دوشنبه 25 آذر 1387   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

چرا اصلاح طلبان حکومتی همه حقايق را به مردم ايران نمی گويند؟ ناصر مستشار

رژيم های فاشيستی در انواع و اقسام آنها به لحاظ تاريخی تاکنون نشان داده اند که بنابر ذات نهفته در خويش ـ همواره با سياست های اقتدار گرايانه، دايره خودی ها را به مرور کوچک و کوچکتر می نمايند وبالعکس دامنه غير خودی ها را بزرگ و بزرگتر می کنند تا آنجائيکه عاقبت خود در داخل و خارج کشور تنها می مانند. دولت نهم به رياست محمود احمد نژاد تحت حمايت های بی دريغ ولی فقيه با شعار های دروغين مهروزی روی کار آمد و از همان روز نخست همه پيشينيان خود را در بوجود آوردن حکومت فاجعه بار اسلامی به زير سئوال برده اند تا نظريات ماجراجويانه خود را اين بار در لباس ديگری با قرائتی ديگر از اسلام در همه عرصه به اثبات برسانند.



تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


دولت های جمهوری اسلامی در ۳۰ ساله گذشته تاکنون به جزء نابودی شالوده های اصلی کشور به موفقيت ديگری دست نيافته اند.فرق دولت احمدی نژاد در مقايسه با حکومت های فاشيستی کلاسيک در اين نهفته است که دولت فاشيستی آلمان توانست اقتصاد ورشکسته آلمان را که از جنگ جهانی اول به جای مانده بود را در مدت کوتاه هشت سال آنچنان نجات دهد که بارديگر آلمان هيتلری بتواند در سطح اروپا و جهان عرض اندام نمايد.اما دولت احمدی نژاد به نوعی از عقب مانده ترين حکومت های فاشيستی جهان تعلق دارد که به سبب تعلقات ماوراء ارتجاعی و اسلامی بيشتر در عقبگرد مهارت داشته است تا پيشرفت اقتصاد فاشيستی!
در حکومت اسلامی بيشتر نهاد های دولتی را نظاميان مطيع رهبر قبضه کرده اند و از جهان بينی خاصی برخوردارند و هيچگاه حاضر نمی شوند تا ذره ائی از مواضع سخت گيرانه و ماجراجويانه خود کوتاه بيايند. نيروهای نظامی در دولت اسلامی بعنوان صاحبان قدرت در قوه مجريه ودر مجلس شورای اسلامی که مرکز تصويب لوايح دولتی می باشد مستقر گشته اند واز پشتيبانی بيت رهبری و شورای نگهبان و قوه قضائيه برخوردار می باشند. شورای نگهبان به کمک ديگر نيروهای نظارتی آنچنان بر مصوبات اسلامی به نفع ولايت فقيه اشراف دارد که هرگز نخواهند گذاشت تا يک سوزن در محموله يک شتر پراز کاه اجازه عبوراز طريق آنها بگيرد.در روزهای اخير نيروهای دولتی و نظامی در بيشترين حملات لفظی خود به اصلاح طلبان بسر برده اند و آنها را تا سرحد منافق و ضد انقلابی و عامل بيگانه خطاب کرده اند ،سئوال اساسی در اينجاست که نيروهای اصلاح طلب در صورت کسب مقام رياست جمهوری که تنها بعنوان تدارک چی خواهند ـ چگونه با اين نيروها همکاری خواهند. تهد يد ها ی اقتدار گرايان گاهی اوقات به هتک حرمت اصلاح طلبان نيز کشانده شده است.