بر پایهی گفتههای وکیل عرفان قانعیفرد، مایلم ده نکته را با هممیهنان عزیز در میان بگذارم. بهعنوان ناشر آثار عرفان از سال ۲۰۱۰ تاکنون - که از او هفت اثر به زبانهای فارسی و انگلیسی منتشر کردهام - وظیفه خود میدانم این نکات را برای ثبت در تاریخ بیان کنم.
۱. ماهیت اصلی ماجرا
پرونده عرفان قانعیفرد صرفاً یک موضوع مهاجرتی است. خود او هیچ تمایلی به رسانهای شدن نداشت؛ حتی خطر جانی را پذیرفت و فشار زیادی بر خانوادهاش وارد شد، اما همچنان نمیخواست موضوع علنی شود. با این حال، برخی افراد بدون اجازه وکیل و برخلاف اصول حقوقی، ماجرا را رسانهای کردند و با انتشار شایعات و دروغها، نوعی تسویهحساب و عقدهگشایی سیاسی را دامن زدند. این رفتار با وجدان، اخلاق و فرهنگ ایرانی بیگانه است.
۲. سکوتِ پرسشبرانگیز
سکوت برخی چهرههای مدعی دفاع از حقوق بشر، فعالان کمپینی و سلبریتیهای پرادعا نیز نهتنها پرسشبرانگیز، بلکه تأسفبار است. گویا چون عرفان اندیشهای پادشاهیخواه دارد، بعضیها در خفا از گرفتار شدن او خوشحالاند و حتی در خیال خود جشن میگیرند که شاید او به جمهوری اسلامی تحویل داده شود تا در تلویزیون، «اعترافات اجباری» پخش شود.
۳. پروندهسازیهای بیشرمانه
اتهامات و پروندهسازیهای دروغین برخی سازمانهای قومی یا چریکی نیز جای تأسف دارد. برای نمونه، برخی گروههای کردی مدعی شدهاند که افبیآی او را بهدلیل همکاری با سپاه قدس بازداشت کرده است! این ادعا، بهگفته وکیلش، کاملاً کذب و بیاساس است. تنها مدرکی که به آن استناد کردهاند، عکسی قدیمی از عرفان در ۲۳سالگی در کنار محسن رضایی است که افراد دیگری نیز در آن حضور دارند. عرفان بارها توضیح داده که آن دیدار صرفاً برای تحقیقات تاریخی درباره جلال طالبانی و جنگ ایران و عراق بوده است، اما برخی نمیخواهند حقیقت را بشنوند.
۴. واکنشهای انسانی
خوشبختانه تعدادی از سناتورها، نمایندگان کنگره آمریکا و سازمانهای سیاسی پادشاهیخواه ایرانی در نامههایی از عرفان حمایت کردهاند. این واکنش انسانی و ارزشمند، در حافظه جامعه باقی خواهد ماند.
۵. بهرهبرداری سیاسی و اخلاقی
متأسفانه برخی از این پرونده برای حمله و اهانت به شاهزاده رضا پهلوی، آقای پرویز ثابتی و شهبانو فرح پهلوی سوءاستفاده میکنند. نجات جان یک انسان اهل قلم برایشان اهمیتی ندارد؛ هدف آنها تنها نمایش یک «محاکمه خیالی» در شبکههای اجتماعی است.
۶. حقیقت حقوقی پرونده
برخی دیگر خود را در نقش دادستان، قاضی و حتی دولت آمریکا میبینند! حال آنکه عرفان، که اکنون ۵۰ سال دارد، از سال ۲۰۰۳ تاکنون هیچ تخلفی در پرونده خود در آمریکا ندارد. نه دادستان و نه هیچ نهاد قضایی آمریکایی او را متهم نکردهاند؛ موضوع صرفاً در حد بررسی پرونده مهاجرتی است.
دیروز، وبسایت Middle East Forum یادداشتی از قانعیفرد منتشر کرد که در آن صراحتاً اعلام کرده کل ماجرا توطئهای سیاسی و ساختگی است. من نیز، بهعنوان ناشر آثار او از دوران دانشجوییاش تا امروز، شهادت میدهم که عرفان قربانی توهم و دسیسهی برخی جریانهای سیاسی شده است.
۷. پژوهشگری مستقل
عرفان قانعیفرد پژوهشگری مستقل است که بیش از سی سال در حوزه تاریخ خاورمیانه و گروههای تروریستی تحقیق کرده است. او به بسیاری از جریانهای پادشاهیخواه کمک فکری داده و با انجمنهای یهودیان، بهاییان و زرتشتیان رابطه دوستانه دارد. با وجود شرکت در نشستهای گوناگون سیاسی، همواره استقلال فکری خود را حفظ کرده است.
۸. سابقه رسانهای و روشنفکری
عرفان بیش از سی سال فعالیت فکری و فرهنگی دارد و دستکم پانزده سال است که در رسانههای بینالمللی از جمله الشرق، الحره، الحدث، اسرائیل۲۴، تایم انگلستان، اورشلیم پست، اسرائیل هیوم، The Hill، Dallas Morning News و Los Angeles Times و هم چنین در رسانه های ایرانی مانند گویا نیوز، مردم ریپورت ، ایران اینترنشنال ، بی بی سی فارسی، صدای آمریکا، خبرگزاری و نشریه ایرانشهر حضور دارد. با این حال، برخی ایرانیان چشم بر این سابقه بستهاند و با شایعهسازی و هوچیگری، گویی بیشتر در پی سرگرمیاند تا حقیقت.
۹. نیاز به همبستگی اخلاقی
در این شرایط، جامعه ایرانی در خارج از ایران بیش از هر زمان به همبستگی اخلاقی و انسانی نیاز دارد. دفاع از حق یک نویسنده، صرفنظر از گرایش سیاسی او، آزمایش وجدان جمعی ماست.
۱۰. سخن پایانی
امروز، ما در برابر انتخابی ساده اما مهم قرار داریم: یا در برابر ظلم و شایعهسازی سکوت کنیم، یا در کنار حقیقت و انسانیت بایستیم. عرفان قانعیفرد تنها یک نام نیست؛ نمادی است از سرنوشت بسیاری از ایرانیان مستقل که قربانی جنگ روانی و رقابتهای بیمارگونه سیاسی شدهاند.

داستان سرگردانی سرهنگان، ابوالفضل محققی