اجرای مکانیسم ماشه توسط «تروئیکای اروپایی»، نشاندهنده آن است که کاخ سفید وارد مرحله تعیینتکلیف در پروندههایی شده که مانع تحقق برنامههایش در خاورمیانه هستند
*منبع: ایندیپندنت عربی
*نویسنده: حسن فحص
*ترجمه و تنظیم از کیهان لندن
همزمان با اینکه بیشتر ناظران در ایران بر این باورند که به دلیل شرایط سختگیرانه آمریکا و شروط متقابل جمهوری اسلامی مسیر مذاکرات میان واشنگتن و تهران به بنبست رسیده، هیچکس نیز در ایران بطور قطعی یا با چشمانداز روشن نمیتواند از امکان از سر گرفتن مذاکرات درباره پرونده هستهای سخن بگوید؛ مگر اینکه تحولاتی ناگهانی و دراماتیک روی دهد که معادلات موجود را بهشکل جدی و ریشهای تغییر دهد.
همزمانی آغاز مسیر مذاکراتی که دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا برای پایان دادن به جنگ اسرائیل علیه نوار غزه تحمیل کرد، با تلاش واشنگتن برای فعال ساختن مجدد تحریمهای شورای امنیت علیه رژیم ایران از طریق اجرای مکانیسم ماشه توسط «تروئیکای اروپایی»، نشاندهنده آن است که کاخ سفید وارد مرحله تعیینتکلیف در پروندههایی شده که مانع تحقق برنامههایش در خاورمیانه هستند.
اگرچه رئیس جمهور آمریکا در کنفرانس مطبوعاتی خود با بنیامین نتانیاهو نخستوزیر اسرائیل تمایل آشکاری برای همکاری جمهوری اسلامی و عدم مانعتراشی در مسیر مذاکرات جهت پایان جنگ غزه نشان داد، اما تهران و نیروهای همپیمانش در منطقه نوعی رویکرد مثبت از خود نشان دادند. آنها نهتنها سیگنال منفی روشنی نسبت به این مسیر ارسال نکردند، بلکه نوعی حمایت از گزینههای «حماس» در زمینه مذاکره و راه حل سیاسی ارائه دادند و بطور کامل از اصلاحات ابتکار صلح آمریکا پشتیبانی کردند.
این موضع نسبتا مثبت رژیم ایران، نشانهای از سردرگمی موجود در محافل تصمیمگیری این کشور و ماهیت چالشهایی است که در آینده در سطح اقتصادی، سیاسی یا نظامی با آن روبرو خواهد شد؛ به ویژه آنکه فعال شدن تحریمها و قطعنامههای شورای امنیت، گویای ورود دیپلماسی جمهوری اسلامی به مرحلهای حساس و سرنوشتساز است و آن را وارد مرحله جدیدی از انزوای بینالمللی و حتی منطقهای کرده، یا دستکم مجبورش میکند به بازتعریف روابط بینالمللی خود با توجه به تحولات اخیر بپردازد.
همانطور که گفته شد، باور غالب در ایران این است که مسیر مذاکرات به بنبست رسیده، اما هیچکس دیدگاه روشن یا قطعی درباره از سر گرفتن مذاکرات ندارد، مگر اینکه تحولاتی شگرف شرایط را دگرگون کند.
این بنبست از تغییر نقش اروپا به عنوان میانجی و سقوط امید تهران به نقشآفرینی آن در تعدیل مواضع طرفین ناشی میشود. جمهوری اسلامی اکنون کشورهای تروئیکای اروپایی را متهم به نابودی اعتماد باقیمانده کرده و اعلام کرده آنها را از هرگونه مذاکره احتمالی آینده کنار گذاشته. این در حالیست که دولت آمریکا نیز تمایلی به بازگشت به میز مذاکره از خود نشان نمیدهد.
