رضا فیاضی، بازیگر شناختهشده، در ویدئویی روایتی از تجربهاش در یک کافهـرستوران و مشاهده هجوم نیروهای حکومتی به بهانه نظارت بر نوع پوشش مردم منتشر کرد.
او میگوید چند شب پیش همراه همسرش برای شام بیرون رفته بودند که ناگهان زمزمهها شروع شد: «اماکن، اماکن...». وقتی نگاه کرده، دو مأمور اماکن را دیده که با مسئول رستوران در حال گفتگو بودهاند.
فیاضی ادامه میدهد که برای رفتن به دستشویی بلند شده اما در بسته بوده. پس از پرسوجو، متصدیان ناچار شدهاند در را باز کنند و او با صحنهای مواجه شده که به گفته خودش «اشک در چشمهایم جمع شد»:
رضا فیاضی: «چرا دختران ما باید از ترس مأموران به دستشویی پناه ببرند؟»
-- توانا Tavaana (@Tavaana) December 4, 2025
رضا فیاضی، بازیگر شناختهشده، در ویدئویی روایتی از تجربهاش در یک کافهـرستوران و مشاهده هجوم نیروهای حکومتی به بهانه نظارت بر نوع پوشش مردم منتشر کرد. او میگوید چند شب پیش همراه همسرش برای شام بیرون رفته... pic.twitter.com/59splsocdC
دو دختر جوان، از اعضای خانواده گردانندگان رستوران، از ترس بازداشت یا بسته شدن محل کار، خود را در سرویس بهداشتی پنهان کرده بودند؛ فقط به خاطر نوع پوشششان.
او با ناراحتی میگوید:
«چطور کسانی که باید محافظ امنیت ما باشند، خودشان عامل ترس و وحشت شدهاند؟ چرا باید دختر جوانی از ترس اخراج یا برخورد، به دستشویی پناه ببرد؟»
این هنرمند تأکید میکند که مردم خستهاند و سایه ترس دائمی بر زندگیشان افتاده است:
«آقا، مسئله حجاب را حل کنید؛ هست یا نیست، تکلیف مردم را روشن کنید. این ترس دارد بچههای ما را فرسوده میکند. مردم را ذلیل و درگیر کرده؛ جوری که حتی توان فکر کردن برای حال خودشان را هم از دست میدهند.»
فیاضی در پایان یادآور میشود که حتی در این مورد خاص نیز مأموران هیچ کاری نکردند، اما ترسِ حضورشان همانقدر آسیبزا بوده است:
«این وحشتناک است؛ وقتی ترس از قبل از عمل مأمور، بر زندگی ما سایه میاندازد.»
ـ ترس، ستون فقرات بقای حکومتهای توتالیتر است؛ درست همان چیزی که جمهوری اسلامی با مهارت بر آن سوار شده است. ترسی که هنوز پیش از آنکه مأمور کاری بکند، در زندگی مردم ریشه میدواند و ذهن و جسم را فلج میکند.
همان «وحشت درونیشده»ای که هانا آرنت میگفت: جایی که قدرت واقعی دیگر از چماق نمیآید، از سکوت و انشقاقی میآید که خودِ مردم از ترس به آن تن میدهند. فوکو این را «انضباطیکردن بدنها» مینامید؛ جایی که رژیم حتی وقتی حضور فیزیکی ندارد، حضور ذهنیاش مردم را مهار میکند. نتیجه روشن است: جامعه چندپاره میشود، فعالان تنها میمانند و حقخواهی به تأخیر میافتد.
جمهوری اسلامی با چنگ انداختن بر فضای عمومی و خصوصی، دقیقاً همین هدف را دنبال میکند: اینکه ترس، پیشاپیش وارد خانهها، خیابانها و قلبها شود و سیطرهاش را کامل کند.
راه مقابله با این ترس، همبستگی و نافرمانی مدنی است.

















