یکشنبه 27 اردیبهشت 1388   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

انتخابات؛ گذار از آرمان گرايی به عمل گرايی، حميد فرخنده

حميد فرخنده
گرچه آزاد نبودن انتخابات فصل مشترک اين دوره انتخاباتی با ديگر دوره هاست، اما از بسياری جهات فرصت انتخاباتی کنونی با دوره های پيشين متفاوت است. نوعی خودآگاهی از امکانات و محدوديت های خويش و خطرات پيش رو جايگزين آرمان گرايی ها، مطلق نگری ها و انتظارات دوره های گذشته، هم در ميان کانديداها و هم بين نيروهای سياسی و نهادهای مدنی شده است

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


hamid_farkhondeh@hotmail.com

اگر نبود شکاف در اردوی اصولگرايان، شايد ميرحسين موسوی اين بار نيز سکوت در خلوت فرهنگستان هنر را بر شلوغی در جلوت انتخابات رياست جمهوری ترجيح می داد. اختلافات جدی در صفوف آنان که آغاز عصر قدرت شان با هراس هميشگی از تفرقه همراه بود، يکی از ويژگی های مهم دهمين دوره انتخابات رياست جمهوری ست. در دهه اول انقلاب حاکمان جديد می خواستند از طريق نهادسازی وحدت نيروهای شان را در دانشگاه تحکيم بخشند، اما سرانجام سرکنگبين "دفتر تحکيم وحدت" صفرای مخالفت تحويل خالقان خود داد. وحدت حوزه و دانشگاه را به مبارکی و ميمنت جشن گرفتند، اما با فروکش کردن تب انقلاب و فرونشستن غبارهای خفه کننده دهه شصت، اين دو نهاد نيز به طلاق مرضی الطرفين رسيدند.

در دهه هفتاد با عروج "فرزندان ناخلف" نظام در کسوت اصلاح طلبی، بار ديگر هراس محافظه کاران اصولگرا شدت گرفت. پيروزی کانديدای اصولگرا در انتخابات نهمين دوره رياست جمهوری اعتماد به نفس از دست رفته را به جناح محافظه کار بازگرداند و پنداشتند با حکومت يکدست، عصر اختلافات به سررسيده است. غافل از اينکه پيروزی محمود احمدی نژاد آغاز اختلافات تازه بود، اصول گرايان انقلابی در برابر محافظه کاران سنتی.

گرچه آزاد نبودن انتخابات فصل مشترک اين دوره انتخاباتی با ديگر دوره هاست، اما از بسياری جهات فرصت انتخاباتی کنونی با دوره های پيشين متفاوت است. نوعی خودآگاهی از امکانات و محدوديت های خويش و خطرات پيش رو جايگزين آرمانگرايی ها، مطلق نگری ها و انتظارات دوره های گذشته، هم در ميان کانديداها و هم بين نيروهای سياسی و نهادهای مدنی شده است. غيبت چهره های کاريزماتيک مانند خاتمی يا رفسنجانی فضای انتخاباتی را برای طرح مطالبات اجتماعی و حضور صداها و چهره های مختلف در اطراف کانديداها مناسب تر کرده است. پيشنهاد تشکيل "کميته صيانت از آرا" از سوی ميرحسين موسوی و مهدی کروبی و برنامه اقتصادی شيخ اصلاحات برای مردمی کردن درآمد های نفتی از طريق خارج کردن کنترل دولت بر بخشی از درآمدهای نفتی کشور که از سوی کارشناسان اقتصادی تدوين شده است، همه از نوآوری های اين دوره از انتخابات است.

اهميت انتخابات در ايران تنها از منظر تمرين دمکراسی و اثرگذاری محدود مردم بر سرنوشت سياسی خود نبوده است، بلکه اين فرصت ها عليرغم محدوديت ها، زمانی نيز بوده است برای آگاهی جريان های سياسی به وزن اجتماعی خويش. فرصتی بوده است تا هم انتخاب شوندگان و هم انتخاب کنندگان، هم پوزيسيون هم اپوزيسيون بخشی از توهمات خود درباره توان خويش و کارشکنی های رقيب يا وعده های رفيق را از دست بدهند.

برگزاری انتخابات مهندسی شده مجلس هفتم از سوی دولت خاتمی اوج داستان صد وعده و نيم وفا بود. شکست هاشمی رفسنجانی در دور دوم انتخابات رياست جمهوری نهم در سال ۸۴، آن هم درحاليکه که بسياری پيروزی مرد قدرتمند نظام را حتمی می دانستند و ماجرای شکايت وی در بارگاه الهی، به افسانه قدرقدرتی رفسنجانی در حکومت پايان داد. وعده تشکيل جبهه دمکراسی و حقوق بشر از سوی کانديدای اصلاح طلبان پيشرو مصطفی معين يک هفته مانده به انتخابات که به علت مخالفت سازمان مجاهدين انقلاب به سرعت به محاق رفت نيز بنوبه خود نشان داد که گاه بنام "اصلاح طلبی پيشرو" چه پسرفتی می توان داشت.

سکوت تحريم کنندگان نيز از ديگر ويژگی های اين دوره از انتخابات است. چهار سال پيش بازار دعوت به تحريم انتخابات رونقی گرم داشت. اکبر گنجی از اوين به مرخصی چند روزه آمده بود. او از اين فرصت استفاده کرد تا تحريم را تبليغ کند. گنجی و همفکرانش در داخل کشور، بخش بزرگی از سازمان های دانشجويی و بسياری از جريان ها و شخصيت های سياسی خارج از کشور در محاسبه ای غيرواقعی از توان خود و آمادگی اجتماعی با وعده محاصره مدنی حکومت، مردم را به تحريم انتخابات فراخواندند. دو ماه بعد، هنگامی که اکبر گنجی در تابستان همان سال درپی اعتصاب غذای طولانی خود در بيمارستان ميلاد با مرگ دست و پنجه نرم می کرد و در دفاع از مرگ سقراطی تئوری می نوشت، در تهران ۱۲ ميليونی بيش از ۱۰۰ نفر به نشانه حمايت از وی جلوی اين بيمارستان گرد نيامدند، کم و بيش همان ۱۰۰ يا ۱۵۰ نفر هميشگی. مراسم ۱۶ آذر سال ۸۴ نيز با شدت گرفتن جو سرکوب در دانشگاها، بسيار سوت و کور برگزار شد.
چهار سال گذشته بی شک برای تحريميان نيز بسيار درس آموز بوده است، وگرنه کمتر از يک ماه مانده به انتخابات چنين خاموش نبودند.

حميد فرخنده





















Copyright: gooya.com 2016