ظریف سیاستمداری مفلوک با سرنوشتی سیاه است
خلاصه یادداشت سردبیر روزنامه جوان:
جواد ظریف با انتشار مقالهای در فارنافرز بار دیگر روایتی را تکرار کرد که سالهاست در ادبیات جریان اصلاحطلب دیده میشود؛ روایتی که «امنیتیشدن ایران» را نه محصول خصومت ساختاری غرب، بلکه نتیجه گفتار و رفتار داخلی معرفی میکند. او میپذیرد که روایتسازی آمریکا و اسرائیل نقش داشته، اما همزمان القا میکند که برخی مواضع و سیاستهای داخلی به این روند دامن زده و پیامدهای آن، از فشار اقتصادی تا محدودیتهای اجتماعی، گریبان مردم را گرفته است.
این چارچوب فکری پیشتر نیز از سوی دولت روحانی و رسانههای همسو دنبال شده بود؛ نگاهی که در ظاهر خودانتقادی و واقعگرایانه جلوه میکند، اما در باطن مسئولیت دشمنی ایدئولوژیک و راهبردی غرب را از دوش آنها برمیدارد. منتقدان میگویند این روایت عملاً همان چیزی است که مقامات آمریکایی و اروپایی دوست دارند بشنوند: اینکه مشکل اصلی نه سیاستهای خصمانه آنها، بلکه «رفتار خود ایرانیها»ست.
روایت دفاع، باطنی از تردید
ظریف در مقالهاش اقدامات دفاعی ایران ـ از افزایش غنیسازی تا کاهش همکاری با آژانس ـ را واکنشی ناگزیر به فشار و حمله معرفی میکند، اما همزمان مینویسد این اقدامات در «سطح ادراک ذهنی» تهدید را کاهش نمیدهد. به بیان دیگر، او ضمن مشروع دانستن واکنشها، آنها را از نظر سیاسی بیثمر و حتی تقویتکننده روایتهای امنیتی غرب میداند.
در همین چارچوب، ظریف به برخی اظهارات تند داخلی اشاره میکند و آنها را خوراک پروژه امنیتیسازی علیه ایران میخواند؛ گویی چند جمله از «افراد غیرمسئول» میتواند مبنای تحریم و حمله قرار گیرد. منتقدان این استدلال را سادهانگارانه میدانند و میپرسند: آیا واقعاً قدرتهای غربی منتظر یک تریبون داخلی میمانند تا تازه متوجه «تهدید ایران» شوند؟
ذهنیت محاصره یا وارونهسازی واقعیت؟
ظریف در بخش دیگری از مقاله، از شکلگیری «ذهنیت محاصره» در ایران سخن میگوید؛ ذهنیتی که بهزعم او به کنترلهای اجتماعی، محدودیت اینترنت و نارضایتی عمومی میانجامد. اما مخالفان معتقدند این تحلیل، رابطه علت و معلول را وارونه میکند و فشار خارجی را نتیجه واکنشهای داخلی جلوه میدهد، نه برعکس.
از نگاه منتقدان، جمعبندی مقاله ظریف به این معناست که اگر ایران «تغییر کند» و از برخی مؤلفههای قدرت و بازدارندگی دست بکشد، غرب نیز دست از فشار برمیدارد. این همان منطقی است که پیشتر درباره توان موشکی و حتی مفهوم «ایران قوی» مطرح شده و حالا در قالبی آکادمیکتر بازتولید میشود.
در همین راستا، پیشنهاد ظریف برای عبور از روایت «ایران قوی» به سمت «منطقه قوی» نیز با واکنش تند روبهرو شده است؛ بهویژه آنکه این سخنان همزمان با تأکید مقامات عالی کشور بر ضرورت تقویت قدرت ملی مطرح میشود. منتقدان میپرسند چگونه میتوان با تکیه بر کشورهایی که امنیت خود را به آمریکا گره زدهاند، از منطقهای قوی سخن گفت؟
در نهایت، مقاله ظریف بیش از آنکه نقدی درونزا باشد، بهزعم مخالفانش نوعی آموزش غیرمستقیم به سیاستمداران غربی است: اینکه مسئولیت وضعیت کنونی ایران را متوجه خود ایرانیها بدانند. از همینروست که این نوشته نه صرفاً یک تحلیل سیاسی، بلکه نماد سرنوشت سیاستمداری تلقی میشود که در نگاه منتقدان، به جای دفاع از منافع ملی، روایت مطلوب طرف مقابل را بازگو میکند.

















