نادر معتمدی
شلتاق افراد و گروههای سیاسی وابسته به افکار چپ وابسته و ارتجاع مذهبی علیه نیروهای ملیگرا و پادشاهیخواه در روزهای اخیر شدت گرفته است.
آنها با اوجگیری تضاد جناحهای رژیم که خودشان هم فرزندان خلف آنها بودهاند بوی کباب شنیدهاند، غافل از آنکه در تهران خر داغ میکنند.
مذهبی و بسیجی سابق، علی افشاری، به بهانه حمله به شاهزاده رضا پهلوی بر روی خانوادههای داغدار و جوانان آسیبدیده از جنایات رژیم شمشیر کشیده و آنها را «نیروهای نیابتی اسراییل» خوانده است.
اسرائیل ۳۰ سال برنامه داشت، در ۱۲ روز همه را باخت!
-- RasaneIran رسانه ایران (@Rasaneiran_ir) November 26, 2025
✍️#علی_افشاری (فعال و تحلیلگر سیاسی): #اسرائیل ۳۰ سال برنامهریزی کرده بود با نیروهای نیابتی داخل و خارج #ایران رژیم را سرنگون کند.@afshari_aku pic.twitter.com/QwiCEivKLA
دیگری، محسن سازگارا، که در طول جنبش سبز از اتاق خوابش چگونگی ساختن کوکتل مولوتوف را به معترضان خیابانی یاد میداد، فغان برآورده که چرا رضا پهلوی در جریان جنگ دوازدهروزه از مردم میخواسته علیه رژیم به خیابانها بیایند و نتیجه گرفته «شاهزاده رضا پهلوی شایستگی رهبری جنبش مردم ما برای آزادی را ندارد».
محسن سازگارا، فعال سیاسی اپوزیسیون: جنگ ۱۲ روزه، شاهدی است بر عدم شایستگی و لیاقت رضا پهلوی؛ او رهبر خودخواندهای است که کمترین شناختی از مردم ایران و روحیاتشان ندارد.
-- پارسین تیویParsinTV l (@parsin_tv) November 23, 2025
دیدید که چگونه هیچ کس به فراخوان اشتباه او گوش نکرد و حتی یک نفر در حمایت از او پا به خیابان نگذاشت!
نه تنها... pic.twitter.com/Ej2SMnSLFg
از این دو بدتر، فرخ نگهدار است که اگر عدالتی در دنیا حاکم بود میبایستی بابت نقش خود و همپالگیاش مهدی فتاپور در به قدرت رساندن رژیم اهریمنی جمهوری اسلامی و نیمقرن قتل و غارت ملت ایران محاکمه بشود، امروز مدعی حامی استقلال میهن ما در مقابل قدرتهای خارجی شده است!
تکلیف افشاری و سازگارا روشن است. از دید من آنها هیچ اعتباری نزد ملت ایران، بهویژه نسل جوان آن، ندارند و یکی به نعل و یکی به میخ میزنند.
اما فرخ نگهدار را باید جدی گرفت. او دستپرورده حزب خیانتکار توده است و از دید من، او دانسته یا ندانسته در زمین رژیم بازی میکند، بهویژه آنکه با حضور مزدوران روسوفیل در ساختار سپاه و نیروهای امنیتی از آنها گرای تبلیغاتی هم میگیرد.
اوجگیری تضادهای جناحهای رژیم که عمدتاً بیانگر نفوذ قدرتهای غربی و روسیه و منافع عظیم اقتصادی و سیاسی و نظامی این جناحهاست حکم میکند که پیش از هرجومرج ناشی از یک حمله احتمالی دیگر اسراییل، میخ خود را برای قبضه کامل قدرت در آینده نزدیک در ایران بکوبند.
جناح وابسته به مسکو به دلیل نیازهای شدید رژیم به تسلیحات روسی پس از حمله اسراییل و حمایت خامنهای از آنها، در حال حاضر دست بالا را در ساختار حکومتی دارد. این همان امامزادهای است که فرخ نگهدار و تودهای خجالتی دیگر، مسعود بهنود، بر آن بخیل بستهاند.
اما میزان «استقلال و میهندوستی» این ها را از کتابی که از سوی یکی از رفقای خودشان بهزودی منتشر میشود بسنجیم.
این هفته در وبسایت خبری «ایران امروز» آمده است که کتاب «اسناد تاریخی جدید درباره چپ ایران» به کوشش مهری کیا مجموعهای حاوی اسناد بکر و منتشرنشدهای از کوششهای فکری چپ ایران در سالهای ۱۳۶۵ تا ۱۳۶۷ شمسی است که در آن زمان بخش بزرگی از کادر رهبری سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت) در اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی اقامت داشت.
در آن مقطع، سازمان فدائیان در تدوین برنامه جدید خود جلسههای مشورتی و تبادل نظر با مطرحترین تئوریسینهای اتحاد جماهیر شوروی ترتیب داده بود.
مجموعه حاضر شامل مشروح مشاورهها و آموزههای صاحبنظران شوروی و دیدگاهها و پرسشهایی است که برای کادر رهبری سازمان فداییان خلق (اکثریت) مطرح شده بود».
به عبارت دیگر، رهبران سازمان اکثریت، برای برنامهریزی درباره آینده خود و سازمانشان دست به دامان تئوریسینهای شوروی (تو بخوان پوتین و کا.گ.ب آن روز) شده بودند.
آیا ملت زخمدیده ایران از رژیم اسلامی که وابستگی ارکان سیاسی و نظامی آن به روسیه بر همگان آشکار است، نوکران سرسپرده آنها را در صف مبارزه خود برای سرنگونی بساط ولایت فقیه و آزادی میهن به حساب میآورد؟

محاصره کاراکاس؛ تمرین «خفگی» تهران















