نفس حاجیشریف نوجوان ۱۴ ساله ساکن تهران یکی از قربانیان تحمیل حجاب اجباری است. این ویدئو مربوط به بازداشت وی در تاریخ اول تیرماه ۱۴۰۳ در خیابان «وطنپور شمالی» و حاوی تصاویر خشونتآمیز و تکاندهنده است.
مریم عباسی، مادر نفس، در آن زمان در گفتگو با «انصاف نیوز» از ثبت شکایت علیه مأموران گشت ارشاد اسلامی خبر داد و گفت سر نفس را به پست برق کوبیدند و پس از بازداشت در داخل ون نیز برخوردها با او ادامه پیدا میکند و مأموران پایشان را روی گردن دخترش گذاشتند.
مادر نفس حاجیشریف، نوجوان ۱۴ ساله:
-- دادبان (@dadban4) August 6, 2024
دخترم را با صورتی زخمی، لبهای ورم کرده، لباس پاره، از ماموران ارشاد تحویل گرفتم
مریم عباسی، مادر نفس حاجی شریف، دختر نوجوان ۱۴ سالهای که در یکم تیر از سوی ماموران گشت ارشاد در تهران مورد ضرب و جرح قرار گرفت، از ماموران طرح نور شکایت کرد.... pic.twitter.com/JZbPju98Cn
گزارش جدید انصاف نیوز:
مادر نفس: ناامیدم | فقط برای یک نفر کیفرخواست صادر شد
مادر نفس بعد از یکسالونیم پیگیری قانونی جلوی دوربین انصاف نیوز نشست: آن ۸ نفر را مجازات کنید
مریم عباسی، مادر نفس حاجیشریف، دختر نوجوانی که حدود یک سال و نیم پیش در جریان برخورد گشت ارشاد دچار آسیب شد، میگوید پس از پیگیریهای طولانی قانونی به نقطهای از ناامیدی رسیده است. او تاکید دارد که خواستهاش از ابتدا روشن بوده: رسیدگی عادلانه و تنبیه تمام هشت ماموری که به گفته او در این ماجرا نقش داشتهاند، نه دیه و نه بهرهبرداری سیاسی یا رسانهای.
به گفته عباسی، در آن روز ماموران گشت ارشاد با خشونت با دختر ۱۳ سالهاش برخورد کردند، او را روی زمین کشیدند، سرش را به پست برق کوبیدند و به داخل ون بردند؛ صحنهای که فیلم آن حدود یک ماه و نیم بعد منتشر شد. مادر نفس توضیح میدهد که دلیل تاخیر در انتشار فیلم، امید به نتیجه گرفتن از مسیر قانون بوده است، امیدی که حالا کمرنگ شده.
او میگوید پس از یک سال و نیم دوندگی، با وجود احضار هشت نفر، تنها برای یک مامور کیفرخواست صادر شده است؛ آن هم پس از تحمل فشارهای روحی، هزینههای مالی و پیگیریهای مداوم. از نگاه او، محدود شدن پرونده به یک نفر، نادیده گرفتن مسئولیت جمعی تمام کسانی است که در صحنه حضور داشتهاند؛ از ضارب گرفته تا راننده ون و فردی که از ماجرا فیلم گرفته است.
این مادر از آسیبهای روحی عمیق دخترش میگوید؛ دختری که هنوز پس از گذشت یک سال و نیم، از دیدن پلیس میترسد و حتی نگران بازداشت مادرش است. عباسی روایت میکند که نفس در ون چنان ترسانده شده که هنوز آثار آن ترس با او مانده و یادآوری ماجرا برای خودش نیز آرامش را ناممکن کرده است.
یکی از بخشهای تکاندهنده روایت او، نقل قول شاهدی است که دیده ماموری برای ساکت کردن نفس، دستش را روی دهان او گذاشته و تنها پس از تذکر یک رهگذر، دستش را برداشته است؛ لحظاتی که به گفته مادر، چند ثانیه طول کشیده تا نفس دخترش بازگردد. او میپرسد اگر اتفاقی جبرانناپذیر رخ میداد، امروز چه کسی پاسخگو بود؟
عباسی همچنین به ابهامات حقوقی پرونده اشاره میکند و میگوید هنوز مشخص نیست ماموران حاضر در صحنه ضابط قضایی بودهاند یا نه. او توضیح میدهد که شکایت در نهادهای مختلفی ثبت شده، اما پرونده بین مراجع گوناگون دستبهدست شده و همین موضوع روند رسیدگی را فرسایشی و مبهم کرده است.
به گفته او، برخوردها فقط به روز حادثه محدود نبوده و در مراجعات بعدی نیز در پلیس امنیت اخلاقی با رفتارهای تند، توهینآمیز و حتی درگیری لفظی و فیزیکی مواجه شده است. عباسی میگوید در حالی که انتظار همدلی و رسیدگی داشته، با سرزنش و طلبکاری روبهرو شده و حتی مدتی ادعاهایی علیه خانوادهشان مطرح شده که بعدا کنار گذاشته شده است.
در نهایت، این مادر میگوید حداقل انتظارش صدور حکم انفصال از خدمت برای ماموران خاطی بوده؛ حکمی که به باور او میتوانست نشانهای از جدی بودن برخورد با تخلف باشد، اما محقق نشد و به گفتهاش، این افراد هنوز در همان بخش مشغول به کارند. عباسی تاکید میکند که مساله او حجاب یا گشت ارشاد نیست، بلکه حق کودکی است که در روز روشن و در خیابان، با خشونت مواجه شده و حالا پاسخ روشنی از قانون نگرفته است.

















