یدالله کریمی پور
استراتژی «فرسایش تدریجی» یا «هزار خنجر» کاخ سفید، جایگزین جنگ مستقیم با جمهوری اسلامی شده است. در این الگو، هدف اصلی به زانو درآوردن حریف از طریق تضعیف همهجانبه است. اقدامات کلیدی این راهبرد عبارتند از:
خفگی اقتصادی: قطع کامل شریانهای نفتی و درآمدهای ارزی.
انفعال نظامی: وادار کردن نیروهای مسلح به تمرکز بر بازسازی و حالت پدافندی.
نبرد در منطقه خاکستری: تحلیل بردن منابع راهبردی در درگیرهای منطقهای (استراتژی هزار تپه).
تخریب زیرساختی: اجرای عملیاتهای سایبری و خرابکاریهای صنعتی.
گسست داخلی: تشدید فرسایش اجتماعی و تعمیق شکاف میان ملت و دولت و دهها تاکتیک دیگر.
تمامی این فشارها در یک راستا همگرا میشوند: رساندن سیستم به نقطهای که «هزینه حفظ وضع موجود» از «هزینه تغییر رفتار یا عقبنشینی استراتژیک» فراتر رود.
کاخ سفید: ایران دیگر تهدبد نیست
از دیدگاه کاخ سفید، جمهوری اسلامی دیگر یک «تهدید حیاتی برای نظم جهانی» محسوب نمیشود، بلکه به یک مسئله قابل مهار تنزل یافته است. این تغییر نگاه ریشه در سند راهبرد امنیت ملی ۲۰۲۵ آمریکا و جابهجایی اولویتهای ژئوپلیتیک واشنگتن دارد.
در اسناد جدید، تمرکز اصلی آمریکا بر چین بهعنوان رقیب همتراز و سپس روسیه قرار گرفته است. در این چارچوب، ایران از یک بازیگر تعیینکننده، به یک اخلالگر منطقهای تقلیل یافته که مهار آن نیازمند جنگ یا تغییر رژیم نیست. زیرا قابل مهار شدن است.
عامل مهم دیگر، استقلال نسبی انرژی آمریکا است. با افزایش تولید نفت و گاز داخلی، حساسیت واشنگتن به تنشهای خاورمیانه کاهش یافته و هزینه درگیری مستقیم با ایران، بیش از منافع آن ارزیابی میشود.
در نتیجه، آمریکا راهبرد «مهار» را جایگزین «تغییر» کرده است:
تقویت ائتلافهای منطقهای بهویژه میان اسرائیل و کشورهای عربی، حفظ تحریمها برای فرسایش توان اقتصادی ایران، و استفاده از دیپلماسی بحران برای جلوگیری از جنگ ناخواسته.
همزمان، در واشنگتن این ارزیابی تقویت شده که فشارهای نظامی سالهای اخیر، توان شبکههای نیابتی ایران را کاهش داده و عمق راهبردی آن آسیب دیده است.
این تغییر نگاه به معنای عادیسازی نیست؛ بلکه به معنای نگه داشتن ایران در وضعیت فرسایش کنترلشده است تا آمریکا بتواند تمرکز اصلی خود را بر رقابت بزرگ با چین حفظ کند.

پیام تاجزاده در پی درگذشت استاد بیضایی

کشتار شیعیان سوریه، کار جمهوری اسلامی است















