Tuesday, Oct 7, 2025

صفحه نخست » جنگ مخفی در ایران + روزی که جهان تغییر کرد

cohen.jpgروایت‌های یوسی کوهن از عملیات موساد در خاک ایران

فرامرز داور - ایران وایر

در یک شب سرد بهمن ماه در سال ۱۳۹۶ کاروانی از کامیون‌ها از خیابان‌های خاموش منطقه صنعتی تورقوزآباد تهران عبور می‌کرد که بار آن‌ها ابزار برش گاوصندوق بود. یکی از جسورانه‌ترین تیم های اطلاعاتی که تا کنون به قلمرو یک کشور خارجی فرستاده شده بود، سرنشین کامیون‌هایی بودند که باید اسناد اتمی ایران را در کمتر از هفت ساعت با خود از ایران خارج می کردند. ورود به یک انبار مخفی، باز کردن گاوصندوق هایی که اسرار عمیق برنامه هسته ای ایران را در خود داشت و فرار از شهر پیش از سپیده دم.

«یوسی کوهن» رییس سابق موساد در کتاب تازه‌اش «شمشیر آزادی» که چند روز پس از جنگ دوازده روزه با ایران منتشر شده، روایتی از ماموریت‌های خود در سازمان اطلاعات خارجی اسراییل از جمله عملیات‌های موساد درباره ایران داده است. کوهن سرقت اسناد هسته‌ای جمهوری اسلامی از شورآباد را یکی از خارق العاده ترین کارهای دوره ریاست اش خوانده است:

«با طلوع خورشید، کامیون ها شورآباد را ترک کرده بودند و ۵۰ هزار صفحه و ۱۶۳ سی دی از اسناد هسته‌ای ایران هم ناپدید شده بود. در عرض چند ساعت، آن فایل‌ها از مرزها عبور می‌کردند و به تل‌آویو می‌رسیدند.»

این داستان یعنی سرقت از تورقوزآباد در حالی که او از اتاق کنترل عملیات موساد نظاره‌گر آن بود به نقطه کانونی حرفه یوسی کوهن تبدیل و یکی از لحظات تعیین کننده در تاریخ اطلاعات مدرن اسراییل شد.

سایه بلند جمهوری اسلامی بر ماموریت کوهن

کوهن از سال ۲۰۱۶ تا ۲۰۲۱ ریاست موساد را بر عهده داشته است. او در یک خانواده مذهبی اورشلیم یا بیت المقدس متولد شد.

کوهن می نویسد: «نقش موساد تنها محافظت از اسراییل در برابر آنچه امروز اتفاق می‌افتد نیست، بلکه محافظت از آن در برابر آنچه ممکن است فردا اتفاق بیفتد، هم هست.» این فلسفه آینده‌نگر در سراسر صفحات خاطرات او جریان دارد و در هر تصمیم دوران ریاستش نمود پیدا می‌کند.

در شمشیر آزادی، کوهن داستان شخصی خود را با تامل گسترده‌ای بر وضعیت منحصر به فرد اسراییل ترکیب می‌کند. او معتقد است که این کشور یهودی در حالت هشدار دائمی قرار دارد، کشوری که نمی‌تواند به خود راضی باشد. دشمنانش زیاد و صبورند و اشتباهاتش غیرقابل بخشش است.

او درس‌های شکست‌های اطلاعاتی گذشته را از جنگ یوم کیپور ۱۹۷۳ تا نارسایی‌های اخیر بازگو و تاکید می‌کند که بهای امنیت، خودآگاهی همیشگی است. او می نویسد: «در اطلاعات، شکست با فرصت‌های از دست رفته سنجیده نمی‌شود. با خون سنجیده می‌شود.»

این فلسفه بعدها نقد شدید او بر دستگاه امنیتی اسراییل پس از حمله حماس در ۷ اکتبر ۲۰۲۳ را شکل داد. حمله بی‌سابقه حماس دو سال پیش در چنین روزی انجام شد. رویدادی که او آن را «روزی که جهان تغییر کرد» می‌نامد.

اگر حماس دشمنی تاکتیکی بود، از دید کوهن جمهوری اسلامی ایران دشمنی وجودی بود. هدف طولانی ترین و پیچیده‌ترین کمپین موساد. کتاب کوهن و مصاحبه‌های بعدی او این «جنگ سایه» را نه به عنوان مجموعه‌ای از ماموریت‌های منفرد، بلکه به عنوان رقابتی چند دهه‌ای از هوش، فریب و بازدارندگی توصیف می‌کند.

