روس ها دارند می آيند! احمد وحدت خواه
بدون هيچ شک و ترديدی می توان گفت که با توجه به ماهيت سربسته و استبدادی رژيم جمهوری اسلامی و عدم پاسخگويی سردمداران آن به مردم ايران در مورد کردار و رفتارشان، بيشتر قدرتهای خارجی در همه سطوح تشکيلاتی و مراکز تصميم گيريهای پنهان و آشکار اين حکومت هواداران و مقلدين «ايرانی» خود را دارند.
در اين ميان با پيشينه رژيم در تبليغات ضد غربی آن و نياز به داشتن متحدی استراتژيک در امور نظامی و صحنه ديپلماسی بين المللی، از همان روز نخست برپايی، نقش عوامل روسی در ارکان اطلاعاتی و عقيدتی آن از ساير قدرت های خارجی پر رنگ تر بوده و باقی مانده است.
با اين حال بر خلاف غربی ها که ابايی از همسو نشان دادن آشکار طبقات روشنفکر و تحصيل کرده با ارزشهای فرهنگی و سياسی خود در جوامع رو به توسعه ندارند، روسها بر حسب عادت ديرينه در همکاری و نزديکی با متحدين خود در اين جوامع همواره جانب احتياط و مخفی کاری را حفظ ميکنند تا جاييکه متاسفانه درمواردی تشخيص يک فعال صادق سياسی اجتماعی اما متمايل به مسکو از يک عنصر فرصت طلب و ماموريت دار امکان پذير نيست و در روند سرکوب های سياسی مخالفان در کشورهای جهان سوم تر و خشک با هم ميسوزند.
در عين حال همين خاصيت پنهان کاری و فعاليت های زير زمينی نيز در مواقع قلع و قمع به کمک نيروهای هوادار مسکو آمده و آنها می توانند در روند اوج گيری تحولات اجتماعی بار ديگر به تجديد سازمان خود دست بزنند و با بهره گيری از وجود سازمانها و مجامع قانونی و فعال اهداف سياسی خود و مالا منافع روسها را تامين کنند.
«انتخابات» رياست جمهوری آينده در ايران در بستر اين تحولات فرصت جديدی را به هواداران مسکو عرضه کرده است که بار ديگر در پناه پشتيبانی مستقيم و غير مستقيم از کانديدای مورد نظر آنها به فعاليت تبليغاتی بپردازند.
ابوالحسن بنی صدر در ذکر خاطرات شفاهی از دوران رياست جمهوری خود در گفتگو با حميد احمدی در بخش مربوط به تشکيل حزب جمهوری اسلامی بعد از انقلاب ضمن توضيح اين مطلب که اساس تشکيل و فعاليت اين حزب برای سرکوب روشنفکران به دست حاکميت مذهبی از ترس »تکرار تجربه مشروطيت» بود به نقش حزب توده در دادن الگوی استالينيستی در ساختن و اداره اين حزب در پشت صحنه اشاره می کند و می گويد:
...به هر حال اينان (بهشتی، خامنه ای و رفسنجانی) می خواستند به روش توتاليتاريسمی يک حزب بسازند. ولی در ايران، آن برد را نداشت و با ترکيب آن حزب هم سازگار نبود...به اين دليل روشن، زدوبندهايی که با آمريکايی ها می کردند از داخل حزب خودشان می آمدند و به ما گزارش می کردند. آنها رفته بودند تا امام جمعه ها را راضی بکنند تا عضو اين حزب بشنوند. يک بدبختی بزرگشان هم اين بود که نه روش بلد بودند در سازماندهی و نه در عمل انديشه راهنمای مناسبی داشتند. دليل روشن آن هم اين است که معلمشان در شعار سازی، شعار دادن و عمل کردن آقای کيانوری بود. از طريق «روزنامه مردم» بود که مفاهيم و شعارها می رفتند به نشريه «امت» و از آنجا می رفتند به حزب جمهوری اسلامی. غير از اين، انتقال مستقيم هم بود. در کتاب «عبور از بحران» هم هست که اين آقای کيانوری دايم با اينان می رفته و می آمده و گفتگو می کرده و گزارش می داده..»
ظهور مجدد مير حسين موسوی در عرصه سياسی ايران، که خود از فعالان و بنيانگزاران حزب جمهوری اسلامی بوده است، به جنب و جوشی دوباره در ميان بازماندگان حزب توده و دنباله روهای جوانتر آنها مانند اکثريتی ها دامن زده است که هر آيينه از چشم نيروهای مستقل آزاديخواه و دموکراتيک دور بماند مسير کسب آزادی ميهن بدون وابستگی به قدرتهای جهانی را دچار خدشه فراوان خواهد کرد.
در حاليکه نيروهای اصلاح طلب داخلی هنوز از شوک خروج ناگهانی خاتمی از صحنه انتخابات و تصميم سئوال برانگيز ميرحسين برای ورود به آن خارج نشده اند يکی از سايت های وابسته به جريانات هوادار مسکو که تا ديروز در پشتيبانی از کانديداتوری خاتمی سر از پا نمی شناخت ناگهان نقش سخنگوی موسوی را به عهده گرفته و لکنت زبانی های نيم بند او در اعتراف به شرايط بحرانی کشور را به عنوان «مانيفست دولت موسوی» برای نجات ميهن معرفی کرده است!
از آنهم بدتر، بعضی رسانه های تصويری معتبر خارج کشور که همواره به درست يا نا درست مورد انتقاد تاريخی در عدم بيطرفی قرار گرفته اند نيز، با توجه به نزديکی بعضی گردانندگان آنها با نيروهای چپ سنتی ورود موسوی به انتخابات را «تحول برجسته در روند مبارزات انتخاباتی» خوانده و به يکباره استقلال مورد ادعای خود را به زير سئوال برده اند.
مجموعه اين کنش ها و هماهنگی های نانوشته، بی آنکه قصد اين مقاله قصاص قبل از جنايت باشد يا هواداری از يک مکتب فکری هرچند ورشکسته را جرم قلمداد کند، با توجه به تجربه تلخ وابستگی نيروهای سياسی به قطب بندی های بين اللملی در صحنه تحولات ايران در گذشته نه چندان دور، زنگ های خطر را به صدا در می آورد. به ويژه آنکه انتخابات در راه بيش از آنکه تعيين کننده يک رئيس جمهوری باشد، صحنه نمايش عدم مشروعيت رژيم خواهد بود.
احمد وحدت خواه