سه شنبه 21 آبان 1387   صفحه اول | درباره ما | گویا


از "نافرمانی مدنی" تا "بدفرمانی مدنی" (بخش سوم)، نظرات ديويد ثورو، پژوهشی از عمار ملکی

عمار ملکی
هنری ديويد ثورو: "آيا شهروند می بايد مجبور باشد وجدانش را حتی لحظه ای، يا ذره ای، به قانون‏گذاران بفروشد؟ پس وظيفه ی وجدان بشری چيست؟... فکر می کنم که قبل از هر چيز می بايد انسان بمانيم و پس از آن شهروند. خردمندانه نيست که به قانون همان احترامی را بگذاريم که به حقيقت و راستی." ... [ادامه مطلب]

سياست‌زدگی و بازآفرينی مستمر ضدفرهنگ، جمشيد فاروقی

جمشيد فاروقی
سياست‌زدگی آن بيماری سرطانی است که فرهنگ ايران‌شهر به آن گرفتار آمده است. اين چنين است که نقد فرهنگی جامعه ايران، می‌بايست از نقد سياست‌زدگی شروع کند. و اين به معنی غافل شدن از بيماری‌های ديگر نيست، بل به معنی يافتن آن آسيب اصلی فرهنگی است که موثر در ديگر آسيب‌هاست و مشدد پنهان و آشکار آن‌ها ... [ادامه مطلب]

بخوانید!
پرخواننده ترین ها

به بهانه انتخاب اوباما، ی. صفايی

حرکت مردم آمريکا در انتخاب اباما، موجی است که می تواند بر امپرياليسم و وال استريت نيز اثر گذارد. اين بار، اين مردم آمريکا بودند که خواهان تغيير وتحول شدند. درست در عرصه ای که بحران مالی حلقوم کارگران و مردم متوسط آمريکا وجهان را می فشارد، در واقع مردم شعار تغيير و دگرگونی را سر داده و با انتخاب خود، اوباما را تا کاخ سفيد بدرقه کردند.



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


در عصری که فنآوری های پيشرفته و روابط سرمايه داری می رفتند تا منافع هارترين بخش امپريالسيت ها را تأمين و حفظ کنند، عملکرد مردم آمريکا در انتخابات، ترمز آن را به دست گرفته و تحت کنترل در آوردند. با انتخاب يک سياهپوست، جهان شاهد تشييع جنازه ی نژادپرستی در آمريکاست. پيرورزی اوباما ديوار سفيد وسياه را فروريخت وثابت کرد که انسان ها همه با هم برابرند، چيزی که لوتر کينگ در آرزويش خون داد !

اين واقعيتی است که در آمريکا تحرکی اجتماعی با حضور ۱۴۰ ميليونی مردمی که خواهان عدالت اجتماعی و دگرگونی هستند، صورت پذيرفت. تحرکی که کارتل‌ها و تراست های بخش تجاری سرمايه را به لرزه افکند. اين تحول گرچه نبايد ما را فريب دهد ولی می توان ومی بايست مردم را در جهت خواسته هايشان رهنمون سازد.. حضور چشمگير مردم آمريکا يک بار ديگر جلوه های دمکراسی را در قلب حکومت امپرياليستی ـ نظامی آمريکا به نمايش گذاشت و به مردم جهان گفت هر انسانی که عدالت اجتماعی را برای سرزمينش بخواهد، با هر رنگ و نژادی می تواند برای رسيدن به آن مبارزه کند وهيچ استبعادی ندارد که در ديگر کشورها نيز مردمانی با رنگ و نژادی ديگر در سرنوشت خويش به دخالت گری سياسی و اجتماعی بپردازند. اين تنها شعارهای سوسياليستی است که می تواند موج مردمی را به خيابان ها بکشاند واين موج در اين عصر در آمريکا توانست پوشالی بودن نظريه های نئوليبراليسم را به ثبت برساند. با حضور اين مردم، سرمايه‌داری زنگ پايان تاريخ خود را به صدا در آورد! اين نشان می دهد که مارکس همچنان زنده است و فريادش از زبان موج ميليونی مردم آمريکا وجهان به گوش می رسد.

مردم ايران نيز يک بار در جنبش مردمی خود در زمان انتخابات خاتمی ـ نوری نشان دادند که خواهان تحول و دگرگونی هستند و با موج ميليونی خود آن را در سينه ی تاريخ ايران به ثبت رساندند ولی مکاری که نشان از هيچ داشت سوار بر اين موج مردمی آن چنان همه چيز را از هم فرو پاشيد که در قلب تاريخ ايران به عنوان يک تدارکچی بی مايه نظام سرمايه داری ايران، به حفظ و دوام جنايت های جمهوری اسلامی پرداخت. اما مردم آمريکا، خسته از جنگ و سيستم نظامی که جز خون و کشتار، بهره‌ای از آن نبرده بودند، شرايط را درک کرده و اوباما را، مردی از تبار انسان ها، با ايده‌ها و وعده‌های نوين برگزيدند. اگر او نيز چون خاتمی نتواند از اين مردم بهره مند شود و به منافع مردم بی اعتنا باشد، برای هميشه فرو خواهد پاشيد. مردم آمريکا به اوباما اين فرصت را می دهد که انديشه‌های تغيير وتحول را به ثمر برساند. وظيفه ی انترناسيوناليستی حکم می کند تا تمامی آزاديخواهان پيرامون يک پلاتفرم برای رسيدن به سوسياليسم، مردم آمريکا را در جهت رسيدن به عدالت اجتماعی وخواسته هايشان کمک کنند و اوباما را به عملی کردن وعده های انتخاباتی وادار کنند. حتی اگر اوباما يکی از وعده های خود را در جهت منافع مردم عملی کند از اين منظر بزگترين پيروزی است که مردم به جايگاه خودشان در دخالت گری سياسی پی می برند و اين آگاهی اجتماعی می تواند بستری باشد برای اعتراض گری و دستيابی به حقوق خويش و نويد رهايی از چنگال نظام نابرابر سرمايه داری عريان آمريکا. تحقق اين روند، نشان می دهد که سوسياليسم در حال لغزيدن به خانه های مردم است. سرک کشيدن عدالت اجتماعی در آمريکا به معنای سرک کشيدن دمکراسی به خاورميانه و جهان است و اگر اوباما به دور از منافع نظام سرمايه، در سياست خارجی بتواند روی مسائل حقوق بشری به طور جدی پای فشارد شايد شاهد دگرگونی ايران نيز باشيم .

مردم ايران در شرايط فعلی بايد همچون مردم آمريکا برای رسيدن به دمکراسی، سد دورغين امام زمان ها را بشکنند تا به خواسته هايشان برسند. عصر انقلاب های خونين و درهم ريختن ها به سرآمده است و عصر تحول به سررسيده است .

اگر باور کنيم که در آمريکا تحولی رخ داده است آن وقت می توانيم باور کنيم که در ايران نيز اين امکان هست و بايد به تحرک ها و جنبش‌های اجتماعی دامن زد. در غير اين صورت با سکتاريسم های در خود تنيده، دست و پا می زنيم و به جايی نخواهيم رسيد .

ی. صفايی
۵ نوامبر ۲۰۰۸





















Copyright: gooya.com 2016