سه شنبه 14 آبان 1387   صفحه اول | درباره ما | گویا


موی خودم است! ميشاييل تومان، دی تسايت، برگردان از الاهه بقراط

تا چند سال پيش، قابل تصور نبود که عکس زنان را با چهره در روزنامه منتشر کنند. اگر "تايمز مالی" عکسی درباره نمايش موزيکال "کاباره" منتشر می‌کرد، سانسورچيان دست و پای رقصندگان را در تمامی نسخه‌های آن سياه می‌کردند. امروز اما نخستين زنان مجری در تلويزيون عربستان چهره نشان می‌دهند. يک کودتای تلويزيونی در کشوری که تا کنون مسئله‌اش بيشتر بر سر نديدن بود تا ديدن! ... [ادامه مطلب]

سياست‌زدگی و خشونت، جمشيد فاروقی

جمشيد فاروقی
در جامعه سياست‌زده خشونت تنها به رفتار خشن محدود نمی‌شود، بلکه انديشه و راهکار انديشيدن را نيز در بر می‌گيرد. سياست‌زدگی ناظر، گسترش عنصر خشونت است به حيطه نظر و اشاعه فرهنگ ارعاب در منظر. اين خشونت تنها رابطه دولت با جامعه را شامل نمی‌گردد، بلکه اين خشونت به کل جامعه سرايت می‌کند ... [ادامه مطلب]

بخوانید!
پرخواننده ترین ها

پله پله تا خودکامگی، آرش سیگارچی، راهبرد

سی سالگی جمهوری اسلامی ایران با بیستمین سالگرد رهبری سید علی خامنه ای همزمان است. رهبر فعلی جمهوری اسلامی ایران که بسیار آسان تر از سلف پیشین خود به این مقام دست یافت ، در حقیقت پس از درگذشت آیت الله روح الله خمینی و طی دو روز جلسه مجلس خبرگان رهبری به این مقام رسید و اگر چه در ابتدای رهبری خود ، بسیار با گام های لرزان قدم بر می داشت و به نوعی خود را وام دار تاثیرگذاران در انتخابش می دانست اما در بیست سال سپری شده ، او نه تنها همه صاحب منصبان را از گردونه خارج کرده است بلکه با جمع آوری قدرتی بی مثال ، رویای سروری روحانیت را پس از چند دهه بی هویتی ، عینیت بخشیده است.

مقام رهبری ایران که پیش از این در سالهای ابتدایی انقلاب زیر سایه رهبران انقلابی ایران قرار داشت ، پس از آنکه چهره های صاحب نفوذ روحانیت از جمله دکتر محمد بهشتی ، آیت الله محمود طالقانی، آیت الله مرتضی مطهری و بسیاری دیگر در سالهای ابتدایی پس از انقلاب ، در حوادث گوناگون جان باختند ، در مهرماه 1360 به رییس جمهوری اسلامی ایران رسید. مقامی که اگر چه در آن سالهای با حضور نخست وزیر به عنوان مسوول کابینه ، تشریفاتی می نمود اما جایگاهی شد تا خامنه ای در سالهای بعد عهده دار نقش مهمتری در انقلاب ایران شود.



تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


با چنین مختصاتی ، سید علی خامنه ای تنها یکروز پس از درگذشت آیت الله خمینی با مدیریت هیات رییس مجلس و تنها با یک نقل قول مجهول از رهبر پیشین ایران ، با اکثریت قاطع به عنوان رهبر جدید ایران انتخاب شد.

پس از نگاهی مختصر به سابقه ای رهبری فعلی ایران ، حال می توان این سوال را مورد بررسی قرار داد که آیا رهبر ایران در جایگاهی که قانون اساسی جمهوری اسلامی برای او در نظر گرفته و همچنین با توجه به ویژگی های مدیریتی ، یک رهبر دیکتاتور یا خودکامه است یا نه ؟

دیکتاتور یا خودکامه، در معنی امروزی، معنای مبهمی دارد هرچند این واژه اشاره‌ای منفی به حکومت مطلقه یا حکومت استبدادی و یا تنها فرمانروایی مطلق در یک کشور دارد و رهبر آن ، رهبر یک حکومت دیکتاتوری نام می گیرد اما در دنیای مدرن ، تشخیص این موضوع که یک رهبر ، خودکامه است یا نه ، بسیار به آرا ، نظرات و عملکرد او بستگی دارد.

برای روشن تر شدن موضوع بحث به معنای واژه فرانسوی دیکتاتور در فارسی نگاهی می کنیم:

دیکتاتور به معنی: خودکامه. خودرای. مستبد. مطلق العنان. در نظام جمهوری روم، دیکتاتور فردی بود که به طور موقت قدرت ایالت‌ها را در طول جنگ بر عهده داشت. مقام او تنها برای ۶ ماه بود.

