یکشنبه 17 خرداد 1388   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

کشتار ها را به یا د آر!، مسعود نقره کار

فقر حافظه تاريخی دادخواهی بيدادی که بر ده ها هزار دگرانديش رواداشته شده است را به کجا خواهد رساند؟ نخست وزير کشتار دگرانديشان، نخست وزير برگزيده بخش بزرگی از دگرانديشان ميهنمان است، تاريخی اينگونه سراغ داريد؟


عدم تحمل دگرانديش از هنگام سلطه اسلام بر سرزمين مان, ابعادی ديگر يافت , ويژگی ی مساله ساز و مشگل آفرينی که در مهمترين و پايه ای ترين کتاب ها و متن های اسلامی به وضوح تبليغ و ترويج شده است . در اين کتاب ها و متن ها وجود پاره ای تناقض ها , برداشت های اسلامی معتدلی را نيز سبب شده اند اما تناقص ها و بر داشت ها ی معتدل نتوانسته اند برگرايش غالب عدم تحمل دگرانديش به عنوان خصلت اساسی و مهم اسلام در ايران سايه افکنند. تاريخ اسلام در ايران نشان داده است حکام اسلامی در کردار سياسی , اجتماعی و دينی دگر انديش ستيز و دگر انديش کش بوده اند .

اعراب مسلمان از همان آغاز اشغال ايران - که تا به امروزنيز ادامه يافته است - پيروان اديان زرتشتی ,يهودی و مسيحی را " اهل ذمه " و ديگران را موالی يا" بندگان آزاد شده" وعجم يا" گنگ زبان" و مشرک خواندند. اينان پس ازشکل گيری ده ها فرقه و شاخه و شعبه ی اسلامی حتی به مسلمانان دگرانديش برچسب کافر , ملحد , مرتد , منافق و زنديق زدند , و به اين وسيله ابزار های مطلوبی برای مشروعيت بخشيدن به آزار و اذيت , تکفير , زندان, شکنجه وکشتار دگرانديشان و مخالفان بوجود آوردند. بساط کتاب سوزان ها , کتاب شستن ها , کشتار دگر انديشان و حتی قطعه قطعه کردن آن ها از ان هنگام پر رونق تر شد!

حکومت اسلامی ايران که نام " جمهوری اسلامی ايران " بر خود نهاده است , تجلی تمامی سلسله ها و دود مان هايی ست که عدم تحمل و کشتار دگرانديشان از ويژگی های شان بود.آيت الله خمينی , بنيانگذار حکومت اسلامی ايران, در عرصه ی عدم تحمل و کشتار دگرانديشان همان کرد که اسلاف اش در ايران کردند.

۵ فقره کشتار دگرانديشان ,که طی سی سال گذشته به فرمان آيت الله خمينی و پيروان اش به وقوع پيوست , ابعاد عدم تحمل و نابردباری اين حکومت در قبال دگرانديشی و مخالفت را نشان می دهد:



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


۱- کشتار آغاز انقلاب, سال های ۵۸-۱۳۵۷:
کشتار اين سال ها اکثرا" مسؤلين رژيم پهلوی را در بر گرفت. نخست وزير , وزيران , فرماندهان ارتش و نيروی انتطامی و امنيتی( اطلاعاتی) و بسياری از مسؤلين , کارکنان و وابستگان به دربار و دواير کشوری و لشکری قربانيان اين کشتاربودند. محاکمه های اين قربانيان نا عادلانه و منطبق با قوانين قضايی و حقوقی بين المللی نبود. در اين کشتار روحانيون وابسته به در بار , حتی موذن هوادار رژيم پهلوی , برنامه ساز راديو و تلويزيون و گوينده اخبار در راديوو تلويزيون, وعده ای از سرمايه داران و زمينداران نيز تير باران شدند و يا به طرز فجيع به قتل رسيدند. در ميان قربانيان اين کشتار بودند کسانی که هيچ جرمی مرتکب نشده بودند و تنها به دليل حمايت و يا همکاری با رژيم پهلوی اعدام شدند.

