جمعه 17 آبان 1387   صفحه اول | درباره ما | گویا


انتخاب اوباما: پيروزی اميد بر ترس، علی کشتگر

باراک اوباما
پس از تصويب قانون اساسی آمريکا به همت توماس جفرسون و جورج واشنگتن و لغو برده داری به فرمان ابراهام لينکن، انتخاب نخستين رئيس جمهور سياه پوست، سومين نقطه عطف در تاريخ تحول دموکراسی و حقوق بشر در اين کشور است. بحران فراگير مالی و پيروزی اوباما نشانه شکست اقتصادی و سياسی نئوليبراليسم نيز هست ... [ادامه مطلب]

موی خودم است! ميشاييل تومان، دی تسايت، برگردان از الاهه بقراط

تا چند سال پيش، قابل تصور نبود که عکس زنان را با چهره در روزنامه منتشر کنند. اگر "تايمز مالی" عکسی درباره نمايش موزيکال "کاباره" منتشر می‌کرد، سانسورچيان دست و پای رقصندگان را در تمامی نسخه‌های آن سياه می‌کردند. امروز اما نخستين زنان مجری در تلويزيون عربستان چهره نشان می‌دهند. يک کودتای تلويزيونی در کشوری که تا کنون مسئله‌اش بيشتر بر سر نديدن بود تا ديدن! ... [ادامه مطلب]

بخوانید!
پرخواننده ترین ها

انتخاب اوباما؛ نماد همبستگی يک ملت و تحولی تاريخ ساز، فريد راستگو

[email protected]

پيش از اينکه آمريکائيان اوباما را بعنوان رئيس جمهور انتخاب نمايند مردم جهان به اوباما رای داده بودند تا تنفر خود را از سياستهای سلطه طلبانه و فاجعه بارجرج بوش اعلام دارند . قدر مسلم اينست که جنگ طلبانی چون نومحافظه کاران آمريکايی، طالبان، بن لادنها، حاکمين ايران و اسرائيل، و...... از اين انتخاب مردم صلح طلب جهان ناخوشنود می باشند.

باراک اوباما نامزد رنگين پوست حزب دمکرات که در مبارزه ای طولانی و رقابتی سخت و طاقت فرسا توانست رقيب پر قدرت خود هيلاری کلينتون را شکست دهد ، اکنون با شکست دادن جان مک کين نامزد انتخاباتی حزب جمهوريخواه بعنوان اولين رئيس جمهور سياهپوست آمريکا برگزيده شده است و حکومت کابوس وار جرج بوش پايان يافت . شکست مفتصحانه مک کين بمعنی شکست سياستهای جنگ طلبانه و بنيادگرايانه جرج بوش و نو محافظه کارانی می باشد که علاوه بر دو جنگ و اشغال عراق و افغانستان ، ورشکستگی مالی و رکود اقتصادی برای آمريکائيان و جهانيان به ارث گذاشته اند.



تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


راهيابی سياه پوستی به کاخی سفيد يک تغيير ساده محسوب نميشود، اين تغيير بيانگر تغيير در نگرش، انديشه، فرهنگ سياسی و اجتماعی جامعه و مردم عادی آمريکا می باشد. زمانی ما شاهد حضور برخی سياه پوستان دردولت بيل کلينتون و بوش بوديم و اکنون شاهد انتخاب سياه پوستی بعنوان رئيس جمهور آمريکا می باشيم . تمامی اين انتصابات و انتخابات حکايت از تغييرهمه جانبه در تفکر مردم کشوری دارد که تا کمتر از پنجاه سال پيش تبعيض نژادی در آن غوغا ميکرد. بنا بر اين هم اقليت سياهپوست با تغيير خويش تلاش دارد از سرخوردگی ها و تحقيرها درس بيآموزد و آنان را مبدل به انرژی مثبت سازد و از اين انرژی در جهت تغيير اجتماعی ، فرهنگی و سياسی آمريکا به نفع خود و کل جامعه مدنی آمريکا استفاده نمايد و هم مسلماً بدون تحول فکری و فرهنگی در سفيد پوستان آمريکائی چنين انتصاباتی و چنين انتخاباتی نمی توانست ميسر گردد.

