Tuesday, Dec 16, 2025

صفحه نخست » سند راهبردی ۲۰۲۵ امنیت ملی آمریکا: پیام و اهمیت آن، جواد کوروشی

kooroshi.jpgویژه خبرنامه گویا

متن سند راهبردی امنیت ملی پیامی است که آمریکا به همه کشورهای دنیا ارسال می‌کند و چارچوب سیاست‌های خود را اعلام می‌کند و از آنجایی‌که آمریکا قدرت غالب در سراسر جهان است، بنابراین تأثیر سیاست‌هایش تنها به آینده این کشور منحصر نمی‌شود بلکه به‌طور طبیعی برای سراسر جهان اثرگذار است.

در آغاز این سند آمده است که:
«ما خواهان تداوم بقا و امنیت ایالات متحده به‌عنوان یک جمهوری مستقل و دارای حاکمیت هستیم؛ جمهوری‌ای که دولت آن حقوق طبیعی و خدادادی شهروندان خود را حفظ کرده و رفاه و منافع آنان را در مرکز توجه قرار می‌دهد. ما می‌خواهیم کنترل کامل بر مرزهای خود، بر نظام مهاجرتی خود و بر شبکه‌های حمل‌ونقلی داشته باشیم... هیچ دشمن و هیچ خطری نباید قادر باشد آمریکا را تهدید یا در وضعیت گروگان‌گیری قرار دهد... ما جهانی را می‌خواهیم که در آن مهاجرت منظم باشد.»

آمریکا خواهان یک زیرساخت ملیِ مقاوم است که در برابر بلایای طبیعی تاب بیاورد، در برابر تهدیدهای خارجی مقاومت کرده و آن‌ها را خنثی کند، و از بروز یا تشدید هر رویدادی جلوگیری کند که ممکن است به مردم آمریکا آسیب برساند یا اقتصاد آمریکا را مختل کند.

متن راهبردی امنیت ملی ایالات متحده هدف اصلی آمریکا را تضمین ابرقدرت ماندن آمریکا با برتری اقتصادی، فناورانه و ژئوپولیتیکی در قرن بیست‌ویکم توصیف می‌کند. محور اصلی آن یک سیاست خارجی و اقتصادی سخت‌گیرانه و مبتنی بر شعار «اول آمریکا» است که مدعی است رقابت را می‌پذیرد. یکی از اهداف این سیاست‌ها دادن مسئولیت بیشتری به متحدان آمریکا و کاهش وابستگی‌های آمریکا خوانده می‌شود.

منطق بنیادین این راهبرد، قدرت اقتصادی را پایهٔ امنیت و بازدارندگی می‌داند که با حفظ برتری اقتصادی، برتری فناوری و نظامی آمریکا، از بروز درگیری‌های نظامی جلوگیری می‌کند. راهبرد امنیت ملی آمریکا همکاری‌های بین‌المللی را مطلوب می‌داند، به شرطی که به‌طور روشن در خدمت منافع آمریکا باشد. آمریکا در این متن وفاداری خود را به تجارت آزاد اعلام می‌کند، اما به شرطی که منصفانه، متقابل و کنترل‌شده باشد. در متن مشخص است که آمریکا تنها کشوری است که منصفانه بودن تجارت را تعیین می‌کند و بر آن باید کنترل داشته باشد، که این خود جملات پیشین مبنی بر وفاداری به تجارت آزاد و مطلوب دانستن همکاری‌های بین‌المللی را بی‌معنی می‌کند.