حکومت اسلامی در اين سال ها تعدادی از بهاييان وديگر مسلمانان مخالف حکومت اسلامی رانيز اعدام کرد.بهائيان , به عنوان بزرگ ترين اقليت مذهبی در ايران که بيش ۳۰۰ هزار ايرانی را شامل می شوند ,از آن هنگام تا کنون بزرگ ترين قربانيان عقيدتی حکومت اسلامی اند.

در اين سال ها حکومت اسلامی در يورش به کردستان و ترکمن صحرا تعدادی از مخالفان سياسی و عقيدتی خود را اعدام کرد , و يا به قتل رساند. در مورد تعداد دگرانديشان به قتل رسيده به دست حکومت اسلامی در اين دوره آمار دقيقی در دست نيست , گمان زده می شود صدها دگرانديش در اين دوره اعدام , و يا به اشکال گوناگون به قتل رسيدند. .

علاوه بر کشتار دگرانديشان, حکومت اسلامی تعداد قابل ملاحظه ای از قربانيان بی سوادی , بيکاری و فقر, به ويژه معتادان و خودفروشان را اعدام کرد , و يا به طرز فجيعی به قتل رساند.

۲- کشتار سال های ۶۲-۱۳۶۰
حکومت اسلامی در اين سال ها هزاران تن از مخالفان سياسی و عقيدنی خود را اعدام کرد, و يا به اشکال مختلف به قتل رساند. رهبران , اعضا و هوادران سازمان مجاهين خلق و سازمان ها ی چپ گرا , حتی رهبران و فعالين برخی از سازمان های چپ گرايی که حامی حکومت اسلامی بودند (حزب توده و سازمان فداييان اکثريت ) بيشترين قربانيان اين دوره را شامل می شوند. به نوشته ی روزنامه های حکومتی تنها دريک روز در تيرماه سال ۱۳۶۰ , بيش از ۳۰۰ نفر در اوين اعدام شدند , که در ميان آنان جوانان زير ۱۸سال نيز وجود داشتند.

در اين دوره فشار بر اقليت های مذهبی , به ويژه بهاييان نيز تشديد شد . يکی از قربانيان بهاييت دراين سال ها پروفسور منوچهر حکيم , پزشک و استاد دانشگاه بود که در سال ۱۳۶۰ در سن ۷۱ سالگی به قتل رسيد .مونا محمود نژاد , دانش آموز ۱۷ ساله را نيز به جرم بهايی بودن در ميدان چوگان شيراز اعدام کردند.

افرادی از ديگر گروه های سياسی و عقيدتی مخالف حکومت اسلامی نيز اعدام شدند. سازمان مجاهدين خلق تعداد قربانيان اين سال ها را ده ها هزار نفر اعلام کرد , و در کتابی نام و مشخصات هزاران تن از قربانيان را اعلام نموده است .

۳- کشتار بزرگ تابستان سال ۱۳۶۷.
با فتوی آيت الله خمينی، در طول ۲ ماه مرداد و شهريور اين سال ، نزديک به پنج هزار زندانی سياسی وعقيدتی قتل عام شدند. آيت الله خمينی با بهانه قرار دادن حمله ی نظامی سازمان مجاهدين خلق ايران از درون عراق به غرب کشور چنين فتوايی صادر کرد:

«... کسانی که در زندان های سراسر کشور بر سر موضع نفاق خود پافشاری کرده و می کنند محارب و محکوم به اعدام می باشند و تشخيص موضوع نيز در تهران با رأی اکثريت آقايان حجة الاسلام نيری... (قاضی شرع) و جناب آقای اشراقی (دادستان تهران) و نماينده ای از وزارت اطلاعات می باشد. ... در زندان های مرکز استان کشور رأی اکثريت آقايان قاضی شرع، دادستان انقلاب و يا داديار و نماينده وزارت اطلاعات لازم الاتباع می باشد، رحم بر محاربين ساده انديشی است... آقايانی که تشخيص موضوع به عهده آنان است وسوسه و شک و ترديد نکنند و سعی کنند [اشدًا علی الکفار] باشند و...»

با اين فتوا زندانيان سياسی و عقيدتی, مجاهد و غير مجاهد ، در محاکماتی ۲ تا ۳ دقيقه ای که در آن ها يک روحانی نقش دادستان , قاضی و وکيل مدافع را بازی می کرد , محکوم و دسته دسته به دار آويخته شدند.

درباره ی علل سياسی و ايدئولوژيک (عقيدتی) اين جنايت بزرگ و کم سابقه نظرات گوناگونی مطرح شده است:

- برخی پذيرش پيشنهاد صلح سازمان ملل متحد (قطعنامه ۵۹۸ شورای امنيت سازمان ملل) توسط خمينی را دليل صدور فتوی فرمان قتل عام زندانيان می دانند. در همين رابطه عده ای می گويند خمينی با اين کار می خواست خشم خود را از اين شکست فرونشاند.

عده ای ديگر اما بر اين باورند که پايان جنگ، پايان بهانه تراشی برای مشکلات اجتماعی و اقتصادی بود . اين نگرانی که مردم به خاطر مشکلات مذکوردست به اعتراض و شورش بزنند وجود داشت و خمينی بر آن شد تا بازماندگان احزاب و سازمان های سياسی را از ميان بردارد تا سازمان دهندگانی احتمالی برای سامان دادن به اعتراض ها وشورش ها وجود نداشته باشد.

- برخی حمله ی سازمان مجاهدين خلق ايران به غرب کشور را دليل صدور فتوای قتل عام زندانيان سياسی و عقيدتی می دانند.

- عده ای نيز بر اين نظرند که پيش از حمله ی مجاهدين خلق، و نيز پيش از پذيرش قطعنامه ی شورای امنيت سازمان ملل، خمينی و ياران اش قصد "پاکسازی" زندان ها را داشتند. اعتصاب ها و مقاومت های درون زندان، بيماری خمينی و احساس اين که مرگش به زودی فرا خواهد رسيدرا دليل قتل عام سال ۶۷ می دانند.

- برخی فعل و انفعالات درون رژيم و تلاش خمينی برای جلو گيری از هم پاشيدگی حکومت اش را عامل صدور فتوی خون و جنايت می دانند.

پيش و نيز در ادامه ی اين کشتار بزرگ ,کشتار اقليت های مذهبی , بويژه بهاييان ,رهبران مسيحی وسنی نيز ادامه يافت .( به گزارش سازمان عفوبين الملل در فاصله سال ۱۹۷۹ تا ۱۹۹۲ حداقل ۲۰۰ بهايی اعدام شدند ).

۴- کشتار در خارج از کشور
طی سی سال گذشته حکومت اسلامی حداقل ۷۰ تن از دگرانديشان, روشنفکران و مخالفان سياسی و عقيدتی اش را در خارج از ايران ,به ويژه در اروپا به طرز فجيع به قتل رسانده است . اين سلسله قتل ها با قتل علی اکبر طباطبايی به سال ۱۹۸۰ در واشنتگتن دی .سی آغاز شد. قاتل يک سياهپوست مسلمان امريکايی ست که به ايران گريخته و در آنجا به کار و زندگی مشغول است !. شاهپور بختيار آخرين نخست وزير رژيم پهلوی و فريدون فرخزاد شاعر و شومن نيز در ميان اين قربانيان بودند, که هردو با ضربات متعدد کارد به طرز فجيعی در پاريس و بن به قتل رسيدند. در منطقه کردستان کشور عراق نيز در فاصله سال های ۱۹۹۱ تا۱۹۹۷ بيش از ۲۱۰ تن از افراد اپوزيسيون حکومت اسلامی ترور شدند.

۵- قتل های زنجيره ای
قتل های زنجيره ای که در آن ها حداقل ۷۶ نفر به قتل رسيدند با هدف ايجاد فضای وحشت و ارعاب در جامعه , بويژه در جامعه روشنفکری ايران آغاز شد. اين قتل ها از آذر ماه سال ۱۳۶۷آغاز و آخرين آن در آذر ماه ۱۳۷۷ اتفاق افتاد. اين سلسله قتل ها با قتل فجيع دکتر کاظم سامی وزير بهداری کابينه مهندس بازرگان و از فعالين سياسی ايران شروع شد . دکتر سامی را به ضرب کارد در مطب اش به قتل رساندند. قتل سعيدی سيرجانی ( نويسنده و پژوهشگر) , داريوش فروهر( رهبر حزب ملت ايران) و همسرش پروانه فروهر, محمد مختاری ( شاعر , پژوهشگرو عضو کانون نويسندگان ايران), محمد جعفر پوينده ( نويسنده و پژوهشگر) نمونه هايی از اين قتل هاست . اسناد و شواهد موجود جای ترديد نگذاشته اند که اين قتل ها را وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی سازمان داده بود.

خلاصه
سی سال حيات جمهوری اسلامی گواهی ست بر اينکه رهبران حکومت اسلامی ايران خود را منادی حقيقت مطلق و برتر, نماينده ی خدا و آخرين کلام می دانند. اتکای فکری و رفتاری رهبران اين حکومت آموزش های کتاب قران است که در آيه های متعدددر آن تکرار شده است کتابی ست ابدی و هيچ کس و هيچ چيز نمی تواند در آن تغييری ايجاد کند, و در قران همه چيز هست و هيچ کمی و کاستی در آن وجود ندارد و محمد نيز به عنوان خاتم الانبيا, آخرين کلام را گفته است. از مندرجات اين کتاب و کلام پيامبر برداشت های گوناگونی شده و می شود, بر داشت هايی گاه معتدل و گاه به شدت ارتجاعی و خشونت آفرين. حکومت اسلامی ايران از نمونه هايی ست که ارتجاعی ترين بر داشت را از اين کتاب و کلام پيامبرش داشته است. تلاش چنين حکومتی همانند و همنوا سازی همه انديشه ها و عقيده ها با انديشه و عقيده خود, که آن را بهترين و برترين می داند ,بوده و هست , آن هم به ضرب آزار و اذيت , توهين , تحقير , تبعيد , تکفير , زندان , شکنجه و قتل و کشتار دگرانديشان . کاری که روزمرگی جمهوری اسلامی ايران شده است.

رهبران جمهوری اسلامی , به ويژه آيت الله خمينی و آيت الله خامنه ای , با بر داشتی خشونت آيين از قران , کلام محمد و جانشين ها ی او , طی سی سال گذشته بانيان اصلی ۵ فقره کشتار دگرانديشان در ايران بوده اند , که در اين کشتار ها بسياری از روحانيون و مسؤلين قوه های قضاييه , مجريه و مقننه حکومت نيز اين دو آيت الله را همراهی کرده اند.

پرسش دانشجويان شجاع در دو دانشگاه ( کرمان و بابلسر ) از مير حسين موسوی در باره ی کشتار بزرگ سال ۶۷ اين اميدواری را پديد آورد که آقايان بتريج مجبور به پاسخگويی پيرامون جنايت های حکومت شان خواهند شد, اما رعشه ها و تشنج های انتخاباتی , به ويژه طی چند هفته ی اخير , که حتی به جسم و جان بخشی از به اصطلاح " اپوزيسيون " حکومت اسلامی و " روشنفکران " در خارج کشور افتاده است , اين سؤال را سبب شده است که آيا با چنين حافظه تاريخی و با چنين" اپوزيسيون " و "روشنفکرانی" کشتار هزاران دگرانديش در ايران و جنايت های حکومت اسلامی می روند تا به دست فراموشی سپرده شوند؟ فقر حافظه تاريخی, دادخواهی بيدادی که بر ده ها هزار دگرانديش رواداشته شده است را به کجا خواهد رساند ؟ نخست وزير کشتا ر دگرانديشان, نخست وزيربرگزيده بخش بزرگی از دگرانديشان ميهنمان است,تاريخی اينگونه سراغ داريد؟





















Copyright: gooya.com 2016