جمعه 1 خرداد 1388   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

مخالفت صداوسیما با نقل خاطره موسوی از امام در برنامه تلویزیونی، قلم نیوز

مسئول امور رسانه های ستاد موسوی از مخالفت اولیه صداوسیمابابخشی از سخنان میرحسین موسوی در برنامه تلویزیونی خبرداد.

به گزارش قلم نیوز ابوالفضل فاتح نوشته است:



تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


امروز (5شنبه)بعدازظهر که آقای مهندس برای اولین ضبط رادیویی خود به رادیو آمده بود، پس از انجام گفتگو با رادیو از مهندس خواهش کردیم که برای بازبینی فیلم سخنرانی روز گذشته ی خود چند دقیقه ای به ساختمان شیشه ای سیما برویم. پیش از این که فیلم را بیاورند جوانی که خود را نماینده ی شورای بازبینی می نامید وارد شد و بی مقدمه خطاب به مهندس بیان کرد که شما باید بخش های مختلفی از سخنرانی خود را حذف کنید. وقتی فهرست پیشنهادات شورا را برشمرد، مشاهده کردیم که تقریباً چیزی از سخنرانی باقی نمی ماند. حذفیات به لحاظ مفهومی بخشی اساسی از سخنرانی بود. الزامات شورا آن چنان سخت گیرانه و غیر منطقی و سلیقه ای بود که امکان هیچ توجیهی را باقی نمی گذاشت. تصور ابتدایی آن بود که جدی نمی گویند. از نظر من که سال ها در ایسنا مراقب چارچوب های خبری بودم، حتی یک کلمه در سخنرانی مهندس یافت نمی شد که در سخت ترین شرایط رسانه ای امکان سانسور داشته باشد. سخنرانی او فوق العاده مبتنی بر اصول و به دور از هر گونه حرف و حدیث و حاشیه بود. دقایقی بعد متوجه شدیم که این تصمیم شوراست و بر مبنای آن، چیزی از سخنرانی جز شیری بی یال و دم و اشکم باقی نمی ماند! آن ها می خواستند که جمله ی ساده ای چون "من این سال ها محدودیت تصویر داشتم" و حتی خاطره ای از امام و چند مطلب مهم دیگرحذف شود. مهندس با صبوری به حرف هایشان گوش داد. یکی دو پرسش کرد و سپس برخاست و آرام، با متانت و قاطع گفت: "ظاهراً مرا نمی شناسید. شرایط شما پذیرفتنی نیست. به دوستانتان بگوئید رویکرد خود را اصلاح کنند". به جوان گفتم: ما را چه شده و چگونه است که برای کسی که آن همه مورد وثوق امام(ره) و مخزن اسرار کشور بوده و تاکنون مورد اعتماد مردم و بزرگان است چنین تعیین تکلیف می کنیم و به خود اجازه می دهیم که بگوئیم چه بگوید و چه نگوید. آن هم مهندس که بر تک تک کلمات خود تسلط دارد. می داند چه می گوید و چرا می گوید. چرا این چنین ظرفیت هایمان کوچک شده است که سخنرانی ساده ی انسان بی ادعا اما بزرگ و تاثیر گذاری چون مهندس موسوی را هم بر نمی تابیم؟ به خیابان که آمدم از این جفای روزگار در حیرت و گیجی عمیقی فرو رفته بودم. از خود پرسیدم این ها کی اند که با عزیز امام چنین می کنند. مگر همین آقای احمدی نژاد نبود که در دوره قبل چه ها که نگفت؟ حال نماینده ی ایشان در شورا با ابتدایی ترین حقوق کاندیداها چنین می کند. دلم می گیرد وقتی فرصت های سعادت کشور را در چنگال این تنگ نظری ها اسیر می بینم. به فرزندانمان فکر می کنم که آیا آنها با گذشتگان خود چه خواهند کرد؟ یادمان باشد که موسوی میراثی از فداکارترین نسل های تاریخ ایران است. امید که ما جفاکارترین نباشیم.

ساعتی بعد جلسه ی اضطراری در دفتر مهندس تشکیل شد تا در قبال این رفتار غیر قانونی، سلیقه ای و غیر اخلاقی تصمیمی اتخاذ شود. همه ناراحت و مبهوت بودند. نهایتاً مشورت دوستان، عدم پذیرش شرایط تحمیلی در صورت تقطیع و سانسور سخنرانی بود. در این حال به ناگهان پیغامی رسید که موانع برطرف شده است و ما می توانیم برای بازبینی فیلم سخنرانی که جمعه پخش می شود به سیما برویم. به نظرم از جایگاه بالاتری به صدا و سیما تذکر داده بودند. ا... اعلم. امیدوارم صبح که شورا تشکیل می شود بهانه ی جدیدی خلق نشود.





















Copyright: gooya.com 2016