کوهن می‌گوید: «رویای رژیم ایران فقط تسلط منطقه‌ای نبود. آن‌ها می‌خواستند قدرت هسته‌ای شوند که قادر به حذف اسراییل از نقشه باشد. ما نمی‌توانستیم و نمی‌توانیم اجازه دهیم این اتفاق بیفتد.»

کوهن از سال‌های نخست حضورش در سازمان این ارزیابی را داشت که مبارزه با جمهوری اسلامی هویت نسل او را تعریف خواهد کرد. جنگ در نجوا، در صحراها، در آزمایشگاه‌ها و روی کیبوردهای جنگجویان سایبری جریان داشت. هدف موساد ساده اما عظیم بود: جلوگیری از ساخت بمب هسته‌ای توسط ایران به هر قیمت.

عملیات تورقوزآباد سرقت بزرگی که توافق بزرگ را بر باد داد

در میان بسیاری از عملیات‌های مخفی موساد که در کتاب اشاره شده سرقت بایگانی هسته‌ای ایران نقش محوری دارد نه فقط بابت دستیابی به آنچه در دل و ذهن رهبران جمهوری اسلامی می‌گذشت بلکه در جسارات بخشی به سازمان تحت رهبری او برای انجام عملیات‌هایی خارق‌العاده‌تر از سرقت شورآباد.

این عملیات که نزدیک به دو سال برنامه ریزی شده بود، شاهکاری لجستیکی و ریسکی بزرگ بود که کوهن شخصا در زمان اجرا آن را از ستاد موساد نظارت می‌کرد، با ده‌ها متخصص که محل تهران را با دقت سانتی‌متر نقشه‌برداری کرده بودند. آن‌ها یک انبار مشابه در اسراییل ساختند که ماموران شب‌ها تمرین باز کردن گاوصندوق‌های بزرگ فلزی بدون فعال شدن هشدار را انجام دهند. گاو صندوق‌های ساخت شرکت کاوه که موساد برای اطلاع از جزئیات فنی‌اش، آنها را خریداری کرده بود.

وقتی شب فرا رسید، حدود ۲۰ مامور که هیچ کدام شهروند اسراییل نبودند، وارد انبار شدند. آنها سیستم هشدار را غیر فعال کردند، ۳۲ گاوصندوق را شکافتند و حدود نیم تن مدارک را خارج کردند. وقتی اولین اذان در شهر طنین انداز شد، ماموران پیش از آن‌که دیده شوند، ناپدید شده بودند.

کوهن آن ساعات را با ترکیبی از غرور و تحسین به یاد می آورد: «وقتی فایل‌ها را دیدم، دانستم که جهان هرگز ایران را همانند قبل نخواهد دید.»

این اسناد بعدها به طور عمومی توسط بنیامین نتانیاهو نخست وزیر افشا شد و گفته می‌شود یکی از عوامل تصمیم گیری «دونالد ترامپ» برای خروج از توافق اتمی برجام بود.

جنگ مخفی در ایران

یورش شورآباد تنها یک فصل از کمپین عمیق موساد علیه زیرساخت هسته‌ای ایران بود. کوهن به «بی شمار عملیات» اشاره می‌کند که در «قلب کشور آیت‌‌الله‌ها» رخ داده است. عملیات‌هایی شامل نفوذهای سایبری، پایش دانشمندان و ماموریت‌هایی برای مختل کردن برخی تاسیسات غنی سازی اورانیوم مانند نطنز و فردو بود. مکان هایی که طی سال ها دچار حوادث مرموز شده اند.

اگرچه کوهن مستقیما مشارکت موساد در این موارد را تایید نمی‌کند، اما روح حاکم بر کتاب او تردیدی باقی نمی‌گذارد: «ما این تاسیسات را خوب می شناختیم. حتی بهتر از بعضی از مهندسانی که آنها را ساخته بودند.»

یکی از حساس‌ترین عملیات موساد، نظارت بلندمدت بر «محسن فخری زاده» از چهره‌های پشت پرده برنامه هسته‌ای ایران و بود. کوهن او را «مردی که تجسم جاه طلبی هسته ای ایران بود» توصیف می‌کند. عملیات کشتن فخری‌زاده به روایت کوهن با سلاح‌های هوشمند انجام شد. در روزی که به گفته کوهن، فخری‌زاده بر خلاف توصیه محافظانش خود رانندگی اتومبیل را به عهده گرفت. موساد دوربین‌های منطقه «آبسرد» در حومه تهران را هک کرده بود به طوری که حتی چهره فخری‌زاده را از همین دوربین‌ها در اتومبیلش در خیابان برای لحظه‌ای در تل آویو مشاهده کردند.