سیاست‌های اقتصادی سخت‌گیرانه

اقتصاد آمریکا در چند دهه گذشته رشدی کُند و در مقایسه با دیگر نقاط جهان رشد کمتری داشته و بخش مهمی از سهم خود را در تجارت جهانی از دست داده است و این سهم با شصت درصد کاهش از ۱۵ درصد در سال ۱۹۷۰ به ۹ درصد در سال ۲۰۱۹ رسیده است. البته علت‌های این کاهش تنها یک شاخص نیست بلکه تمام شاخص‌های سیاسی، اقتصادی و نظامی جهان بر این فرایند تأثیرگذار بوده‌اند. اما مهم‌ترین شاخص تأثیرگذار بر این فرایند، یعنی کاهش سهم اقتصادی آمریکا در تجارت جهانی، ظهور قدرت‌های تازه‌نفس جهانی مانند چین، هند، برزیل ... بوده است.

چین در حال حاضر با بیش از ۱۵ درصد سهم در صادرات جهان بزرگ‌ترین کشور صادرکننده کالا در جهان است، در حالی که سهم آمریکا کمی بیش از ۱۳ درصد است. بنابراین در این سند ایجاد توازن در روابط تجاری هدف عمده ایالات متحده است که باید پیگیری شود.

در چارچوب این هدف باید در جهت کاهش وابستگی آمریکا در حوزه‌های حساس مواد اولیه گام برداشته شود. اقتصاد آمریکا با کمبود مواد اولیه مانند فلزهای کمیاب و گران‌بها برای ساخت رایانه‌ها و تلفن‌های همراه روبه‌روست و آمریکا از چین به‌عنوان مهم‌ترین کشوری که این فلزات را در اختیار دارد، خواستار صادرات بی‌قید و شرط و ارزان این مواد اولیه است. چین اما بر پایه منافع ملی خود و برای مقابله با تحریم‌ها و بستن عوارض گمرکی بر کالاهای صادراتی خود به آمریکا، تاکنون زیر بار زور آمریکا نرفته است.

در سند راهبردی آمده است که:
«همان‌طور که الکساندر همیلتون (وزیر دارایی آمریکا در سال ۱۷۸۹) در روزهای اولیه جمهوری ما استدلال کرد، ایالات متحده آمریکا هرگز نباید برای اجزای اصلی ـ از مواد اولیه گرفته تا قطعات و محصولات نهایی ـ که برای دفاع یا اقتصاد کشور ضروری هستند، به هیچ قدرت خارجی وابسته باشد...»

این یک حکم قدیمی است که در شرایط حدود ۲۳۵ سال پیش نوشته شده و تعمیم آن به شرایط جهان امروز خوانایی ندارد و هدفی نیست که تنها با خواست دستیابی آمریکا به آن عملی بشود، مگر آن‌که آمریکا بخواهد با استفاده از قدرت نظامی حرف خود را به کرسی بنشاند که این خود پیامدهایی به دنبال دارد. حفاظت از پایهٔ صنعتی، زنجیره‌های تأمین و مالکیت فکری هدف دیگر مورد نظر سند راهبردی آمریکا است.

خاورمیانه

در این سند خاورمیانه دیگر اهمیت دیرین خود را از دست داده است. چون از یک سو ایالات متحده آمریکا استقلال انرژی پیدا کرده است و وابستگی به نفت خاورمیانه به اندازه پیشین نیست و از سوی دیگر چالش‌گران آمریکا در منطقه و به‌ویژه ایران در پی عملیات «چکش نیمه‌شب» در ژوئن ۲۰۲۵ به‌طور قابل‌توجهی تضعیف شده و برنامهٔ هسته‌ای آن آسیب جدی دیده است.

بنابراین در این سند اکنون حفظ ثبات منطقه‌ای، پرهیز از عملیات نظامی گسترده آمریکا در منطقه همراه با گسترش مشارکت‌های اقتصادی و فناورانه در کانون سیاست‌های آمریکا باید قرار بگیرد. همزمان اما این سند بر لزوم حفظ سیاست‌های حمایت از اسرائیل و پروژه نزدیکی اعراب با این کشور در چارچوب «پیمان ابراهیم» و امنیت راه‌های حیاتی دریایی تأکید می‌کند که این خود باز در تضاد با پرهیز از عملیات نظامی قرار می‌گیرد.

