای سیاسی، تنها دفتر شاهزاده رضا پهلوی، حزب مشروطه ایران (لیبرالدموکرات)، گروههای پادشاهیخواه پاکان و تاج، و برخی از لابی های اسرائیلی برای نجات جان این انسان تلاش میکنند، بیتوجه به اینکه عرفان همفکر یا همکار آنان بوده یا نه.
در مقابل، برخی گروههای سیاسی ایرانی پس از خبر فاکسنیوز درباره دیپورت ۱۲۰ ایرانی در سیام سپتامبر، با زبان تمسخر و تهدید چشم به آسمان دوختهاند تا شاید «فیلمی اکشن از اعترافات تلویزیونی» ساخته شود و اعلام گردد که اداره مهاجرت آمریکا او را تحویل تهران داده است؛ و این، آرزوی دیرینه آنان است.
لازم به ذکر است چهره های سیاسی حقوق بشری و کمپین دار ایرانی هم کاملا سکوت کرده اند و دستها و لبهایشان را به هم می مالند که یک منتقد جدی غیر جمهوری اسلامی خواه وغیر هوادار پنجاه و هفت حذف می شود.
اکنون، پس از شش ماه و نیم، تصمیم نهایی در دست دفتر مرکزی اداره مهاجرت آمریکاست: آیا عرفان قانعیفرد به زندگی عادی خود بازمیگردد یا نه؟
طبعا آمریکا، کشوری که بر پایه قانون، اخلاق و دوستی با اسرائیل استوار است، هرگز چنین خطای شرمآوری را مرتکب نمی شود و جایزهای چنین بزرگ به دستگاههای امنیتی جمهوری اسلامی نمی دهد.
در همین حال، گروهی از جوانان وطندوست و انساندوست با ارسال نامه و جمعآوری امضا از سناتورهایی چون تد کروز خواستار دخالت انسانی و قانونی شدهاند.
و در همین حال روز دوشنبه، ششم اکتبر، شبکه ایران اینترنشنال توانست از طریق وکیل او، مایکل پیما، با عرفان قانعیفرد در بازداشتگاه
مهاحرت در تگزاس گفتوگو کند.
عرفان وضعیت آشفته، پریشان و سردرگم خود و بازداشت بیدلیلش را «کروتسک» خواند، اما آرام و بیتوجه به شایعات و دروغهای پراکنده، تنها گفت:
مشغول ویرایش نهایی کتاب دیکتاتور تهران هستم
و این یادآور سخن حافظ شاعر ایرانی است که می گوید
حکم آسمان این است، اگر سازی و گر سوزی.