فرزانه روستایی
دست روس ها درد نکند. این بار شاهکار کردند. در کدام نظام مافیایی شنیده شده است که برای ۱۳ سال بدون توقف و پنهانی و بدون اینکه کسی حتی بویی ببرد زیر بزرگترین مرکز خرید و پر ترددترین مرکز تجاری پایتخت یک کشور را که بازار است شبها خالی کنند و بتراشند و کسی مسئولیت آن را بر عهده نگیرد. در کدام مقطع تاریخی شاهد چنین روابط مافیایی پنهان و پیچیده ای بوده ایم که موریانه های نهادهای روسوفیل خاک این ۵ کیلومتر تونل را شب ها در جایی دپو کنند و جان هزاران نفر را اینچنین ارزان در معرض خطر قرار دهند. ظاهرا برای اینکه کشور را خرج معادلات امنیتی خصوصی خود کنند و برای نقل و انتقال رهبر مسیرهای امن بسازند و موشک های لعنتی خود را در جایی پنهان کنند هیچ حد و مرزی ندارند.
وقتی زیر بازار را برای حفر تونل می تراشیدند به این فکر نکردند که یک زلزله ۵ ریشتری ممکن است روزی کل بازار تهران با یک بافت فرسوده را تبدیل به یک چاله چند کیلومتری پر از جنازه کند. آن تونلی که زیر بازار تهران ساخته اند یک میدان مین ۵ کیلومتری است. تو گویی یک تله انفجاری است برای روز مبادا تا مثلا اگر روزی جمهوری اسلامی کم آورد یا گیر کرد، کشور را مات و مبهوت و یادآوری کنند مگر نگفتیم: یا ما ایران را اداره می کنیم یا هیچکس.
اینجاست که می شود با خیال راحت و طیب خاطر سه دوره اخیر مجلس ده یازده و دوازده را به گاوداری وسیعی با حیوانات فربه تشبیه کرد که رای مردم را گرفتند تا ملت را جادو کنند و در خواب نگه دارند. همان مهندسانی که با پول مردم ایران ۵۰۰ کیلومتر تونل در زیر شهر غزه حفر کردند در زیر بازار تهران نیز تونل حفر کندند تا اگر لازم شد در روز مبادا بر اساس مدل فیلم نبرد استالینگراد با اسراییل و آمریکا درگیر شوند.
مردم ایران و تحربه عرب افغان های وطنی
ما به عوارض بیماری عرب افغان ها مبتلا شده ایم که بعدها هسته های اولیه القاعده و داعش را در خاورمیانه تشکیل دادند. عرب افغان ها مجاهدینی از همه کشورهای مسلمان بودند که از سال ۱۹۷۹ تا ۸۹ از سوی سیا و ارتش پاکستان تجهیز شدند تا با ارتش اتحاد شوروی در افغانستان بجنگند. بعد از ده سال که روسها افعانستان را ترک کردند عرب افغان ها به کشورهای خود بازگشتند و همه تجربیان جنگ های بسیار خشن و وحشیانه و کثیف را به کشورهای خود بردند. بزودی عرب افغان ها که دیگر برادر شهید و معلول و مجاهد جنگ در راه خدا بودند همه معادلات امنیتی کشورهای خود را تحت تاثیر قرار دادند و در مواردی مانند عربستان سعودی برای سالیانی خود تبدیل به یک تهدید پادشاهی سعودی شدند.
عرب افغان های ما سپاهی ها و بسیجی ها و فاطمیونی اند که از جنگ سوریه و لبنان و عراق بازگشته اند با همان تجربیات جنگ های کثیف. آنها با نفوذی که دارند تلاش می کنند کشور را مانند میدان های جنگ سوریه اداره کنند. دقیقا به همین دلیل است که فکر می کنند اگر لازم شد می توان تهران را غزه کرد یا در جنگ با اسراییل می شود یک نبرد رویایی مانند جنگ استالینگراد در تونل های بازار راه انداخت بر اساس همان مدل جنگ های حزب الله و حماس با اسراییل. البته ما نمی دانیم چند تونل دیگر با ویژگی های مشابه در دیگر نقاط حساس تهران ساخته اند.
خلاص شدن از عوارض بیماری عرب افغان های وطنی بسیار دشوار است زیرا عرب افعان ها یا تحت تاثیر سیا بوده اند یا تشکیلات امنیتی روسها. آنها به غیر از عربستان در روسیه، سوریه، مصر، تونس، لیبی ،تاجیکستان و چچنستان داغستان و دیگر جمهوری های مسلمان روسیه منشأء بحران های سنگین و خونینی بوده اند که برخی از آنها هنوز ادامه دارد. به نطر می رسد ما نیز درگیر عوارض وارد شدن تجربه جنگ های کثیف نیابتی به داخل کشور هستیم. با این تفاوت که برادران سپاهی عرب افعان ما تاجر نفت و پتروشیمی و سرمایه دار تازه به دوران رسیده هم هستند و با درآمدهای نفتی و دلاری اراده خود را بر کشور تحمیل می کنند.
جنازه هایی که برای رژیم شانس آوردند!
بعد از آرژآنتین دوران ژنرال ها، جمهوری اسلامی نیز شهروندان معترض خود را کشته و بدن آنها را به دریاچه ها و سدها انداخته است، جنازه ها در آرژانتین برای ژنرال ها بدنامی به بار آورد، ولی کشته هایی که در ته دریاچه سدها در ایران پیدا شدند برای رژیم شانس آورد. زیرا نه تنها گران کردن قیمت بنزین مردم را عصبانی نکرد بلکه تنطیم یک بودجه ۴۰ میلیاردی که ۶۰ درصد آن درآمدهای مالیاتی و تورم زاست و اکثریت جامعه را به زیر خط فقر می کشاند نیز عکس العملی را در میان مردم تورم زده ایجاد نکرد.
شاید بشود گفت جنازه هایی که در سدها رها کردند برای رژیم شانس آورد و مردم را آرام نگه داشت. اما این همه ماجرا نیست. حسین عبده تبریزی معتقد است کشور دارد وارد تجربه سیاه آرژانتیتن می شود، یعنی تورم مزمنی که هنوز قابل تحمل و قابل مدیریت است تا قبل از نقطه سیاه شکست : یعنی حقوق پرداخت می شود و بانک ها کار می کنند و واحد پولی هنوز مطرح هستند. اما ادامه این روند اقتصادی مقدمه وقوع فاجعه ونزوئلاست. یعنی تورم چند هزار درصدی انفجاری، ناپدید شدن اعتماد به پول ملی، و در نهایت دلاری شدن ذهنیت مردم حتی برای خرید های عادی منزل.
این فردای نظامی است که در آن نوحه خوان ها و لات ها استاد شدند و سپاهی ها تاجر نفت. ملاها کارشناس صنایع ماشین سازی شدند و بستنی فروش ها عضو هیات مدیره صنایع نفت و پتروشیمی. رمال ها و کف بین ها مشاور ارشد رهبری گردیدند و پروژه حجاب مهمتر از نان و مبارزه با فساد.
***
