اروپا

در سند راهبردی جامع امنیت ملی آمریکا پس از اشاره به افول سهم اقتصادی اروپا، به مهاجرت به‌عنوان مهم‌ترین معضل اروپا اشاره می‌شود. در کنار افول اقتصادی و مهاجرت، فعالیت‌های اتحادیه اروپا و سایر نهادهای فراملی هم از علل وضعیت در اتحادیه اروپا خوانده می‌شود. «سانسور آزادی بیان و سرکوب مخالفان سیاسی»، کاهش نرخ زاد و ولد و از دست دادن هویت‌های ملی و اعتماد به نفس از دیگر دلایل خوانده می‌شود که موقعیت اروپا را رقم زده است.

چین

سند راهبردی امنیت ملی با اذعان به محدودیت‌های قدرت ایالات متحده، می‌خواهد آمریکا با حفظ نقش «رهبر جهان» مزایای همراه با این نقش را برای حفظ منافع ملی به خدمت بگیرد و در راه این هدف، چین را تنها قدرتی می‌داند که قادر است یک چالش «ساختاری، جهان‌شمول و بلندمدت» برای آمریکا ایجاد کند.

پیشنهاد سند برای رویارویی با این «مانع» چین، رقابت اقتصادی، فناورانه و ژئوپولیتیک است که باید در قالب یک بلوک فناوری ـ اقتصادی گسترده پیگیری شود. هیچ بندر، کارخانه، زیرساخت شبکهٔ جی۵ یا پایگاه دادهٔ حیاتی نباید تحت کنترل مستقیم یا غیرمستقیم چین قرار گیرد.

آفریقا

سند راهبردی امنیت ملی با نقد سیاست آمریکا در آفریقا برای ترویج و تحمیل ایدئولوژی لیبرال، تمرکز ایالات متحده روی ایجاد مشارکت با کشورهای منتخب را توصیه می‌کند تا از شدت درگیری‌ها بکاهد، روابط تجاری سودمند دوطرفه را گسترش دهد و از یک الگوی وابسته به کمک به الگوی سرمایه‌گذاری و رشد منتقل شود.

آیا آمریکا در حال افول است؟

به باور من موقعیت، به‌ویژه اقتصادی آمریکا در چند دهه گذشته روندی افولی داشته است. اما به‌رغم این روند، آمریکا هنوز تنها ابرقدرت جهان است. زیرا گذشته از برتری نظامی، همچنان نبض اقتصاد و مبادلات مالی جهان را در دست دارد و ابزارهای بی‌بدیلی در حوزه پولی، فناوری، ارتباطات و نظامی در اختیار دارد.

در مجموع سند راهبردی امنیت ملی آمریکا هشدارنامه‌ای به دیگران است که به ظاهر از موضع قدرت است، اما بازگوکننده ضعف خود و برتری‌های دیگران هم هست. از جنبه‌ای دیگر، شناختن ضعف خود و بیان آشکار آن گام اول برای تغییر شرایط و برطرف کردن ضعف هم هست.

سند ۲۰۲۵ راهبردی امنیت ملی آمریکا در حقیقت مجموعه احکام یک ملاک بزرگ یا کدخدای دهکده کوچک جهانی است که خانوارهای این دهکده را تهدید می‌کند و به آنان هشدار می‌دهد که تا زمانی که منافع کدخدا را به چالش نکشند، تهدید یا به خطر نیندازند، کدخدا هم کاری به کار آنان ندارد؛ در غیر این صورت:
«ما می‌خواهیم قدرتمندترین، کشنده‌ترین و پیشرفته‌ترین ارتش جهان را استخدام، آموزش، تجهیز کرده و به کار بگیریم» تا از منافع خود محافظت کند و در صورت لزوم، قاطعانه وارد جنگ شود.



Copyright© 1998 - 2025 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie & Privacy Policy