در همین حال، صدای مخالفان مذاکره با واشنگتن بار دیگر بلند شده و از نظام خواستهاند موضع خود را روشن کند و با تکیه بر «شرق» گزینههای استراتژیک خود را دنبال کند. این شامل فعال ساختن توافقات استراتژیک با چین و روسیه و بهرهگیری از عضویت در ائتلافهای منطقهای مانند «اکو»، «شانگهای»، «بریکس» و «اوراسیا» برای خنثی ساختن تحریمهای بینالمللی و آمریکایی است. این استراتژی شاید بتواند به نظام برای مدیریت نارضایتیهای داخلی ناشی از بحرانهای اقتصادی کمک کند.
گزینه شرقی که اکنون در میان جریانهای محافظهکار و مخالفان مذاکره با آمریکا تقویت شده، از سوی بسیاری از نمایندگان رادیکال مجلس شورای اسلامی بیان شده است. به باور آنها، اجرای تحریمهای شورای امنیت به منزله پایان امید به غرب است و باید آغاز اتکای اقتصادی بر ظرفیتهای داخلی و تعمیق روابط با کشورهای شرقی و «دوست» باشد؛ بیآنکه از خود بپرسند آیا شرق واقعاً مایل و قادر به همکاری گسترده با ایران در شرایط فعلی هست یا نه!
نمونهای از نبود این توان یا تمایل را میتوان در موضع دولت ترکیه دید که اعلام کرده به تحریمهای شورای امنیت پایبند بوده و واردات نفت و گاز از ایران را متوقف خواهد کرد. پیشبینی میشود عراق نیز برای دوری از فشارهای آمریکا، اقدام مشابهی اتخاذ کند؛ فشارهایی که نه فقط روابط اقتصادی با ایران، بلکه حتی موضع نسبت به «حشد الشعبی» را نیز در بر میگیرد؛ نهادی که واشنگتن آن را بازوی نظامی رژیم ایران میداند که امنیت منطقه را تهدید میکند.
از سوی دیگر، دیپلماسی رژیم ایران که بدون هماهنگی با «شورای عالی امنیت ملی» خود گامی برنمیدارد، تلاش پیدا و پنهان جهت یافتن راه حل سیاسی برای بازگشت به میز مذاکره است آنهم در حالی که همچنان بر مواضع اعلامشده از سوی رهبر جمهوری اسلامی در خصوص حق غنیسازی در داخل کشور پافشاری میکند و حاضر به مذاکره درباره برنامه موشکی خود نیست؛ برنامهای که آن را بخشی از «امنیت ملی» و ابزار دفاعی و بازدارندگی در برابر اسرائیل میداند، همانگونه که علی لاریجانی دبیر این شورا و مشاور علی خامنهای نیز نیز تصریح کرده است.
با وجود تلاشهای فراوان برای جبران ضعفهای دفاعی و با اینکه گفته میشود تجهیزات نظامی مانند جنگنده، سامانههای پدافند هوایی، رادار و تجهیزات ارتباطی از روسیه و چین به ایران وارد میشود، اما زمامداران جمهوری اسلامی در همه سطوح سیاسی، امنیتی و نظامی تمایلی به تکرار رویارویی ژوئن ۲۰۲۵ ندارند زیرا به خوبی میدانند داشتن ابزار نظامی به تنهایی برای مدیریت پیامدهای اجتماعی و داخلی یک جنگ دیگر کافی نیست.
از این رو، پیام عباس عراقچی وزیر امور خارجه به دونالد ترامپ رئیس جمهور ایالات متحده قابلتأمل است؛ آنجا که به وی یادآور شد اگر به پیشرفتهای حاصل در دور پنجم مذاکرات توجه میکرد و به گفتگوهای میان دو هیئت گوش میداد، اکنون شاید دو طرف توافقی را امضا کرده بودند که به سود هر دو باشد.
این اشاره یا پیام شاید نقطه آغاز تلاشهای تازه برای احیای روند مذاکره باشد؛ روندی که تهران اکنون به ضرورت آن، و اینکه مذاکره باید مستقیم باشد، باور دارد؛ به ویژه اگر بتواند زوایای شروط خود را تعدیل کند و طرف آمریکایی را نیز به همین مسیر بکشاند، تا بازگشت به میز مذاکره و استفاده از نتایج دور اخیر گفتگوها به عنوان پایه توافقی تازه ممکن شود؛ توافقی که منطقه را از خطر یک درگیری نظامی دیگر دور نگاه دارد.