حاصل اين "خاتمی" چيست؟ روزبه ميرابراهيمی

تقريبا همه نشانه ها حکايت از آن دارد که سيد محمد خاتمی برای انتخابات اينده اعلام نامزدی خواهد کرد. حال که ظاهرا تصميم اش بر امدن است ابراز چند نکته خالی از لطف نيست:
۱- با رجوع به خاتمی و آمدن دوباره اش بمنظور مبارزه انتخاباتی نشانه هايی از يک بيماری عجيب سياسی در جامعه و نخبگان ما بيش از پيش نمايان شد.
۲- تصميم کنونی خاتمی به آمدن حاصل درگير شدنش در فضايی است که توسط اطرافيانش برای وی ساخته شد. او عملا تحت فشاری قرار گرفت که با "رودربايستی" مزمنی قادر به "نه" گفتن نبود. و دقيقا اصلی ترين مشکل خاتمی همين رودربايستی اش است که زمانی در مواجه با قدرت، اصلاحات را به گل نشاند و امروز در مواجه با اطرافيانش و در آينده نيز متاسفانه همين رودربايستی وی مشکلات بسياری را بوجود خواهد آورد.
۳- خاتمی کنونی حاصل يک پروسه "التماس و ناز و ناز کشی" است که کمترين آسيب اش اين است که در آينده هيچ کسی قادر به پرسش گری از او نخواهد بود. هر کسی مطالبه ای را مطرح کند پاسخ اش از هم اکنون آماده است:"من که نمی خواستم بيايم خودتان به زور مرا آورديد!"
۴- خاتمی در روزهای اخير عملا با موضع گيری هايش سعی دارد که انتظارات از خود را کاهش دهد و پالس هايی را نيز به رهبری نظام ارسال می دارد که حاصل آن به مرور و تا روز انتخابات "خاتمی محافظه کار" خواهد بود نه "خاتمی اصلاح طلب".
۵- ورود خاتمی عملا مشکل اجماع در آن سوی ميدان را حل خواهد کرد و اصولگرايان قطع نزديک به يقين به نامزد واحدی که محمود احمدی نژاد است خواهند رسيد و خاتمی کنونی با مواضع تقليل يافته اش بازنده بزرگی خواهد بود.
۶- چند ماه پيش از اين خاتمی در سخنرانی ای گفته بود که اگر قرار است دوباره وارد شويم بايد اصلاحات را گامی به جلوتر ببريم اما ظاهرا منظورش همان عقب بوده است!!
۷- خاتمی قادر بود نقش های مفيدتری را برای کمک به روند دموکراسی در ايران برعهده بگيرد اما ظاهرا قصد دارد داستان تلخی را دوباره برای بسياری تکرار کند ....