چهارشنبه 23 اردیبهشت 1388   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

"تغيـيـر" سودآور يــا زيان آور؟! بابک داد

بابک داد
تعيين يک رئيس جمهوری متفاوت، که دولتی مستحکم و معقول و اهل ديپلماسی را تشکيل بدهد، چيزی است که می تواند ما را از وضعيت های سخت تری که در انتظارمان است، رهايی ببخشد و اين امکان را به ما دهد تا در دولت اهل تغيير آمريکا، يک "طرف بازی" باشيم و منافع ملی خودمان را دنبال کنيم؛ نه اين که "ضامن منافع ملی روسيه" و "کارت ِبازی" ديگران باشيم!

تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


رئيس جمهورمحمود احمدی‌نژاد گفته است «واشينگتن پيام‌های شفاف و کافی که نشان دهنده تمايل آمريکا به برقراری روابط دوستانه‌ با ايران باشد، برای تهران ارسال نمی‌کند». اين روزها علاوه بر او، خيلی های ديگر مانند آقای لاريجانی، رئيس مجلس استراتژی «تغيير» آمريکا را زير سئوال می برند. در حالی که خيلی ها معتقدند صرف «انتخاب يک سياهپوست به رياست جمهوری» آن هم در کشوری که سياهان تا همين چند دهه قبل «بردگی» می کردند، خود يک «تغيير بزرگ» است.

معلوم نيست مسئولان، چه تصور يا انتظاری از شعار «تغيير آمريکا» دارند؟ زيرا گاهی سخنانی می گويند که انگار «آتوئی» از طرف مقابل خود گرفته اند که تا قدم از قدم بردارد، بايد شعار «تغيير» را تبديل به چماقی بکنند و توی سرش بکوبند! گويی اصلا" ميليون ها شهروند آمريکائی با رأی دادن به «کانديدای خواهان تغييرات» هيچ غرضی نداشته اند به جز اين که به ما «التزام» دهند که «تغيير» کنند و ظاهرا" همه اين کارها را برای به دست آوردن دل ما کرده اند! حالا هم اگر کمترين حرکتی کنند و حرفی بزنند که «از نظر ما» با شعار «تغيير» منافات داشته باشد، می توانيم سرزنش شان کنيم! حتی اگر در عالم واقعيت و از ديد ناظران بی طرف، سخن آن ها منافات چندانی هم با «راهبرد تغيير» نداشته باشد و در همان راستا باشد.

دکتر علی لاريجانی که به خصوص بر کلام تسلط دارد و وزن کلمات را به خوبی می شناسد، چندی قبل اساسا" نوع گفتمان باراک اوباما را «شبيه ادبيات گاوچران ها» خوانده و «تغيير» را «شعاری با بوی کهنگی» توصيف کرده بود! هفته قبل هم در نهمين کنفرانس مهندسی حمل و نقل و ترافيک (که ارتباط اش را با بحث تغيير در آمريکا نفهميده ام؟) آقای لاريجانی در جمع خبرنگاران اظهارات خانم کلينتون را «کهنه و قديمی» برشمرد و اظهار داشت که وی «برخلاف سياست تغيير» سخن گفته است. هيلاری کلينتون چهارشنبه قبل از آن گفته بود که «اگر تلاش‌های ديپلماتيک آمريکا در برابر ايران شکست بخورد، اين کشور ‌تحريم‌های شديد‌تری عليه تهران وضع خواهد کرد». آقای لاريجانی با اشاره به اين سخنان خانم کلينتون، خطاب به مقام‌های آمريکايی گفت: «اگر همچنان از اين زبان استفاده کنيد، بايد خود را آماده برخی رفتارهای گزنده جمهوری اسلامی ايران کنيد.» و درعين حال تاکيد کرد که ايران همچنان در انتظار «تغييرات واقعی در آمريکا» است.

معلوم نيست چرا شخصيتی مثل دکتر لاريجانی اخيرا" به چنين نوع گفتمان تهديد آميز و مخاطره آميزی روی آورده است؟ اما روشن است که تهديد به «رفتارهای گزنده از سوی ايران» نه تنها کمکی به بهبود مناسبات پرتنش ايران و آمريکا نخواهد کرد، بلکه جامعه جهانی را بر عليه ايران به هم گرايی و هم صدايی خواهد رساند.

