جمعه 17 آبان 1387   صفحه اول | درباره ما | گویا


انتخاب اوباما: پيروزی اميد بر ترس، علی کشتگر

باراک اوباما
پس از تصويب قانون اساسی آمريکا به همت توماس جفرسون و جورج واشنگتن و لغو برده داری به فرمان ابراهام لينکن، انتخاب نخستين رئيس جمهور سياه پوست، سومين نقطه عطف در تاريخ تحول دموکراسی و حقوق بشر در اين کشور است. بحران فراگير مالی و پيروزی اوباما نشانه شکست اقتصادی و سياسی نئوليبراليسم نيز هست ... [ادامه مطلب]

موی خودم است! ميشاييل تومان، دی تسايت، برگردان از الاهه بقراط

تا چند سال پيش، قابل تصور نبود که عکس زنان را با چهره در روزنامه منتشر کنند. اگر "تايمز مالی" عکسی درباره نمايش موزيکال "کاباره" منتشر می‌کرد، سانسورچيان دست و پای رقصندگان را در تمامی نسخه‌های آن سياه می‌کردند. امروز اما نخستين زنان مجری در تلويزيون عربستان چهره نشان می‌دهند. يک کودتای تلويزيونی در کشوری که تا کنون مسئله‌اش بيشتر بر سر نديدن بود تا ديدن! ... [ادامه مطلب]

بخوانید!
پرخواننده ترین ها

پاسخی به مقاله حسين لاجوردی خطاب به رضا پهلوی، محمد باقرپور

آقای حسين لاجوردی،

اخيرا نامه ای سرگشاده ازشما خطاب به شاهزاده رضا پهلوی انتشار يافته که با توجه به موقعيت زمانی نشر آن، خوانندگان را به دلايل مختلف به تفکر واميدارد!
• چگونه و چه شرايطی پيش آمده که آقای لاجوردی پژوهشگر، ناگهان به مد متداول شدة «حمله های هر چند ناشيانه» به شاهزاده رضا پهلوی کشانيده شده اند؟
• چگونه ممکن است ايشان در معنی و مفهوم تاريخی و بين المللی عنوان «شاهزاده» به جائی کشيده شوند که بکار بردن لفظ «شاهزاده» يعنی واقعيت تاريخی ايشان را، «جهت دلخوشی هواداران ايشان» وانمود نمايند؟



تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


• چگونه آقای لاجوردی تمامی نوسانات سياسی خود را به دست فراموشی قرار ميدهند و يا حافظة تاريخی ايرانيان را تا آن حد ضعيف ميدانند که تصور می نمايند می شود، با اين نوع متضاد نويسی همگان را به گمراهی کشند؟
آقای لاجوردی با نظريات شما در مورد اوضاع سياسی و اجتماعی مردم ايران و بن بستهای ناشی از تناقضات ايدئولوژيکی حکومت اسلامی، قطعأ همه گروههای سياسی اتفاق نظر دارند. با توجه به تضاد حاکم بر نوشته شما، مغلطه و تناقض گويی را تا آن حد مطرح ساخته ايد که گوئی ظاهرأ در «آستيگماتيسم سياسی»، حکومت اسلامی تنها نيست و شما و بخشی از اپوزيسيون هم گرفتار آن شده ايد!
شما از يک طرف شاهزاده و خانواده پهلوی را فاقد پايگاه مردمی در ايران قلمداد می نمائيد و از طرف ديگر گله مند هستيد که شاهزاده مهر سکوت بر لب زده و به عنوان بخشی از اپوزيسيون، نقش تاريخی خود را ايفا نمی کند! حال آنکه واقعيت محرز غير از اين بوده و می باشد.
شاهزاده را متهم می کنيد، «با بهانه های فرسايشی اپوزيسيون را بلاتکليف گذاشته است». حال آنکه هرگز در بيانات و اثرات، شاهزاده رضا پهلوی بغير از خواست ملت ايران و جايگاهی که منحصراٌ با رای مردم برای ايشان و ديگران در نظر گرفته شود، اثری مشاهده نشده است. آيا شاهزاده همواره خواستار گردهم آمدن تمام نيروهای اپوزيسيون - نه تحت فرماندهی خويش، بلکه برای نجات ايرانيان و تامين منافع ملی ايران نشده است؟
آقای لاجوردی، بهتر است کمی به خود آييم و مشکلات ساختاری اپوزيسيون را به گردن اين و آن نياندازيم. نهايتاٌ، اميدوارم که خود جنابعالی نيز مانند بسياری افراد ديگر، قصد بالا رفتن از نردبان پوسيده «پهلوی ستيزی» را با اينگونه عوامفريبی ها نداشته باشيد.

عاريت کس نپذيرفته ام
آنچه دلم گفت بگو گفته ام

محمد باقرپور
عضو هیات اجرائی سازمان مشروطه خواهان ایران «خط مقدم»
آبانماه ۱۳۸۷





















Copyright: gooya.com 2016