آری امروز در آمريکا که روزی توسط کريستف کلمب کشف شد پس از ۲۲۰ سال انتخابات رياست جمهوری تحولی تاريخساز رخ می دهد. اين انتخاب نشاندهنده درک بالائی ازآزادی و عدالت طلبی در جامعه است که همواره برای رشد و تعالی دستخوش تغيير بوده است و علت وجوديش تغيير است. بعد از کشف آمريکا مردمانی به اين سرزمين مهاجرت کردند که قصد تغيير داشتند، اينان خود بعلت مخالفت با ستم و سرکوب شاهان و کليسا و بمنظور دستيابی به زندگی بهتر و آزاد شدن از جور وظلم ستمگران به آمريکا رفتند . آنان برای گسترش سرزمين پهناورو حاصل خيز آمريکا در پی نيروی کارارزان بودند. اواسط قرن شانزدهم اروپائيان شروع به شکارو تجارت مردم قاره آفريقا نمودند و تا اواسط قرن ۱۹ ميلادی ،۱۷ ميليون اسير سياهپوست را پس از شکار به جزيره گوره سنگال انتقال دادند تا از آنجا بوسيله کشتی بعنوان برده به کشورهای مختلف اروپا و آمريکا فرستاده شوند. تاريخ نويسان اعلام می دارند در طی اين نقل و انتقالات بين هفت تا هشت ميليون اسير بر اثر گرسنگی ، تشنگی ، بيماری و خود کشی جان خود را از دست داده اند. بدين ترتيب در پايان عصر فئودالی و شروع دوران سرمايه داری ، در ابعادی وسيع و بصورت بيشرمانه ای برده داری گسترش يافت و بمدت قريب سه قرن ادامه يافت. اوائل قرن ۱۹ در اغلب کشورهای اروپائی برده داری لغو شد. برده داری در آمريکا در دوران شانزدهمين رئيس جمهور آمريکا يعنی در دوران ابراهام لينکن بعد ازپايان جنگ طولانی شمال و جنوب لغو گرديد. با لغو برده داری تبعيص نژادی و برتری طلبی سفيد پوستان لغو نگرديد، بطورمثال در ايالت آلاباما همواره در اتوبوسهای شهری ، ترنها و ديگر اماکن سياهپوستان وظيفه داشتند صندلی خود را به سفيد پوستان واگذارکنند، در غير اينصورت جريمه و زندانی می شدند. تا قبل از سال ۱۹۶۴ در برخی از ايالات آمريکا سياه پوستان از حق رای محروم بودند و اجازه نداشتند از رستورانها، حمام عمومی و هتل های مورد استفاده سفيد پوستان استفاده نمايند و تنها در پی مبارزات مسالمت آميز و گاهاً قهر آميزو مستمر سياهپوستان به رهبری مارتين لوتر کينگ بود که قانون حقوق مدنی در سال ۱۹۶۴ به تصويب رسيد و هرگونه تبعيض نژادی در آمريکا لغو و ممنوع شد.

در اين سر زمين عجايب که روزی سرخ پوستان را از سرزمين پدريشان رانده و يا دسته جمعی کشتار می کردند و روزی سياهپوستان را به دار می آويختند، هميشه تغيير و تحول موضوعی برای ادامه حيات بوده است. آمريکائيان برای بهبود زندگی خويش به مبارزه استقلال طلبانه برعليه انگليسيها دست زدند و پس از پيروزی در ۴ ژوئيه ۱۷۷۶ اعلام استقلال نمودند. قبل از تصويب اعلاميه جهانی حقوق بشر در فرانسه و پيش از اعلام استقلال آمريکا منشورويرجينيا بقلم جرج می سن تدوين شد که در آن حقوق فطری و سلب نشدنی بشر مانند آزادی مطبوعات ، آزادی عقايد دينی ، حق دادرسی با حضور هيات منضفه و مصونيت از تفتيش و توقيف غير منطقی و ناموجه بتفصيل ذکر شده است. در ادامه انديشه تغيير است که جفرسون سومين رئيس جمهور آمريکا در نامه ای به ساموئل کرچه وال در سال ۱۸۱۶ می نويسد هر ۱۹ سال يک بار تغيير بسيار مطلوب است. روشن است که مراد جفرسون يک دگرگونی همه جانبه در سطح کارمندان دولتی يک ملت، در مجموعه سياسی و تا اندازه ای اجتماعی و فرهنگ خوئی ها و نهاد هايی است که ملتی در آن زندگی می کند. اندره جکسون پس از انتخاب شدن ساختار دمکراسی آمريکا را تغيير اساسی داد ، که ويژگی بارز آن مشارکت دادن هر چه بيشتر مردم عادی در آن بود بدين ترتيب دمکراسی جفرسونی به دمکراسی جکسونی تغيير کرد. در سالهای ۱۸۷۰ تا ۱۸۹۵ انديشه توسعه اقتصادی و صنعتی در آمريکا رشد کرد و تغييرات اجتماعی ، سياسی و اقتصادی جديدی در آمريکا صورت گرفت. تمامی روسای جمهوری که در طی ۳۴ سال از سال ۱۸۸۶ تا ۱۹۲۰ برسر کار آمدند به روسای جمهور تحول طلب معروف بوده و هستند . در سالهای ۱۹۲۰ تا ۱۹۳۲ که همزمان با سقوط دهشتناک بورس نيويورک و ورشکستگی اقتصادی مردم آمريکا بود احزاب با همراهی مردم برای تعيير وضعيت شرايط زندگی خود دست به تظاهرات و راهپيمائی می زدند زيرا هر سه روسای جمهوری آمريکا جمهوريخواه بوده و بدون قيد وشرط از کارتل ها و سرمايه داری انحصاری و گسترش بی رويه بازار آزاد حمايت می کردند. در انتخابات ۱۹۳۲ فرانکلين روزولت از انديشه تغيير و تحول سخن می گفت و سخن معروف او اين بود " از تنها چيزی که بايد ترسيد ترس از تغيير است ".

