نوشتۀ قلم کاوه - کانال ایران آزاد و آباد
آنچه امروز همزمان با تشدید حملات هماهنگ به شاهزاده رضا پهلوی از سوی جمهوریخواهان و برجستهسازی برخی چهرهها شاهدیم، تصادفی نیست. این یک پروژه است؛ پروژهای برای ارسال سیگنال به غرب. پیام روشن است: «نگران فروپاشی جمهوری اسلامی نباشید؛ ما میتوانیم نسخۀ ملایمتر، کمهزینهتر و قابلمدیریتتری از آن بسازیم.»
اصلاحطلبان حکومتیِ سابق و فعلی، با ادبیاتی نرم، حقوقبشری و آراسته به واژگانی چون گذار مسالمتآمیز، مجلس مؤسسان و انتخابات آزاد، در پی القای این گزارهاند که جایگزینی جمهوری اسلامی با نظام پادشاهی به رهبری شاهزاده رضا پهلوی میتواند پیامدهای «غیرقابل پیشبینی» داشته باشد؛ اما بقای جمهوری اسلامی در قالبی تعدیلشده، هیچ خطری نه برای ایران دارد و نه برای منافع غرب.
این دقیقاً همان نقطهای است که باید زنهار داد.
این پروژه، نه نمایندۀ خواست مردم ایران، بلکه تلاشی برای مصادره و مهار آن است.
اکثریت مردم ایران، دیگر هیچ نسبتی با جمهوری اسلامی ندارند؛ نه سخت و نه نرم، نه خشن و نه بزکشده. خواست جامعه روشن است: سقوط کامل جمهوری اسلامی و جایگزینی آن با نظام پادشاهی پهلوی. هر نسخهای که این خواست را دور بزند، تحریف کند یا به تعویق اندازد، عین بیعدالتی و استمرار ظلم است، حتی اگر با زبان حقوق بشر بیان شود.
غرب اگر واقعاً به دموکراسی باور دارد، اگر حقوق بشر برایش صرفاً ابزار فشار سیاسی نیست، نباید فریب این بازی را بخورد. حمایت از «نسخۀ نرمتر جمهوری اسلامی» بهمعنای نادیدهگرفتن خواست اکثریت مردم ایران و بازتولید همان نظامی است که چهار دهه ناقض سیستماتیک حقوق بشر بوده است؛ با چهرهای قابلقبولتر و هزینهای کمتر برای جهان خارج.
مردم ایران نیز باید آگاه باشند. تاریخ ایران بارها نشان داده که هرگاه مردم از صحنه کنار رفتهاند، دیگران برایشان تصمیم گرفتهاند. امروز نیز اگر جامعه منفعل شود، این خطر وجود دارد که آینده ایران در اتاقهای فکر خارجی و با تکیه بر چهرههایی بزکشده از دل همان نظام رقم بخورد. حتی صفحۀ فارسی وزارت امور خارجه آمریکا و برخی سیاستمداران غربی، با بزرگنمایی جایزۀ صلح نوبل نرگس محمدی، نشانههایی از تأثیرپذیری از این سناریو را بروز دادهاند.
اما ایران، مصر یا سوریه نیست.
ایران کشوری کهن است؛ دولت-ملتی با ریشههای عمیق تاریخی، تمدنی پیوسته از دورۀ ساسانیان تا امروز، با زبانی زنده و هویتی پایدار که از هجوم اعراب، ترکان و مغولان عبور کرده و نه مغلوب شده و نه مستحیل. این سرزمین، حتی پس از سقوط حکومت پهلوی و جایگزینی آن با گروهی روحانی بیپرستیژ، فاقد فهم سیاسی و دولتداری مدرن، دچار جنگ داخلی و فروپاشی نشد.
پس این هراسافکنیها دربارۀ هرجومرج پس از سقوط جمهوری اسلامی، بیش از آنکه تحلیل باشد، ابزار بقاست.
پهلوی یکبار، ایران تکهتکهشده و فقیرِ دورۀ قاجار را حفظ کرد، متحد ساخت و به کشوری مدرن و قابلقیاس با کشورهای طراز اول جهان بدل کرد. امروز نیز، با این امتیاز تاریخی که اکثریت مردم ایران آگاهانه و با جان و دل حامی شاهزاده رضا پهلوی هستند، آیندهای باثباتتر، امنتر و ملیتر در انتظار ایران است.
مسأله، ترس از فروپاشی نیست.
مسأله، ترس برخی از پایانیافتن جمهوری اسلامی و بازگشت شکوه ایرانزمین با مدیریت پهلوی سوم است.

طنز واقعی، ولی تلخ
















