چهارشنبه 13 خرداد 1388   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

تقارن چالش ها و فوريت ها، آيا عصر يخبندان ديپلماسی نزديک است؟ محمدرضا شکوهی فرد

[email protected]

سير صعودی روند سرکشی های حکومت پيونگ يانگ بر عليه خواست جامعه جهانی اگر به همين منوال ادامه يابد، بموازات تاثير ات منفی تقارن احتمالی افتادن تمشيت امور ايران و لبنان به دست محافظه کاران، بی ترديد تاثيرات مخرب افزرونتری نيز خواهد گذاشت، بر راهبردهايی که غرب، در راس آن دولت آقای اوباما برای حل و فصل مناقشات و چالشهايی نظير کلاف سردرگم پرونده هسته ای جمهوری اسلامی و پيشبرد روند صلح اعراب و اسرائيل پی گرفته است.
مستقيم ترين اثر افزايش ماجراجوئی های کنونی کره شمالی، تمرکز بيش از پيش منتقدان برنامه هسته ای حکومت ايران بر لزوم استفاده از رويکردهای اورژانسی تر در برخورد با روند هيستريکی است که نظام حاکم بر ايران در بعد پرونده هسته ای خود دنبال می کند.
در حقيقت، با اين شرايط، پرسشی که يحتمل در اذهان بسيارانی از مخالفان رسمی و غير رسمی برنامه هسته ای جمهوری اسلامی در دولت ها و نهاد های حقوقی بين المللی نقش خواهد بست اينست که: آيا نبايد از تولد يک کره شمالی اسلامی در قلب خاورميانه بيشتر ترسيد و به فوريت در جهت مرتفع نمودن اين خطر تلاش کرد؟ و آيا روندی که دولت های غربی خاصه دولت پرزدنت اوباما در مواجهه با جمهوری اسلامی پيرامون اين موضوع پی گرفته، در بر دارنده همين نتيجه يعنی، رفع خطر فوری دست يابی فاندامنتالهای مذهبی در ايران به سلاح هسته ای است؟



تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


اگر کمی دقيقتر به فضای موجود در روابط کره شمالی و دولت جديد ايالات متحده بنگريم و اگر در اين نگرش تاملی نيز بر نوع و خط سير اين روابط در دوران زعامت سلف آقای اوباما، جرج بوش داشته باشيم، متوجه شکلی از تغيير خواهيم شد. البته نه الزاما از سوی دولت جديد ايالات متحده که خود با شعار تغيير خاصه در حوزه سياست خارجی پا به عرصه نهاده، بلکه مشاهده می کنيم، اين تغيير به شکل کم سابقه ای در رويکرد دولت کمونيست پيونگ يانگ مصور شده است.
پس از شکست و توقف مذاکرات شش جانبه با دولت پيونگ يانگ انتظار می رفت تنش های موجود ما بين اين کشور و جامعه جهانی تا حدود مشخصی افزايش يابد، اما کمتر تحليلی حداقل در کوتاه مدت پيش بينی نوعی تغيير شديدا منفی در کيفيت مواجهه کره شمالی با جامعه جهانی را داشت.
بلاخص که با روی کار آمدن دولت دموکرات پرزدنت اوباما، انتظار بهبود اوضاع دورنمايی روشن يافته بود.
کمی پس از شروع به کار دولت اوباما، پيونگ يانگ رفته رفته به سمت وسويی حرکت کرد، که ابواب هر گونه مذاکره و مصالحه ای را با غرب بسته و از موضعی طلبکارانه، اهداف خود را دنبال کند.
چند آزمايش زير سطحی هسته ای توسط دولت کره شمالی و هم چنين تست چند موشک کوتاه برد پر قدرت، در کنار اعلام بی اعتبار بودن قرارداد ترک مخاصمه ۱۹۵۳ با همسايه جنوبی اش، همه دست به دست هم ، سيگنالهای هشدارآميزی را برای جامعه جهانی، غرب و علی الخصوص همسايگان کره شمالی، چون ژاپن و کره جنوبی فرستاد مبنی بر اينکه گويا اهالی اتاق های قدرت در پيونگ يانگ ديگر چندان تمايلی به ادامه روند مذاکراتی که بی نتيجه اش می دانند، ندارند.
شايد در نگاه نخست، تنها يک گمانه به حساب آيد اما به نظر من، دولت پيونگ يانگ با نگاهی به نتايجی که راهبرد دولت جمهوری اسلامی در مذاکرات با غرب پيرامون برنامه هسته ای خود داشته، همچون دولتمردان ايرانی دچار اين توهم شده است، که اگر از موضع بالا و طلبکارانه با جامعه جهنی و غرب به رهبری ايالات متحده برخورد کنيم، می توانيم، کاسب امتيازات بيشتری باشيم. بلاخص آنکه ما(کره شمالی) برخلاف جمهوری اسلامی مجهز به سلاح هسته ای نيز هستيم و اين آستانه ريسک پذيری ما را افزايش می دهد.