جهانيان سال هاست آمريکائيان را چنين نرم خو و ملايم نديده اند. مقامات آمريکايی می گويند، چنان چه ايران تا ماه اکتبر به دعوت آمريکا پاسخ عملی مناسبی ندهد، ممکن است تعامل دو کشور دشوار شود. بنابراين شايد خيلی بدبينانه باشد، اما گمان می کنم اگر سياست های فعلی و گفتمان تند دولت نهم با جهان ادامه پيدا کند و اگر مقدر باشد «اجماعی بر عليه ايران» صورت بگيرد و يا حتی تهديدی عملی شود، درست در دوران همين «دولت تغيير» و با فرمان يا حمايت (و يا حتی سکوت تأييد آميز) همين آقای باراک اوباما انجام خواهد شد. شخصا" از اين نگرانم که بعد از يک دوره مذاکرات و لفاظی بی حاصل بين ايران و آمريکا، لحن ها سخت تر شود و رفتارهايی مثل خروج نمايندگان اروپايی از سخنرانی رئيس جمهوری ايران در اجلاس ژنو و ساير اصطکاک ها با کشورهای جهان افزايش يابد. در چنان وضعيتی، اجماع جهانی با شتاب بيشتری بر عليه ما شکل کمی گيرد و حساب باز کردن روی حمايت دوستان غير قابل اعتمادی مثل روسيه، خيلی معقول نيست. زيرا از روسيه بعيد نيست در يک «معامله با آمريکا» فشارها را بر ايران افزايش دهد و «استراتژی تغيير» که می تواند به بهبود وضعيت ما و جهان پيرامونی ما بيانجامد، در نهايت به «تغييری به زيان ما» تبديل شود!

يکی از بهترين فرصت ها برای جلوگيری از چنين روندی، حضور فعال در انتخابات رياست جمهوری ۲۲ خرداد و انتخاب فردی است که « عزم تغيير» (با پايبندی به همه اصول و منافع ايرانی ها) را در «طرف ايرانی» هم به وضوح نشان دهد. فردی که «زبان ديپلماتيک» امروز دنيا را بشناسد و ايران را از «کارتِ بازی» بين روسيه و آمريکا، تبديل به «طرف ِبازی» کند و شأن و کرامت کشور را ارتقاء بخشد.

اگر چه در ايران دولت حق «دخالت مستقيم يا تصميم گيری مستقل» در برخی مسائل مانند انرژی اتمی يا تجديد رابطه با آمريکا را ندارد؛ اما نهاد دولت می تواند در«ايجاد تصميم» و «تصميم سازی» در اين حوزه ها بسيار مؤثر باشد. مقايسه ای بين دو دولت آقايان خاتمی و احمدی نژاد، مقصود مرا روشن می کند. طبيعتا" در هر دو دولت، «فعاليت هسته ای» تحت نظر مقام رهبری اداره می شد و می شود. اما دولت خاتمی با شفافيت و لحن ملايم باعث جلب اعتماد جهانی به برنامه صلح آميز هسته ای ايران شد و کارها با نرمش و بدون تنش جلو می رفت. اما تا رئيس جمهوری با گرايش راديکال «محو اسرائيل» بر سر کار آمد، حساسيت ها به برنامه های اتمی صلح آميز ايران بالا گرفت. در دولت نهم، لحن پرخاش جويانه دولت و تکرار تهديد «محو اسرائيل» باعث شد مسئله هسته ای ايران، باعث «اجماع جهانی عليه ما» شود.

تعيين يک رئيس جمهوری متفاوت، که دولتی مستحکم و معقول و اهل ديپلماسی را تشکيل بدهد، چيزی است که می تواند ما را از وضعيت های سخت تری که در انتظارمان است، رهايی ببخشد و اين امکان را به ما دهد تا در دولت اهل تغيير آمريکا، يک «طرف بازی» باشيم و منافع ملی خودمان را دنبال کنيم؛ نه اين که «ضامن منافع ملی روسيه» و «کارت ِبازی» ديگران باشيم! در جمهوری اسلامی، دولت ها می توانند «فضای مناسب» برای «تغييرات سازنده» را به وجود بياروند و در نهاد حاکميت، به طور مؤثری «تصميم ساز» باشند. نهاد دولت در جمهوری اسلامی می تواند فضای آرام و سازنده ای در کشور و منطقه ايجاد کند تا ايران يک «طرف تهديد» نباشد. بنابراين در آستانه اين انتخابات سرنوشت ساز، لازم است از «قهر» صحبتی نکنيم. در خانه نشستن و رأی ندادن ما، کمک بزرگی است به روی کار آمدن کسی که نماينده «اکثريت افراد رأی دهنده» خواهد بود. حالا اگر آن «رأی دهندگان»، فقط ده ميليون از جمعيت «هفتاد ميليونی» ما باشند، باز هم همان ها «اکثريت رأی دهندگان» هستند و رئيس جمهور مطلوب «آن تعداد اندک» تمام قدرت کشور را به دست می گيرد و بر «مقدرات تمامی ملت» رياست و حکمرانی خواهد کرد. در آن صورت ما جان و جوانی و زندگی خود و بچه های مان را قربانی يک «قهر کودکانه» از تصميم گيری درباره آينده کشورمان کرده ايم و ديگر هيچ!

انتخابات پيش رو، هم می تواند باعث تغييرات مثبت در درون کشور باشد و به خصوص در بخش های اقتصادی، سياسی و فرهنگی منشاء «تغييرات به سود ما» شود. همچنان که متقابلا" می تواند مقدمه «تغيير به زيان ما» باشد. همه چيز به «ما» بستگی دارد و به «تصميمی» که تا يک ماه ديگر می گيريم.

[فرصت نوشتن، وبلاگ بابک داد]





















Copyright: gooya.com 2016