ابوالفضل محققی
خبرنامه گویا
مردی کشته میشود. مردی در کسوت یک قاضی دادخواه. مردی آزاده، ایستاده در برابر ستمگران.
روز هفتم بزرگداششت او میتواند روز اعتراض عمومی بر این جنایت بزرگ باشد.
اما هنوز عامه مردم را توان چنین رفتن و برخاستنی نیست! کسانی که خطر کرده و در این بزرگداشت شرکت میکنند میدانند که شرکت در این مراسم یعنی رویارویی آشکار با حکومت سرکوب و دادن هزینه سنگین.
تجمعی از طیفهای گوناگون با گرایشات مختلف، اما مشترک در یک چیز:
مخالفت با رژیم حاکم، برکناری آن!
خواهان برپائی حکومتی سکولار، دموکراتیک بر پایه انتخاباتی آزاد.
اکثر چهرههای مبارز شناختهشده که سالهاست شکنجه و زندان را تحمل کرده و میکنند، شرکتکنندگان شحاع این بزرگداشت، یا بهتر است گفته شود تحمع اعتراضی، هستند.
صفآرائی مشخص و برنامهریزیشده!
هرکس با شعارهای خود.
در این بین نیروهای سازمانیافته رژیم در دو بخش فعالند.
بخشی علنی؛ یعنی همان کسانی که آشکارا به مردم هجوم آوردند، ضرب و شتم کرده و نهایتاً تعدادی چهرههای شناختهشده و شاخص را دستگیر نموده و با خود بردند.
بخش دیگر آن افرادی در کسوت مخالفان رژیم، با شعارهای تفرقهافکنانه و تخریبکننده، با هدف انشقاق هرچه بیشتر در صفوف مخالفان رژیم.
در آن هیاهو هیچ کسی قادر نیست معین کند که شعاردهندگان آیا بهتمامی مأموران رژیم بودند یا نه! کسی نمیتواند بهصرف اینکه از مجموع دستگیرشدگان چرا چهرههای سلطنتطلب دیده نمیشوند؟ و طرح سوالی شکبرانگیز؛ سوالی که حکومت میتواند از قبل برنامهریز آن باشد و با ایجاد چنین فضائی بر جدائی هرچه بیشتر نیروهای اپوزیسیون دامن زند، شک در دلها بیاندازد.
اما سوال من:
آیا هدف شرکتکنندگان ایجاد چنین فضائی که منجر به اتهامزنی بر یکدیگر و انشقاق در صفوف مبارزان بر علیه جمهوری اسلامی باشد، بود؟
یا ایجاد و پایهگذاری نخستین اعتراضات در این شرایط حساس که رژیم در ضعیفترین روزهای خود بهسر میبرد؟
جریانهای مختلف اپوزیسیون با ترکیب جمعیتی گوناگون، با دلبستگیهای گروهی، اما در قدم نخست در یک صف مشترک بر علیه رژیم.
تجمعی که میتوانست و میتواند سرآغاز نویدبخشی بر شکل گرفتن صفهای اعتراضی مشترک در آینده باشد و به یک ائتلاف بزرگ ملی منتج شود!
متأسفانه قرائن و برخوردها نشان میدهد که برنده اصلی برنامهریزان حکومتی هستند که از این مراسم بهنفع نفاقافکنی سود بردند.
روی سخنم با رهبری این جریانهاست.
اگر عشق به این سرزمین و مردمان رنجدیده آن اصل اساسی برای هر رهبر مبارز، هر رهرو راه آزادی است، بایستی که قدرتمندی خود را در وحدتبخشیدن در میان هواداران خود و جدا کردن سره از ناسره بگذارد!
تداوم اعتراضات آینده را از جمعبندی و برخورد با همین تحمع مشهد آغاز کند.
امروز قدرت رهبری عمومی و مورد قبول واقع شدن در بین مردم، توانائی وحدتبخشیدن و در کنار هم قرار دادن جریانهای سیاسی با اتکا به قدرت داوری مردم است.
یعنی دور شدن از گروهگرائی؛ یعنی شهامت برخورد با تفرقهافکنان و هوادارانی که نتیجه عمل آنها چیزی جز نفاق بین نیروها نیست.
من که امروز بهعنوان یک جمهوریخواه، با قبول قرار گرفتن در صف حمایتگران شاهزاده رضا پهلوی بهعنوان یکی از پایههای اصلی اپوزیسیون با دامنهای فراگیر فعالیت میکنم، نگاهم به امر رهبری همین است که نوشتم:
پا پیش نهادن با قبول فشارهای نهچندان کم هواداران متعصب و برخورد جدی با کسانی که نتیجه عملشان گزک بهدست رژیم دادن است.
دفاع کردن مشخص و بهنام از مبارزه تمام کسانی مانند خانم نرگس محمدی که با رژیم در مبارزه هستند، ولو آنکه هنوز سر سازگاری با شخص شاهزاده رضا پهلوی و هواداران وی نداشته باشند.
این قدرت رهبری و راندن کشتی در دریای پرآشوب و بلاخیز ایران امروز است؛ قدرت وجم جمع کردن! وحدتبخشیدن به جریانهای مخالف رژیم و تأثیر نهادن عملی در جنبش اعتراضی مردم و نهایتاً تشکیل ائتلافی گسترده برای این دوره از مبارزه. کاری که امروز بایستی آستین بالا زد و به آن پرداخت.
ابوالفضل محققی

کنایه سنگین مهدی تدینی به جواد ظریف