در سال ۱۹۶۰ بار ديگر بر اثر مبارزات اقليت سياهپوست به رهبری کشيش مارتين لوتر کينگ انديشه تغيير در انتخابات آمريکا خود را نشان داد و سناتور جان اف کندی تغيير را شعار خود ساخت و با شکست دادن جمهوريخواهان برنامه خود را در قالب مرزهای نو مطرح کرد و بعد از راهيابی به کاخ سفيد برنامه خودرا به اجرا در آورد اين برنامه شامل قانونگذاری هائی پيرامون حقوق شهروندی سياهپوستان آمريکا بود. انديشه تغيير بعد از کندی همچنان ادامه داشت و امروز در اوباما تجلی يافته است. مردم آمريکا با انتخاب اوباما انزجار خود را از سياستهای جنگ طلبانه و شديداً مذهبی دستگاه بوش و محافظه کاران جديد اعلام داشته اند و برای تغييروتحول موج جديد بحران و رکود اقتصادی و بی آبروئی هرچه بيشترکشور آمريکا در سطح جهان رئيس جمهوری را برگزيده اند که اگربر اثرمعجزه ای اجدادش مجدداً زنده ميشدند ، مات و مبهوت و نا باورانه به اين انتخاب می نگريستند.

عطش تغيير برای بهبود وضعيت سياسی و اقتصادی در آمريکا علت پيروزی اوباما می باشد.

برای ايجاد دنيائی ديگر و حکومتی بهتر از حکومت فاجعه بار و دروغگوی جرج بوش هزاران قلم وزبان بکار افتادند تا آنچه را که امروز ما شاهد يم بر سازند . جوانان ، سالمندان ، زنان ، مردان ، دانشجويان ، دانشگاهيان ، روز نامه نگاران ، هنرمندان ، نويسندگان ، ادبا ، شعرا ، سفيد پوستان ، سياهپوستان و ديگر اقليتها و حتی برخی از جمهوريخواهان دست در دست هم دادند تا تحولی تاريخساز را بر پا سازند. اين تحول سمبل انسانها برای تغيير است و چنان احساسی را به ما القاء می کند که انسانها برای زندگی بهتر و عوض کردن سرنوشت کنونی شان نياز به تغيير و تحول در انديشه و فکر دارند. زيرا شرايط دشوار کنونی نه تنها نبايد وجود داشته باشد ، بلکه شخص بايد بيزاری و نفرت اش را از زندگی کنونی خود آشکار سازد. براستی که اين تغيير تفکر و عادات است که موجب رشد جوامع انسانی ميشود. اگر تغييرها نباشند هيچ تحول تاريخسازی در کار نخواهد بود. اين بدان معنا است که بهترين شيوه برای رشد و تعالی بشريت تغيير و تحول در رفتار و انديشه اوست و اوست که موجب بهبود وضعيت زندگی خويش و نوع بشر ميشود.

همبستگی و عطش تغيير آمريکائيان می بايد برای ما مردم ايران که سياهترين دوران تاريخ استبداد ی خود را سپری می کنيم درسی عبرت انگيز باشد تا برای ايجاد آزادی و دمکراسی در کشورمان و برپائی دنيائی بهتر و پر بارتر تصميم بگيريم با همبستگی و تغيير و تحول فکری در خود توانائی ذاتی و درونی خويش را در يابيم و همچون مردم آمريکا دست در دست هم تحولی تاريخساز را برای کشور خود رقم زنيم و حکومت سرتا پا فاسد، درغگو وغارتگر ايران را تغيير دهيم. زيرا تا خود تغيير نکنيم هيچ چيز تغيير نخواهد يافت.





















Copyright: gooya.com 2016