بر مبنای تجربهی دوران حبسام میگویم: تمام تلاش بازجوهای کاربلدِ نظامِ خوف آن است که بندی در روند بازجویی به این نقطهی جوش نرسد که بگوید:
«فوقش میخواهید بکشید، دیگر خُب بکشید.»
بدترین موقعیت برای یک بازجو قرار گرفتن در چنین موقعیتی است که دیگر نتواند از اصل شریفِ تعلق به زندهگی سوءاستفاده کند.
تخت شکنجهگاهها پر است از فریاد گمنامانی که در دفاع از کرامت انسانی کمفروشی نکردهاند.
اینبار ترانه در مقابل دوربین پگاه، تمامیت زندهگیاش (بازیگری) را به صورت مرگسرشتان اسلامی تُف کرده. چشمبند از چشم برکشیده و قفسفروشان را مقابل دوربین پگاه به محاکمه کشانده.
ساچمهزنهای مهساکش و چشمکش با تفنگ!
تو و پگاه با دوربین.
آی شیردختر پردهنشین!
دریا تاوان گیسوان بریدهی شمایان است

ترانه علیدوستی؛ صدایی که باج نداد، نگار کرامتی