هرچند دیکتاتوری در دنیای قدیم به عنوان روشی برای مدیریت جامعه در شرایط بحرانی بود اما دنیای معاصر تجربه ای نامناسب از این شیوه حکومت داری داشته است. به طوری که در عصر معاصر دیکتاتورها اغلب در قالب رییس یا رهبر ایدئولوژیک یک حزب یا دسته از طریقی غیر دموکراتیک مانند شورش یا کودتا زمام امور را به دست می گیرند. غیر از این برخی دیگر از دیکتاتورها با روندی شبهه دموکراتیک با توجه به ظرفیت قانون اساسی ، به قدرت می رسند اما سپس با افزایش اختیارات خود ، به تدریج از قدرت خود در جهت اعمال بیشتری خودکامگی بهره می برند. از جمله ویژگی ها دیکتاتور در هر دو شیوه رسیدن شان به قدرت ، یک چیز مشترک است: آنها از یکسو در حاشیه خود حزب یا گروهی وابسته به خود دارند که نقش فدایی رهبر دیکتاتور را بازی می کنند و از سوی دیگر ، با مصادره نهادهای امنیتی – پلیسی ، خفقان را بیش از پیش گسترش می دهند.

به موضوع رفتارشناسی رهبر ایران باز می گردیم. هرچند انتخاب آنی سید علی خامنه ای به عنوان رهبر ایران در شرایطی که بر اساس قانون اساسی وقت ، افراد واجد شرایط دیگری حضور داشتند را می توان به نوعی یک حرکت غیر طبیعی و به نوعی با فرم کودتا در مجلس خاص خبرگان تلقی کرد ، اما واقعیت این است که خامنه ای در حالی به رهبری انتخاب شد که شیوه انتخاب غیر دموکراتیک رهبر در قانون اساسی از قبل تعبیه شد. با این حال ، انتخاب رهبر جدید ایران همزمان شد با تغییرات قانون اساسی که این تغییرات بیش از آنکه در جهت افزایش دموکراسی در قانون اساسی باشد ، موجب نیل مدیریت جامعه به سمت تک محوری شد.

در اصلاحات قانون اساسی شورایعالی قضایی و شورای مدیریت صدا و سیما جای خود را به رییس قوه قضاییه یا رییس صدا و سیما دادند که عملا انتخاب یک فرد بود و آن هم توسط رهبر. غیر از این ، در حالی سه قوه مجریه ، مقننه و قضاییه هم عرض یکدیگر بودند اما با افزایش اختیارات رهبری در سال 68 ، عملا هر سه قوه به زیر نظر رهبر هدایت شدند که این با اصل تفکیک قوا در تعارض بود.

متاسفانه این تنها اشکال موجود نیست. چرا که قانون اساسی ایران اختیارات بی حدی را طی اصول مختلف و از جمله اصل 107 قانون اساسی به رهبری داده است که خود می تواند زمینه ساز فساد در مدیریت باشد. با این حال ویژگی های شخصیتی رهبری ایران ، این وخامت اوضاع را شدت بخشیده است.
سید علی خامنه ای در چنین شرایطی رهبری خود را آغاز کرد. او در مسیر بیست ساله ای که طی کرد ، از تمام ظرفیت های رهبری خود استفاده کرد تا همه امور به سلیقه و عقیده او برگزار شود. هشت سال دوران رییس جمهوری اکبر هاشمی رفسنجانی مرد قدرتمند جمهوری اسلامی هرچند در سال 1376 پایان یافت اما این زمان فرصتی بود تا خامنه ای که تا پیش از آن در قدرت شریکی برای خود متصور بود ، از این پس به تنهایی در راس قرار بگیرد و در این میان وقتی هاشمی رفسنجانی در حاشیه انتخابات بهمن 78 آنچنان از سوی اصلاح طلب مورد انتقاد قرار گرفت ، شاید رهبر ایران تنها فرد خوشحال این بازی بود. این سکوت همراه با حمایت خامنه ای برای تنزل هاشمی رفسنجانی فقط یکبار روی نداد چرا که در انتخابات خرداد و تیرماه 1384 نیز او یکبار دیگر زمینه فرونشستن هاشمی را در رقابت با احمدی نژاد فراهم آورد تا به این ترتیب در زمانه بیست سالگی رهبری اش ، او پرقدرت ترین مقام ایران باشد و هر چند که اکبر هاشمی رفسنجانی اینک رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام و رییس مجمع خبرگان رهبری است.

اما در بعد امنیتی و نظامی نیز خامنه ای در این دو دهه به گونه ای عملکرده است که قدرت را در ید خود افزایش داده است. او اگر چه در سالهای ابتدایی رهبری همه امور امنیتی را به وزارتخانه اطلاعات سپرد اما پس از برکناری رییس باقدرت سپاه پاسدارن و نشاندن گزینه خود ، عملا راه اندازی شبکه ای امنیتی را در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی راه اندازی کرد که در دهه دوم حکومت او نقشی پر رنگ بازی کرد. همزمان با روی کار آمدن اصلاح طلبان ، این نیروی امنیتی مخفی و بدون ردپای سپاه بود که عملا مدیریت امنیتی کشور را با حفظ منافع رهبری در اداره داشت. این نقش چنان پر رنگ شد که حتی وقتی بعد از تیر 84 ، با یک دست شدن قوه مجریه با نهاد رهبری ، سپاه همچنان نهاد امنیتی درجه یک است.