اين موضوع اگر چه می تواند يک هشدار برای تيم ديپلماتيک دولت اوباما تلقی شود، اما زمانی اين آلارم شمايلی جدی تر به خود می گيرد که متوجه تقارنش با افزايش نگرانی بين المللی پيرامون پرونده هسته ای جمهوری اسلامی و مساله صلح اعراب و اسرائيل باشيم.
به نظر می آيد اگر روند فعلی تزايد تمرد کره شمالی از درخواست های جامعه جهانی ادامه يابد، بيش از پيش رويکردی را که دولت جديد ايالات متحده در ارتباط با پرونده هسته ای جمهوری اسلامی در پيش گرفته، با چالش مواجه کند.
آيا مسئله سازی جديد کره شمالی ، کشوری که استعداد نظامی اش پتانسيل ضربه زدن به بخش های غربی خاک ايالات متحده از جمله آلاسکا را دارد، و از اين رو می تواند اولويت فوری تری را در نظر دستگاه ديپلماسی ايالات متحده داشته باشد، امکان تجديد نظر راست های اسرائيلی به رهبری نتانياهو را پيرامون توافق با واشنگتن در مورد برخورد با جمهوری اسلامی در بر نخواهد داشت؟

در حال حاضر دولت آقای اوباما خاصه پس از ديدار اخير بنيامين نتانياهو از واشنگتن، و سفر لئون پانتا رئيس جديد سازمان اطلاعات مرکزی سی آی اٍَی از تل آويو تا حدودی موفق شده است، طرف اسرائيلی را اقلا برای بازه زمانی معينی از دست يازيدن به هر گونه تحرک نظامی عليه تاسيسات هسته ای جمهوری اسلامی باز دارد. در عين حال آقای اوباما تاحدودی توانسته است موضع دولت محافظه کار اورشليم را پيرامون پذيرش طرح دو کشور نرم تر کند. اما اين مهم جدا از نگاه اسرائيليها به کيفيت رويارويی دولت آقای اوباما با بلند پروازی های هسته ای جمهوری اسلامی نيست.
از نظر اسرائيليها فوريت حل مسئله هسته ای جمهوری اسلامی چربش دارد بر تعجيل در حل معادله پيچيده آن دولت با فلسطينی ها.
بی ترديد، اين توافق ميان واشنگتن و تل آويو تنها تا زمانی می تواند، قابليت عملياتی خود را حفظ کند که شرايط منطقه ای و جهانی ناگهان دچار تحولات از ديد اسرائيليها منفی همچون رخدادهای کنونی نشود، در غير اينصورت از ديد طرف اسرائيلی، تز واکنش نظامی بر ضد تاسيسيات هسته ای جمهوری اسلامی فوريت قبلی خود را باز خواهد يافت و در اين ميان آنچه اسرائيلی ها بدان کوچکترين التفاتی نخواهند داشت، توافق با واشنگتن پيرامون مواجهه ديپلماتيک با برنامه هيستريک هسته ای جمهوری اسلامی خواهد بود.
در حقيقت، ادامه اين نحوه از رفتار توسط دولت کره شمالی، بستر را برای راست های اسرائيلی مهيا می کند تا به بهانه مشغوليت دستگاه سياست خارجی واشنگتن به فوريت برخورد با گستاخی های پيونگ يانگ، شروع کننده يک ماجراجويئ خطرناک شوند که بی شک برنده ای نخواهد داشت.
همه اين پيش بينيها اما زمانی می تواند بنيانهای مستدلتری برای خود بيابند که نتايج انتخابات آتی رياست جمهوری در ايران و انتخابات ۷ ژوئن در لبنان مشخص شده باشد.
به نظر من خروجی اين دو انتخابات خواهد بود که حد تاثير وقايعی چون پراکنش کره شمالی و پيامدهای شايد فاجعه بارش را بر اوضاع خاورميانه بلاخص آنچه به پرونده هسته ای ايران باز می گردد، وضوح افزونتری ميخشيد.
قطعا تفوق احتمالی گروه موسوم به ۸ مارس(حزب ا...، جنبش عمل و همچنين جنبش مارونی آزاد ميهنی به رهبری ميشل عون) به رهبری حزب ا... در انتخابات پارلمانی لبنان و پيروزی محمود احمدی نژاد در انتخابات آتی رياست جمهوری اسلامی در ايران، ورق بخت ديپلماسی اوبامائی را به سود تندروهای منطقه و جهان بر خواهد گرداند .
آن دسته از تحليلگرانی که بر اين نظر متفقند که زمان و تحولات فعلی به سود رئيس جمهور دموکرات ايالات متحده نيست چندان بيراهه نمی گويند.
