یکشنبه 17 آذر 1387   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

همه چيز بدتر از آن است که فکر می‌شد، پيوتر گنچاروف، برگردان از الاهه بقراط

باراک اوباما
بر روی ميز رييس جمهوری آينده آمريکا دو سناريو در مورد حل مسئله اتمی ايران قرار گرفته است. نخستين سناريو همانا مذاکرات را همراه با تهديد نظامی تا به عمل درآوردن عمليات نظامی توصيه می‌کند. سناريوی دوم بر تلاش‌های ديپلماتيک تأکيد می‌ورزد و تا به رسميت شناختن ايران به مثابه يک قدرت منطقه‌ای پيش می‌رود. آيا باراک اوباما برای کدام يک وقت کافی و شهامت لازم را خواهد داشت؟

تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


پيوتر گنچاروف مفسر خبرگزاری روسی نووستی در تفسيری (۵ دسامبر) به برنامه اتمی رژيم ايران، و تلاش‌های متناقض روسيه و آمريکا در سالهای گذشته پرداخته است. آنچه او به عنوان دو سناريويی که بر روی ميز باراک اوباما قرار گرفته است، معرفی می‌کند اما همان چيزی است که در تمام سالهای گذشته نيز همواره از آنها سخن رفته است. با اين تفاوت که در اين سناريوها تغيير اساسی پيش نيامده است، حال آنکه بنا بر آخرين گزارش آژانس بين‌المللی انرژی اتمی و تحليل کارشناسان، برنامه اتمی رژيم تهران بسی فراتر از آن است که «همه» فکر می‌کردند!

نتايجی که از روندهای مربوط به برنامه اتمی ايران توسط گروه تحليل‌گران رييس جمهوری آينده آمريکا به دست آمده، بسی بيش از آن غافلگيرکننده است که تصور می‌شد.

بر اساس ارزيابی اين کارشناسان آمريکايی، موقعيتی که ايران در توليد و تکميل يک چرخه هسته‌ای با آن روبروست (چرخه‌ای که امکان ساختن بمب اتمی را برای ايران فراهم می‌آورد) نه اينکه آنگونه که گمان می‌رفت بد باشد، بلکه بسيار بدتر است.

بنا بر تازه‌ترين اطلاعات اين مرکز تحليلی، برای ما دو راه بيشتر باقی نمی‌ماند. يا بايد با اين موضوع که ايران در شش ماه آينده به اندازه کافی اوران برای توليد بمب اتمی خواهد داشت، موافق باشيم، يا اينکه بايد منتظر باشيم تا از طريق آژانس بين‌المللی انرژی اتمی از آن مطلع شويم. دليل چنين ارزيابی همانا آخرين گزارش سالانه محمد البرادعی، رييس اين آژانس است.

گروه کارشناسان آمريکايی بلافاصله پس از اين گزارش، وضعيت را دريافتند و فورا به دو شاخه بدبين و نسبتا خوش‌بين تقسيم گشتند. جان بولتون، سفير پيشين آمريکا در سازمان ملل، ديدگاه بدبين‌ها را نمايندگی می‌کند و بر اين باور است که هيچ چيزی در دنيا وجود ندارد که بتواند ايران را از تصميم برای تبديل شدن به يک قدرت اتمی باز دارد. گروه خوش‌بين‌ها اما به دنبال يافتن راه نجاتی از طريق ديپلماتيک است.

بولتون از اين عقيده دفاع می‌کند که هم جرج دبليو بوش و هم باراک اوباما در اين مورد که يک ايران دارای تسليحات اتمی برای ايالات متحده مطلقا قابل قبول نيست، بسيار حرف زده‌اند. ليکن هيچ کدام از آنها از ابزاری که بتواند اين موضع را در عمل تحقق بخشد، برخوردار نيست.

بعيد است اسراييل به مثابه مخالف اصلی وجود يک چرخه کامل هسته‌ای در ايران تصميم به حمله عليه تأسيسات اتمی حکومت ملايان بگيرد. به ويژه آنکه اگر قرار باشد آن را تا پيش از بيستم ژانويه، يعنی پيش از شروع دوره رياست جمهوری اوباما به انجام برساند.

گروه خوش‌بين‌ها اصل را بر اين می‌گذارند که ايران از نظر ظرفيت‌های اتمی هنوز چندان توانمند نيست و حکومت ملايان تنها در پی اين هدف است که ادعاهای خويش را درباره موقعيت خود به مثابه يک قدرت منطقه‌ای تحکيم کند. در اين صورت، اين امکان واقعا وجود دارد که بتوان با ايران درباره مرزهای نفوذش در خليج فارس به يک توافق رسيد. از همين رو به عقيده گروه خوش‌بين‌ها، بايد به مذاکرات در چهار جهت ادامه داد که عبارتند از: از سر گرفتن روابط سياسی [آمريکا و ايران]، برنامه اتمی ايران، امنيت منطقه‌ای و سرانجام حل مسئله اعراب و اسراييل.

همه اين حرفها درست، ولی... مسکو از مدتها پيش تلاش می‌کرد کاخ سفيد را متقاعد سازد تا يک «نقشه راه» مشابه برای حل مسئله اتمی با ايران در پيش بگيرد. روسيه پيش از اين، آن زمانی که ايران هنوز يک عدد سانتريفوژ هم برای غنی‌سازی اورانيوم نداشت، تلاش کرد تا اين تصميم به عمل در آيد. اينک اما تخمين زده می‌شود ايران چهار تا شش هزار سانتريفوژ داشته باشد.

آن زمان از دست رفت. اکنون اين پرسش مهم مطرح است آيا در صورتی که رييس جمهوری جديد آمريکا موفق شود مذاکرات مستقيم را با تهران در پيش گيرد، اصلا ايران موافق خواهد بود غنی‌سازی اورانيوم را متوقف سازد؟

شايد حتی جان بولتون حق داشته باشد هنگامی که می‌گويد مذاکره کنندگان اتمی بسيار پيش از آنکه تحريم‌های اقتصادی را عليه ايران به کار بگيرند، بايد با يکديگر به توافق می‌رسيدند تا می‌توانستند تهران را با انزوای اقتصادی مجبور به چشم‌پوشی از غنی‌سازی اورانيوم سازند. چرا که آن زمان، موضوع بر سر [پيمان] عدم گسترش [سلاح‌های کشتار همگانی] بود.

اينک اما زمان آن فرا رسيده که اين پرسش را مطرح کرد: کشور بعدی کدام است؟ کدام کشور منطقه خواهد خواست که از حق خود برای استفاده از انرژی هسته‌ای جهت «مصارف صلح‌آميز» استفاده کند؟! کدام کشور [پس از ايران] يک گام از توليد بمب اتمی فاصله خواهد داشت؟ عربستان سعودی؟ مصر؟ ترکيه؟
بر روی ميز رييس جمهوری آينده آمريکا دو سناريو در مورد حل مسئله اتمی ايران قرار گرفته است. نخستين سناريو همانا مذاکرات را همراه با تهديد نظامی تا به عمل درآوردن عمليات نظامی توصيه می‌کند. سناريوی دوم بر تلاش‌های ديپلماتيک تأکيد می‌ورزد و تا به رسميت شناختن ايران به مثابه يک قدرت منطقه‌ای پيش می‌رود.

پرسش اما اينجاست: آيا باراک اوباما به اندازه کافی وقت خواهد داشت تا بتواند سناريوی دوم را واقعيت بخشد، و آيا به اندازه کافی شهامت خواهد داشت، سناريوی نخست را به عمل در آورد؟





















Copyright: gooya.com 2016