در حالی که کوهن عملیات جسورانه‌ای را در خیابان‌های تهران انجام می‌داد، به آرامی زمینه یکی از بزرگترین پیشرفت‌های دیپلماتیک اسراییل در دهه‌های اخیر یعنی توافق ابراهیم را هم آماده می‌کرد. کوهن نقش مرکزی اما غیررسمی در مذاکرات عادی‌سازی با کشورهای عربی، به ویژه امارات متحده عربی داشت. به گفته او، موساد نه تنها یک سازمان اطلاعاتی، بلکه سازنده پلی دیپلماتیک بود شبکه‌ای از روابط که دیپلماسی سنتی قادر به دسترسی به آن نبود.

او می نویسد: «همان مردان و زنانی که جان خود را در پایتخت‌های دشمن به خطر انداختند، می‌توانند در اتاق‌های طلایی بنشینند و با کسانی که زمانی برای نابودی ما قسم خورده بودند، گفت‌وگو کنند.»

این دوگانگی یعنی برکشیدن شمشیر و دراز کردن دست برای مصالحه سبک رهبری کوهن شد. موساد تحت رهبری او هم جنگجو بود و هم دولت‌مرد . به یک اندازه در عملیات و مذاکره صلح دخالت داشت.

روزی که جهان تغییر کرد

فصل اول کتاب، «روزی که جهان تغییر کرد»، خواننده را به شوک ۷ اکتبر ۲۰۲۳ می‌برد. یعنی دو سال پیش در چنین روزی. روز حمله حماس که حس امنیت در اسراییل را متلاشی کرد و جنگی را آغاز کرد که به درگیری مستقیم نظامی با ایران هم انجامید.

اگرچه کوهن در زمان حمله حماس دیگر رییس موساد نبود اما آن روز را با اندوهی آشکار بازتاب می دهد «چطور اجازه دادیم این دوباره اتفاق بیفتد؟»بخش‌های از کتاب کوهن که درباره ایران است شبیه گزارش‌هایی از جنگی جاری است که در پس عناوین خبری و برنامه‌های تلویزیونی همچنان ادامه دارد. او تهران را هم تهدید ژئوپولیتیک و هم رقیبی روانی می‌داند: «ایران تنها با موشک یا سانتریفیوژ نمی‌جنگد، بلکه با صبر. آنها فکر می‌کنند زمان به نفع شان است. ما باید خلاف آن را ثابت کنیم.»

او کار موساد در ایران را رقص پیچیده‌ای از اطلاعات، فریب و فشار روانی توصیف می‌کند. هر حادثه در تاسیسات هسته‌ای، هر حمله سایبری و هر محموله متوقف شده بخشی از کمپینی طولانی برای خرید زمان بود تا ایران همیشه یک قدم عقب بماند.

او صراحتا بیان می‌کند: «ایران هسته‌ای نه تنها اسراییل را تهدید می‌کند، بلکه جهان را به سوی بی ثباتی می‌برد پیام او به جامعه بین الملل روشن است: «اگر اسراییل باید تنها بایستد تا این نتیجه رخ ندهد، خواهد ایستاد.»

فصل پایانی، تماشای جنگ با ایران از نیویورک

یکی از موضوعاتی که به صورت متوالی در کتاب کوهن تکرار می شود اشاره به اصل پیشگیری است. این که اسراییل نمی‌تواند منتظر بماند تا تهدید شکل بگیرند. او می‌نویسد این فلسفه مرز بین بقا و نابودی را مشخص می کند. او آن را به جنگ شش روزه اعراب و اسراییل و بمباران راکتور اوسیراک عراق در خرداد ۱۳۶۰ربط می‌دهد که نمونه‌هایی از اقدام پیشگیرانه اسراییل برای خنثی کردن «تهدیدهای وجودی» بوده است.

فلسفه کوهن در دوره فعالیت حرفه‌ای‌اش این است که «شمشیر آزادی با خشم به کار نمی‌رود. با هشیاری حمل می‌کند. ما جنگ نمی‌خواهیم، اما هرگز نباید آماده نبودن را تجربه کنیم.»

