گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیانما فقط با گفتوگو میتوانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مسالهای از سه راه رفع میشود، یکی گفتوگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفتوگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را میگیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]
در همين زمينه
5 آذر» آقای رئيس جمهور قطعنامه دان ملت را دريابيد، بيژن صف سری10 آبان» اگر خاتمی پيرانه سر باز آيد، بيژن صف سری 16 مهر» بايد فکر نان بود که خربزه آزادی آب است، بيژن صف سری 15 مرداد» هم قبيله خانه را درياب رو به ويرانی است، بيژن صف سری 21 خرداد» واهمه ملی، بيژن صف سری
بخوانید!
9 بهمن » جزییات بیشتری از جلسه شورایعالی امنیت ملی برای بررسی دلایل درگذشت آیتالله هاشمی
9 بهمن » چه کسی دستور پلمپ دفاتر مشاوران آیتالله هاشمی رفسنجانی را صادر کرد؟
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! يلدا، هويت ايرانی است، بيزن صف سریگويی امروز "يلدا" هم، چون همه باورهای رنگ باخته ما، ديگر آن "يلدا"ی ما نيست که با نقشی خوش، جای در خاطر ما دارد، "يلدا" با سپيدی برف می آمد و قصه های "بی بی" که در زير کرسی، خواب به چشمانمان می کرد. شب "يلدا"ی ما شب "يلدا"يی بود. حيف که امروز دل ما مثل انار رسيده، از غصه ترک برداشته و...، کاش باز هم شب " يلدا" شب "يلدا"يی می شدآخر فصل پائيز , شب اول زمستان , شب چله , شب يلداست , شب زايش مهر , شب تولد خورشيد است . چه خوب که اين شب بلند را هنوز با نور قرنها قدمت جاری , روشن نگه ميداريم . حديث "يلدا" حديث ميلاد عشق است که هر ساله در "خرم روز" مکرر می شود. می گويند ريشه نام "يلدا" از واژه "سريانی" و به معنای "ميلاد" است , شب تولد مهر, ميلاد الهه ی "ميترا" و "مسيح" است . چه افسانه ی دل آرامی دارد اين شب که بی شباهت به باور مسيحيان از شب کريسمس و "بابا نوئل " نيست , نقل است که در شب "يلدا " قارون ( ثروتمند افسانه ای) ، در جامه کهنه هيزم شکنان به در خانه ها می آيد و به مردم هيزم می دهد، و اين هيزم ها در صبح روز بعد از شب يلدا، به شمش زر تبديل می شود، و از همين رو در اين شب , شب زنده داری معنا می گيرد و چشم انتظاران تا صبح به انتظار از راه رسيدن هيزم شکن زربخش و هديه هيزمين او بيدار می مانند و مراسم جشن و سرور و شادمانی بر پا می کنند. اما با اين همه گويی امروز "يلدا" هم , چون همه ی باور های رنگ باخته ما , ديگر آن " يلدا" ی ما نيست که با نقشی خوش , جای در خاطر ما دارد , "يلدا" با سپيدی برف می آمد و قصه های " بی بی" که در زير کرسی , خواب به چشمانمان می کرد . کجاست زلف گره خورده ی "يلدا " و ننه سرما , که می ريخت بی دريغ , پنبه های لحاف مندرسش را بر سرمردم شهر , آنگاه که خانه ها از بوی عطر انار کلپر زده پر بودند , شب "يلدا " ی ما شب "يلدا" يی بود . حيف که امروز دل ما مثل انار رسيده , از غصه ترک برداشته و ... , کاش باز هم شب " يلدا" شب" يلدا" يی می شد . شب است و جهان غرق تاريکی يلدا يک هويت است ، هويت يک ملت ، چراغ راه است ، براستی که نمی توان بدون اين چراغ گامی از گام برداشت ؟ يلدا يک حکايت است ، حکايت مکرر که هرساله با گفتنش ريشه هويت خود را آب می دهيم ، مگر نه اين است که به رسم ديرين اين شب بلند زمستانی ، بايد قصه ها گفت تا شب را سپيدی صبح صادق گره زنيم ؟پس برای مفهوم هر چه بيشتر شناخت هويت ايرانی شايد نقل حکايتی در اين شب بلند يلدا ، خالی از لطف نباشد تا نسل جوان اين مرز بوم ، به آنچه دارد آگاه تر شود و قدر بداند. نقل است مر حوم تقی زاده همان سياست مرد دوران مشروطيت دريک سخنرانی به نقل خاطره ای می پردازد که در عين عجيب بودن ماجرا ، نشان دهنده روحيه ايرانی تبار است که در هر کجا باشد از هويت خود دمی غافل نبوده است . بيژن صف سری Copyright: gooya.com 2016
|