در بعد نظامی نیز رهبر ایران سعی کرد پالایش مدیریت قوای سه گانه نظامی را به نوعی مدیریت کند که همه قدرت در دست وی باشد. او اگر چه در سالهای ابتدایی رهبری خود ، تنها به جابجایی فرماندهان ارتش اکتفا کرد اما در دهه دوم رهبری خود به فرماندهان سپاه و بسیج که به نوعی معتمدان مقام رهبری محسوب می شدند میدان عمل داد به طوری که اینک فرماندهان سابق سپاه در راس قوای سه گانه ارتش حضور دارند.

فارغ از نقش ویژه ای که رهبر ایران در مدیریت نهادهای نظامی و امنیتی برای خود قایل است ، او همچنان که اصل 57 قانون اساسی بعد از اصلاح قانون اساسی به او این اختیار را داد بر سه قوه مقننه، مجریه و قضاییه نظارت داشته باشد ، از همه این ظرفیت استفاده کرده است. این نظارت هر چند در مورد قوه قضاییه که رییس آن منصوب رهبری بوده کمتر به چشم می خورد اما خامنه ای در دو قوه دیگر از هیچ نظارت و گاه حتی دخالتی خودداری نکرده است.

نمونه بارز آن وقتی بود که در دوره مجلس ششم نمایندگان درصدد تغییر برخی قوانین بودند ، رهبری ایران راسا وارد شد. در حالی در مرداد 1379 نمایندگان درصدد اصلاح قانون مطبوعات بودند ، که رهبری ایران با صدور نامه ای موسوم به “حکم حکومتی” مانع این اقدام قانونگذاران شد. البته خامنه ای در سالهای بعد و زمانی که مجلس هفتم در آخرین سال کار دولت خاتمی سعی داشت با استیضاح وزرای دولت او دست بزند ، بار دیگر یک حکومتی داد و اینبار آنان را از انجام استیضاح که حق قانونی نمایندگان است بازداشت.
در حوزه امور اجرایی نیز سید علی خامنه ای نقشی بی بدیل دارد. رهبر ایران هر ساله سفرهایی استانی دارد که در هر سفر بدون توجه به برنامه های دولت ، بودجه ای را برای انجام امور عمرانی متناسب با نظر نمایندگان رهبری در استان ها اختصاص می دهد که البته این از بودجه نامحدود تحت نهاد رهبری پرداخت می شود.

غیر از این شاید یکی از نقش های برجسته و پر اهمیت خامنه ای در آستانه انتخابات ها باشد. هرچند اکثر انتخابات ها از جمله مجلس ، ریاست جمهوری و خبرگان توسط نهاد شورای نگهبان نظارت می شود اما می توان تاثیر نظرات خامنه ای را در عملکرد این نهاد عالی که شش فقیه آن منصوب او هستند ، دید. در انتخابات مجلس هفتم ، شورای نگهبان تنها به این دلیل که قریب یکصد تن از نمایندگان مجلس ششم نامه ای به رهبری نوشته بودند ، آنها را رد صلاحیت کرد و مانع حضور آنان در انتخابات شد. این رویه در سالهای بعد ادامه داشته است.

برخی صاحبنظران معتقدند در انتخابات ریاست جمهوری نیز این اعمال نظر ها وجود دارد. بطوریکه در انتخابات ریاست جمهوری دوره نهم ، باز رهبر با حکم حکومتی دو تن از کاندیدا ها را تایید صلاحیت کرد یا هم اکنون ، در حالی که در جبهه اصلاح طلبان گمانه زنی برای معرفی کاندیداها شروع شده است ، خامنه ای هشدار داده است:”مسائل مربوط به انتخابات به ویژه حضور پرشور مردم در آن، در همان ایام نزدیک به انتخابات بسیار مهم است اما عده ای با عجله از حالا مباحث انتخاباتی را شروع کرده اند که این فعالیت های زودهنگام انتخاباتی موجب منحرف شدن ذهن ها از مسائل اصلی، مشغول کردن افراد به یکدیگر، و برخی بدگویی ها می شود و این، به ضرر مصالح کشور است.”
ویژگی های چند گانه رهبری خامنه ای موید این نکته است که رهبر 69 ساله ایران فراتر از اختیارات قانون اساسی که خود به تنهایی برای خودکامه بودن کفایت دارد ، روشی دخالت جویانه را در مدیریت کشور برگزیده تا بیش از این اختیارات ، به عنوان بالاترین مقام کشور ، همه امور را به دست بگیرد. امری که تنها یک رهبر دیکتاتور در یک حکومت خودکامه به دنبال آن است.

از وب سایت [راهبرد]





















Copyright: gooya.com 2016