اخير کيهان تهران که سياست گذاراصلی دولت نهم محسوب می شود به اکثر غير خود ها اتهام رابطه با امريکا وارد آورده است. همانطور که در بالا ياد آوری شد حلقه خود های حاکميت تماميت گرا تنگ تر می شود و هر روز يکی از نيروهای اوليه و بنيانگذار جمهوری اسلامی به بيرون از دايره وفا داران حکومتی پرتاپ می شود و بسرعت همه آنها غير خودی محسوب می گردند. اينک سئوال های اسا سی ما با توجه به شرائطی که حاکميت بوجود آورده است و به اختصار ياد شد : چگونه اصلاح طلبان می خواهند به وعده های خود به مردم ايران وفادار بمانند؟آيا براستی اصلاح طلبان غم مردم و ايران را در سر دارند يا برای نجات نظامی تلاش می ورزند که روزگاری خود بر سرکار آورده اند و دوباره می خواهند سکان آنرا بدست بگيرند؟
ـ آقای محمد خاتمی رئيس جمهور ناموفق دوره هشت ساله اصلاح طلبی می گويد هنوز می توان مملکت را نجات داد ،بنابراين از گفته ايشان می تواند نتيجه گرفت که مملکت در حا ل فروپاشی است وبايد نجات داده شوداما ايشان توضيح نمی دهند کدام عوامل باعث نابودی کشور شده است؟
ـ با علم به اين که سا ل ۲۰۰۹ ميلادی ـ بحرانی ترين وضعيف ترين دوره رونق اقتصادی را درجهان بعد از پايان جنگ جهانی دوم خواهيم داشت و کشور های صنعتی برای خريد نفت بعنوان عامل اصلی حيات اقتصاد ايران هيچ رغبتی نشان نخواهند داد ،اما اصلاح طلبان با کدام معجزه و سيستمی می خواهند اقتصاد ويران ايران را شکوفا نمايند؟
ـ اصلاح طلبان که از فاجعه اقتصادی بوجود آمده در کشور سخن می گويند وپائين آمدن قيمت نفت رامضاعف بر گسترش همه آن فجايع ارزيابی می نمايند ،اگر از جانب اقتدار گريان اجازه بيابند و خود را به قدرت برسانند ـ چگونه خواهند توانست برهمه خرابی ها پيروز گردند؟مگر در مدت هشت ساله صدرات آنها توانستند در غيبت سازماندهی گسترده اقتدار گرايان نسبت به وضع کنونی کارهای مهمی را برای سعادت مردم پيش ببرند.
ـ چرا اصلاح طلبان به مردم توضيح نمی دهند در صورت کسب کرسی رياست جمهوری هيچ اختياری برای تغييرات اسا سی امرای نظامی و امنيتی ندارند ،بلکه همه اين اختيارات طبق قانون اسا سی به عهده ولی فقيه می باشد و رهبر در هشت سال دولت مداری آنها دائما برعليه آنها توطئه نمود و اينرا نيز همگان بخوبی ميدانند که قانون و قدرت بدون نيروی نظامی کاملا بی ارزش است.
ـ چرا اصلاح طلبان به عمق فاجعه ائی که دولت نهم در عرصه کسب تجهيزات و تسليخات اتمی ببار آورده است به مردم نمی گويند که هيچ عاملی به جزء تعليق کامل غنی سازی اورانيوم باعث حل بحران بوجود آمده نمی با شد، اين در حاليست که بيت رهبری تا تمام سطوح نظامی ـ خود را آماده ساخته اند تا عضويت خود را بعنوان دارندگان سلاح اتمی در جهان اعلام نمايند تا تمام منطقه را به زير سيطره خود ببرند.
ـ چرا تاکنون اصلاح طلبان برای اعتراض به همه بی قانونی ها از جانب اقتدار گرايان در همراهی بامردم، حتی برای يکبار برای نجات مردم وکشوربطور جدی از اهرم تحريم استفاده نبرده اند وبارديگر می خواهند مردم را بدروغ برای نجاتشان از دست اهريمن صفتان به زير عبای رهبری ببرند.
در خاتمه بارديگر بايد گفت: چرا اصلاح طلبان حکومتی، همه حقايق را به مرد م ايران نمی گويند؟





















Copyright: gooya.com 2016