کوهن نگارش کتابش را در فروردین امسال در تل‌آویو به پایان برده اما فصل آخر کتاب را پس از پایان جنگ با ایران اضافه کرده که فقط پنج صفحه است. در آنجا می‌گوید که در شب ۲۳ خرداد که شروع جنگ بود در نیویورک در یک مراسم خصوصی برای بیست خانواده اسراییلی مشغول سخنرانی بود. روایت کوهن را اینجا به قلم خودش بخوانید:

«ایران در مرکز توجه قرار داشت، همانطور که در حدود ۶۰ یا ۷۰ درصد از کار من، طی سه دهه، برای موساد، چنین بوده است. به نظر می‌رسید همه در اتاق متقاعد شده بودند که حمله اجتناب‌ناپذیر است. می‌دانستم که قریب‌الوقوع است. من در فرآیند تصمیم‌گیری دخیل نبودم اما از قبل در مورد قصدمان برای حمله به ایران هشدارها را گرفته بودم. می‌توانستم با تمام وجودم احساس کنم که جمعه ۱۳ ژوئن، روزی به یاد ماندنی خواهد بود. در آن لحظه خلبانان شجاع نیروی هوایی اسراییل، با حمایت عوامل موساد در داخل ایران، عملیاتی را برای تضعیف، نابودی و رفع تهدید تسلیحاتی کردن برنامه‌ هسته‌ای ایران آغاز می‌کردند به لحظه‌ای فوق‌العاده مهم و حساس رسیده بودیم. این کتاب در آستانه‌ چاپ بود. می‌دانستم که بدون این بخش پایانی ناقص خواهد بود و فوراً قول دادم که تا حد امکان، در چارچوب محدودیت‌های فرآیند امنیت داخلی‌مان، رک و صریح باشم. سال‌ها بود که برای چنین حمله‌ای آماده شده بودم، و به عنوان بخشی از نقشم در رأس موساد ارسال تجهیزات هدفمند به ایران را آغاز کرده بودم.»

ملاهای ایران اشتباه می‌کنند

کوهن با اشاره به مذاکرات اتمی جمهوری اسلامی با دولت ترامپ و «استیو ویتکاف» نماینده او در امور خاورمیانه و مهلت دو ماهه‌اش برای رسیدن به نتیجه و شروع حمله در پایان ضرب الاجل نوشته «ملاها با این فکر که می‌توانند با انحراف تاکتیکی معمول و اطلاعات نادرست خود قسر در بروند، عزم او را دست کم گرفتند. با نادیده گرفتن مهلت شصت روزه رییس‌جمهور برای مذاکره معنادار، آنها یک اشتباه اساسی مرتکب شدند.»

او از عملیاتی می‌گوید که موساد از سال‌ها پیشِ از ریاست او خود را برای آن آماده کرده بود. بیش از نیمی از فعالیت خود او در دوره ریاستش بر موساد به موضوع ایران گذشت و اینک به مرحله ای رسیده بود که اسراییل را وارد فاز نظامی با ایران کرده بود.

«واضح بود که شواهدی که ما با سرقت آرشیو هسته‌ای ایران در سال ۲۰۱۸ به دست آورده بودیم، تأثیر زیادی بر وقایع داشت. این امر توجه جهان را به عدم رعایت عمدی توافقات جلب کرد و بر بزرگی دروغ اینکه آنها درگیر یک برنامه هسته‌ای ذاتاً صلح‌آمیز هستند، تأکید کرد. در زمان نگارش این متن، آتش‌بس بین اسراییل و ایران در حال وقوع است. این نشان دهنده پیروزی هماهنگی بین اسراییل و ایالات متحده، یک پیروزی مشترک نظامی و اطلاعاتی است... ما از همان حریم هوایی ایران استفاده کردیم زیرا پدافند آن‌ها نابود شده بودند... ایرانی‌ها ممکن است مقادیر کمی اورانیوم غنی‌شده پنهان داشته باشند اما من معتقدم که ظرفیت غنی‌سازی آنها از بین رفته است.»

به دلیل بسته شدن آسمان اسراییل و توقف پروازهای مسافربری، کوهن مجبور شد تا پایان آتش بس در نیویورک بماند و از آنجا تحولات جنگ با ایران را دنبال کند. او در نیویورک مطلع شد که آپارتمانش در تل‌آویو در میان خانه‌هایی بود که بر اثر حملات موشکی جمهوری اسلامی خسارت خورده است.

کوهن می‌گوید در جریان جنگ دوازده روزه «یک فرصت تاریخی برای تغییر رژیم، از طریق سرنگونی آیت‌الله‌های ایران، از دست رفت» اما در ادامه نوشته «آنچه که می‌دانم چیزی است که قلبم به من می‌گوید. یک ایران غیراتمی، تحقق نتیجه تمام زحمات زندگی من است.»



Copyright© 1998 - 2025 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy