نامه سرگشاده فرزند هاشمی رفسنجانی به احمدی‌نژاد: چطور آن موقع به مجيزگويی می‌پرداختيد و اکنون هتاکی می‌کنيد؟ ايلنا

حفظ و تداوم قدرت چقدر می‌ارزد که به خاطر آن حاضريد مطالبی را بر زبان آوريد که بيش از هر کس ديگری به واهی بودن آن واقف هستيد. آيا جلب آرای مردم به هر قيمت ممکن با ادعاهای دينداری شما، سازگاری دارد؟

محسن هاشمی در نامه‌ای سرگشاده خطاب به احمدی‌نژاد آورده است:شبهه‌افکنی‌های شما در جلسه مناظره تلويزيونی با آقای موسوی وادارم کرد تا برای آن صحبت‌های غيرمسوولانه پاسخی دهم، گرچه می‌دانم شما بهتر از همه به پوچ و واهی بودن آن ادعاها واقف هستيد اما ميل به ماندن در قدرت، شما را از انصاف و تقوا دور کرده است.
به گزارش ايلنا متن اين نامه به اين شرح است:

بسم الله الرحمن الرحيم

نامه سرگشاده به احمدی‌نژاد

جناب آقای احمدی‌نژاد
يادم نمی‌رود نوجوان که بودم، هر چند هفته يک بار همراه مادر برای ملاقات پدر به زندان می‌رفتيم. آن موقع به انقلابيونی که عليه شاه فعاليت می‌کردند، خرابکار می‌گفتند. يک بار در زندان متوجه شدم، پدر سعی می‌کند آثار شکنجه را پنهان کند و خود را آسوده و راحت نشان دهد. آن روزها تحمل شکنجه وحشيانه ساواک برای انقلابيون دلپذير بود، چراکه برای هدفی بزرگ می‌جنگيدند و اين شکنجه‌ها برايشان حلاوت داشت.

انقلاب که پيروز شد، انقلابيون بر مصدر کار نشستند و هر کس مسووليت مهم‌تر و بزرگتری داشت، بيشتر هدف تهاجم ضدانقلاب قرار می‌گرفت. بخشی از تهاجم دشمنان، بسترسازی نرم و آهسته برای بی‌اعتماد کردن مردم به انقلابيون بود، سال ۵۹ هنگامی که آقای هاشمی برای سخنرانی به شهر تبريز رفته بود، مارکسيست‌ها و منافقين، پلاکاردهای زيادی در شهر نصب کردند و ايشان را سرمايه‌دار، دارای باغ‌های پسته، فنودال، ارباب و... خواندند. اثر اين تبليغات سوء به حدی بود که ايشان نتوانست سخنرانی کند.

نقش ممتاز ايشان در تثبيت انقلاب، اداره و ختم جنگ، انتخاب رهبری، بازسازی، سازندگی و کنترل بحران‌ها، دشمنان را در پرداختن و بال و پر دادن به شايعات جری تر کرد. خانواده ايشان نيز هدف تهاجم قرار گرفت و هر روز مطلب تازه‌ای مانند کارخانه خودرو، املاک خارج از کشور، هواپيمايی و... که حاصل تخيلات شايعه‌سازان بود، ساخته و به سرعت و وسعت پخش می‌شد. رسوب اين شايعات به تدريج بستر بزرگی از اتهامات کذب را فراهم آورد.

آقای احمدی‌نژاد
در انتخابات سال ۸۴، شما با سوار شدن بر موج بستر شايعاتی که در طول سه دهه عليه آقای هاشمی و خانواده ايشان شکل گرفته بود، به اصطلاح پيروز شديد. چهار سال ضعيف‌ترين کارنامه دولت‌های پس از انقلاب را بر جای گذاشتيد. جهش غيرمنتظره آرا آقای موسوی در نظرسنجی‌ها و ايجاد موج فراگير در پشت کردن افکار عمومی به دروغ و گرايش به صداقت، اردوگاه شما را به حدی نگران کرد که باز به فکر استفاده از همان اهرم موج‌سواری بر بستر شايعات دشمن ساخته افتاديد.

شبهه‌افکنی‌های شما در جلسه مناظره تلويزيونی با آقای موسوی وادارم کرد تا برای آن صحبت‌های غيرمسوولانه پاسخی دهم، گرچه می‌دانم شما بهتر از همه به پوچ و واهی بودن آن ادعاها واقف هستيد اما ميل به ماندن در قدرت، شما را از انصاف و تقوا دور کرده است.

برادر عزيزم سيدعليرضا بهشتی فرزند شهيد مظلوم بهشتی، در مقاله‌ای می‌نويسد: ”نگرانی‌ام از تکرار تاريخی است که خود شاهد آن بوده‌ام. شيوه‌ای که به کار برده شد، صحنه فراموش نشدنی ۱۴ اسفند ۵۹ را تداعی کرد و تلخکامی انتخاب کسی که با استفاده از شيوه‌های تخريبی و هتاکانه، افشاگری‌هايی کرد که با تکيه بر اسناد جعلی، ترور شخصيتی رهبران انقلاب و ياران نزديک امام را هدف گرفت و تا هفتم تير و هشتم شهريور اتفاق نيافتاد، يکه تاز قدرت و پيروز ميدان می‌نمود. رئيس‌جمهوری که سخنانش مملو از پرده‌دری‌هايی بود که خوراک روزمره بنگاه‌های خبر پراکنی ضدانقلاب را فراهم می‌کرد. آنچه از آن روزها به عنوان سند افتخاری باقی ماند، راست قامتی جاودانگان تاريخ است. آنچه به يادگار ماند، هوشياری همگانی بود که تا سال‌ها راه را بر ترور شخصيتی افراد بست.

آنچه در تاريخ ثبت شد، اقدام شجاعانه نمايندگان مردم در مجلس شورای اسلامی در جهت تصويب عدم کفايت رياست‌جمهوری بود که با تصميم تاريخی امام در عزل او درآميخت و آنچه بر تارک تاريخ انقلاب ما خواهد درخشيد، پيروزی اخلاق بر بداخلاقی است.”

آقای احمدی‌نژاد
خود نيک می‌دانيد که شايعات مربوط به خانواده رفسنجانی يک روزه ايجاد نشده است و از همان اوان انقلاب با شروع فعاليت‌های ضدانقلاب و سلطنت‌طلب‌ها، افراطيونی چون گروه فرقان، گروهک‌های مارکسيستی و... شکل گرفت. حالا شما در تکميل و تداوم آن شايعات نقش داشته و داريد. حفظ و تداوم قدرت چقدر می‌ارزد که به خاطر آن حاضريد مطالبی را بر زبان آوريد که بيش از هر کس ديگری به واهی بودن آن واقف هستيد. آيا جلب آرای مردم به هر قيمت ممکن با ادعاهای دينداری شما، سازگاری دارد؟

آقای احمدی‌نژاد
جنابعالی برای عوام‌فريبی می‌گويند آقای هاشمی اشرافی‌گری را در حاکميت رواج داد آيا شما زمانی که در دولت ايشان، حکم استانداری گرفتيد، اين اشرافی‌گری را حس نمی‌کرديد و اکنون پيدا شده است؟ چطور در آن موقع به مجيزگويی می‌پرداختيد و می‌گفتيد نام هاشمی در تاريخ ايران می‌درخشد و اکنون هتاکی می‌کنيد؟ زيرا که متوجه شده‌ايد، اقبال مردم به رقيب شما است و عطش بی حد به قدرت، عوام‌فريبی به هر قيمت ممکن را برايتان مواجه ساخته است!

آقای احمدی‌نژاد
اين بزرگترين جنايت است که شايعات دروغ را در حجم وسيعی برای کسانی که امکان دفاع در سيما را ندارند، طرح و پخش کنيد. مومن آن است که با مدرک صحبت کند نه اينکه روی بستر شايعات، مانند ضدانقلاب اتهامات کلی بزند. بايد بگوييد کجا فسادی از ما ديده‌ايد. نه اينکه با يک جمله که ”پسران رفسنجانی چه می‌کنند”، روی بستر شايعات رای جمع کنيد.

آقای احمدی‌نژاد
شما خوب می‌دانيد که من ۱۲ سال است هر روز بعد از نماز صبح تا پاسی از شب در مترو فعال هستم و توانسته‌ايم تاکنون بيشتر از ۱۰۵ کيلومتر و ۶۰ ايستگاه مترو بسازيم و ۷۰۰ واگن را در خطوط مترو فعال کنيم و ۲ ميليارد سفر را ساماندهی نماييم.

اگر مرا به عنوان مفسد می‌شناختيد، چرا در دو سالی که شهردار تهران بوديد و من مديرعامل مترو بودم و سه معاون شما (بهبهانی، سعيدلو و علی‌آبادی) عضو هيات‌مديره مترو بودند، با من برخورد نکرديد بلافاصله بعد از انتخابات نيز استعفا دادم، اما نپذيرفتيد چرا در طول چهار سالی که رئيس‌جمهوريد، هيچ اقدامی نکرديد و مدارک خود را به دستگاه قضايی نداديد؟
شما خود از مديران آقای هاشمی بوديد و در دوره اصلاحات کنار گذاشته شده‌ايد. در زمانی که شهردار تهران بوديد، بارها از آقای هاشمی برای سخنرانی و افتتاح پروژه‌ها و برنامه‌های خود دعوت کرديد.

آقای احمدی‌نژاد
شما که مدعی ارائه ليست اموال خود هستيد، بعيد است ندانيد که ما ليست اموال خود را سه بار به قوه قضائيه داده‌ايم. يکبار در سال ۶۸، يک بار در سال ۷۲ و يک بار در سال ۷۶ و مگر آيت‌الله يزدی رئيس وقت قوه قضائيه در نماز جمعه نگفت که اموال ما نسبت به قبل از انقلاب کمتر نيز شده است. پر چرا دروغ می‌گوييد و عوام‌فريبی می‌کنيد؟

آقای احمدی‌نژاد
شما در مقابل ديدگان ده‌ها ميليون بيننده تلويزيون با آبرويم بازی کرديد. چگونه می‌توانيد پاسخ خدا را بدهيد؟ چگونه خود را به عنوان مسلمان به مردم معرفی می‌کنيد، در حالی که می‌دانيد حتی اگر يک نفر به خاطر حرف‌های بی‌اساس شما نسبت به من بدبين شود، در آتش جهنم خواهيد سوخت. چگونه می‌خواهيد جبران کنيد؟ قطعا نمی‌توانيد و...

شما خوب می‌دانيد که ثروت و قدرتی که ما را به آن متهم می‌کنيد وجود خارجی ندارد، لذا جرات اهانت به استوانه انقلاب اسلامی حضرت آيت‌الله هاشمی را پيدا کرديد و خود را اينگونه شجاع قلمداد می‌کنيد.

آقای احمدی‌نژاد
در ۸ روزنامه، ۷ خبرگزاری و ۵۰ سايت اينترنتی وابسته که معلوم است هزينه‌های آن از کجا تامين می‌شود، ادعا می‌کنيد که ستاد انتخاباتی نداريد. در همين رسانه‌ها، مرا به دروغ متهم به فعاليت انتخاباتی در مترو به نفع آقای موسوی می‌کنيد. چرا به جای رقابت با آقای موسوی، با دروغ‌پردازی و عوام‌فريبی، فضای انتخابات را هاشمی-احمدی‌نژادی می‌کنيد. برای اينکه می‌خواهيد دوباره از بستر شايعات موجود در کشور عليه هاشمی، که به خاطر جانفشانی برای انقلاب اسلامی در طول ۳۰ سال ايجاد شده است، سوءاستفاده نماييد و برای خود رای دست و پا کنيد.

آقای احمدی‌نژاد
فرض کنيد که با دروغ‌گويی و دروغ‌پردازی و تهمت به امثال من و ديگران که جز خدمت به اسلام و کشور، کار ديگری نکرده‌ايم، رای هم اضافه کرديد. آيا فکر می‌کنيد اين رای برای شما حلال است؟ اين حق‌الناس است و حتما در آخرت جز آتش دوزخ برای شما نتيجه ديگری نخواهد داشت.

امام علی عليه السلام می‌فرمايد: ”کسی که از راه شر (دروغ و تهمت) به پيروزی دست يابد، در حقيقت مغلوب است.”

در فرازی از نهج‌البلاغه آمده است: ”کارگزاران دولتی را از ميان مردمی با تجربه، با حيا و از خاندانی پاکيزه و با تقوا که مسلمانی با سابقه درخشانی دارند انتخاب کن زيرا اخلاق آنان گرامی‌تر و آبرويشان محفوظ‌تر و طمع‌ورزيشان کمتر و آينده‌نگری آنها بيشتر است.”

در خاتمه از رهبر معظم انقلاب تقاضا می‌کنم دستور رسيدگی به مراجع ذيصلاح بدهند که منظور واقعی آقای احمدی‌نژاد در مناظره تلويزيونی چه بوده است؟
تا سيه روی شود هر که در او غش باشد

والسلام عليکم و من اتبع الهدی
محسن هاشمی