تلاقی خطوط بحران در خاورميانه و خاور دور می تواند، حتی به تغيير اجباری راهبردهای ايالات متحده در منطقه و جهان منجر شود. البتنه در اين مسير اغناء افکار عمومی توسط براک اوباما اقلا در کوتاه مدت ساده نيست.
بی ترديد، راست های اسرائيلی، در صورت به حقيقت پيوستن چنين احتمالاتی و مماس با آن ادامه دهن کجی کره شمالی به اراده جامعه جهانی و درخواست های شورای امنيت، بهانه ای ظاهرا منطقی برای جدا شدن از حلقه توافق با دولت ايالات متحده پيرامون نوع رويارويی با برنامه هسته ای جمهوری اسلامی بدست خواهند آورد و قطعا اگر محصول شمارش آراء در لبنان و ايران ، همان باشد که غرب و اسرائيل از آن واهمه دارند، گزينه نظامی از يک گزينه بلقوه از روی ميز سياست گذاری نخست وزير نتانياهو به يک انتخاب بلفعل عملياتی در اتاق های برنامه ريزی و اعمال دستور ارتش تغيير وضعيت خواهد بود، رويدادی که بی ترديد، می تواند، ختم به يک فاجعه تمام عيار نه تنها در اشل منطقه ای که در بعد فرامنطقه ای نيز باشد.
به نظر می آيد احتمال آغاز يک آتشبازی پر تلفات در خاورميانه که مستعد بروز و ظهور تحولات عميق در جغرافيای سياسی اين منطقه است، بيش از گذشته رنگ واقعيت می پذيرد.
اتفاق نظر کم سابقه دول عربی منطقه با دولت اسرائيل پيرامون لزوم بر طرف ساختن خطر يک جمهوری اسلامی مجهز به ابزار نظامی نامتعارف، روز به روز نمود آشکارتری می يابد.
ديدار وزير خارجه جمهوری اسلامی با نيکولای سارکوزی رئيس جمهوری فرانسه، آنهم به درخواست شخص رئيس جمهوری فرانسه، چه پيامی در بر دارد؟
در ديدار محرمانه دو ساعته ايهود باراک وزير دفاع اسرائيل و جنرال جيمز جونز مشاور امنيت ملی کاخ سفيد چه گذشته است؟ آيا بحث صرفا در ارتباط با روند شهرک سازی ها بوده يا مسائل مربوط به برنامه اتمی تهران الويت اصلی را به خود اختصاص داده است؟
اين هفته بزرگترين مانور آمادگی عمومی برای مواجهه با يک حمله موشکی در اسرائيل انجام خواهد شد. سفر نخست وزير اسرائيل به اروپا ناگهان لغو می شود.
سفر بارک اوباما به رياض و سپس قاهره و تم موضوعگيری او آيا می تواند دل برخی از دولتمردان جمهوری اسلامی را بدست آورد؟
آيا همچنان می توان با تجهيز ديدگان به عينک خوشبينی انتظار بروز جهشی رو به جلو در ارتباط با مسئله هسته ای جمهوری اسلامی را داشت؟
بعيد به نظر می رسد، حداقل از ديد آنانی که که ذره بين واقع گرايی را جايگزين عينک خوشبينی کرده اند.
در ايران اما خيلی ها هنوز واقعی بودن خطر را باور ندارند. حال چه در عرصه عمومی جامعه و چه در ميان خواص سياسی نظام.
بسياری، دلخوش کرده اند به نامی که از صندوق های رای بيرون می آيد و اميدوارند خطرات در سايه تغييير شخص دوم نظام رفع شود.
بايد ديد، اين پرسشها پذيرای چه پاسخهائی خواهند بود، هر چند از نظر من، احمدی نژاديسم به اين آسانی ها بازی را به رقبای سياسی خود واگذار نخواهد کرد، اين مرد و يارانش انديشه های خطرناکی در سر دارند و ساده انديشی است اگر تصور کنيم، آنها اجازه بيرون آمدن شخصی غير از رئيس دولت فعلی را حداقل در يک فرايند عادی خواهند داد.
جمله آنکه روند فعلی تحولات منطقه و جهان را که می نگرم، يقين می يابم، زمان بسود ميانه روها در واشنگتن، تهران و تل آويو پيش نمی رود. عقربه های ساعت سريعتر از آنچه تصور می شد، در حال چرخشند، پرسش اساسی اين است.
چند ماه يا روز با ساعت صفر فاصله داريم؟





















Copyright: gooya.com 2016