گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیانما فقط با گفتوگو میتوانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مسالهای از سه راه رفع میشود، یکی گفتوگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفتوگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را میگیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]
در همين زمينه
18 خرداد» ظرف امشب يا فردا خبر خوش کروبی برای اصلاح طلبان اعلام می شود، فردا18 خرداد» کروبی: اگر وزارت کشور در برابر تخلفات نايستد، در مصاحبه ای برخی قضايا را با ملت در ميان می گذارم، جميله کديور اولين وزير زن، سحام نيوز 18 خرداد» انتقاد شديد کرباسچی از رد صلاحيت اعلمی در دانشگاه تبريز، سحام نيوز 18 خرداد» راهپيمايی ۵۰۰۰ تن از دانشجويان کوی دانشگاه تهران به سمت ستاد مرکزی انتخابات کروبی، سحام نيوز 15 خرداد» بازداشت معاونت دانشجويی ستاد قم کروبی، سحام نيوز
بخوانید!
9 بهمن » جزییات بیشتری از جلسه شورایعالی امنیت ملی برای بررسی دلایل درگذشت آیتالله هاشمی
9 بهمن » چه کسی دستور پلمپ دفاتر مشاوران آیتالله هاشمی رفسنجانی را صادر کرد؟
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! بيانيه اعتراضی شماری از فعّالان اجتماعی و فرهنگی کشور به تلاشِ ستاد انتخاباتی کرّوبی در ايجاد اختلاف ميان اقوام ايرانی، سايت جبهه ملیبيانيهی اعتراضی شماری از فعّالان اجتماعی و فرهنگی کشور به نام خداوند جان و خرد ايرانيان در گذر هزارهها در کنار هم به گونهای مسالمتآميز زيستهاند و دارای تاريخ، سنن، باورها و سرگذشتی يکسان و مشترک هستند. همين تاريخ و سرگذشت مشترک از شمار مهمترين ويژگیهای ملت ايران است. تاريخ ملّت ايران، همواره نمايانگر پيوستگی اقوام ايرانی برای پاسداری از مرزهای فرهنگی- سياسی ايرانزمين است. با وجود زمينههای بسيار برای همبستگی ايرانيان و وجوه مشترک انکارناپذير در ميان همهی اقوام ايرانی، در اين روزها با نزديک شدن به زمان برگزاری انتخابات رياستجمهوری، شاهد هستيم مباحثِ نسنجيده و بیپايهای از سوی آقای مهدی کروبی و برخی مشاورانش مطرح شده است که با اندکی تأمل در محتوای آنها میتوان دريافت که پشت اين دعاوی، انگيزهای جز کسب رأی بيشتر وجود ندارد. اين کانديدا به جای تأکيد بر وجوه مشترک ميان تمامی اقوام ايرانی، در پیِ ايجاد تنشهای قوميتی و زبانی است. آقای کروبی که در صورت انتخاب به مقام رياستجمهوری، میبايست پاسدار يکپارچگی ملی و سرزمينی ايران و پشتيبان هويت ملی ايرانيان باشد، اکنون نسنجيده و نابخردانه و تحت تأثير القائات افراد و جريانات مشکوک و ايرانستيز، با هويتسازیهای کاذب و انحرافی برای اقوام ايرانی همراه شده است. جأی تاسف دارد که ايشان به جای آنکه به مسائل و کاستیهای اساسی جامعهی ايران بپردازد، اقدام به جایگزينی اين مسائل با مسألهی انحرافی و ارتجاعی «قومگرايی» میکند. ايشان با کمرنگ کردن کليهی تبعيضهای ايدئولوژيک و مذهبی و جنسيتی مشهود در جامعهی امروز ايران، با يک فرافکنی آشکار به سوی مسألهی يادشده، تلاش دارد با دامن زدن به مسائل قومی و زبانی در برخی مناطق، آرايی بيشتر کسب کرده و در عين حال کمترين مسؤوليت را برای خود در راستای تلاش در جهتِ احقاق حقوق دموکراتيک و مسائل عمدهی ملت ايران ايجاد کند. به نظر میرسد ايشان و حلقهی مشاورانشان، از تبعات سهمگين و ويرانگر طرح مباحثِ کارشناسینشده و رسميت دادن به خواستهای سازماندهیشدهی شماری مغرض، برای يکپارچگی ملی و سرزمينی ايران، غافل هستند. در اين راستا، چندی پيش آقای مهدی کروبی با انتشار بيانيهای موسوم به «بيانيهی حقوق اقليتهای قومی و مذهبی» با رسميت بخشيدن به گفتمان ارتجاعی و انحرافی قومگرايی، در اين مسير مخرّب گام برداشته است. در بيانيهی آقای کروبی به شکلی نابخردانه و غيرمسؤولانه، شهروندان ايرانی و حقوق و مطالبات آنان، بر اساس مؤلفههای فروملیِ «قوميت» و «زبان» تقسيمبندی شدهاند. اين در حالی است که ويژگیهای قومی و زبانی هيچ جايگاه عينی و مشخصی در مطالبات راستين و عينی ملت ايران، نداشته و ندارد. آقای کروبی در اين بيانيه بارها اين ادعا را مطرح کرده که وابستگیهای قومی و زبانی در بهرهمندی از فرصتهای استخدامی و تحرّک اجتماعی مانع ايجاد میکند. اين در حالی است که هر ناظر بیطرف میتواند گواهی دهد که نظرتنگیهايی که مانعِ رشد و شکوفايی همهی استعدادهای اين سرزمين میشود، دارای ماهیّت ايدئولوژيک، مذهبی، جنسيتی و اقتصادی است. برای نمونه يک کُرد سنیمذهب از همان ميزان تبعيض رنج میبرد که يک پارسیزبان سنیمذهبِ اهل خراسان يا هرمزگان، و يا يک کرد يا آذربايجانی شيعهمذهبِ معتقد و ملتزم به گفتمان حاکم، از همان مواهب و فرصتهايی بهرهمند است که همسانان پارسیزبانش. آقای کروبی در اين بيانيه بارها تأکيد کرده است که سهمِ اقوام ايرانی را در مديريت کلان کشور افزايش خواهد داد. به اين ترتيب ايشان اين نگرانی را به وجود میآورند که قصد آن را دارند که سِمَتها و مناصب کلان کشور را همچون کشور لبنان نه بر اساس شايستگیها، که بر اساس شاخصهای نادرست تقسيم کنند (چنانکه میدانيم، دستاورد اين ساختار، خونينترين جنگ داخلی خاورميانه بوده است). جالب است که بيانيهی پرطمطراق آقای کروبی علیرغم عنوان و ادعاهايش، احقاق حقوق پايمالشدهی سنیمذهبان ايران و اقليتهای مذهبی «غيرمسلمان» را به کلیگويی برگزار میکند و میکوشد با غوغاسازی برای آنچه احقاق حقوق اقليتهای قومی عنوان میکند، حقوق اقليتهای مذهبی را مسکوت گذارد. همچنين آقای کروبی بارها به شيوهای ناشيانه و غيرعلمی، مدّعی وجود قوميتی موهوم و جعلی با نام «فارس» در ايران شده است که طرح اين ادعا ناشی از سطح نازل اطلاعات مردمشناسانه، تاريخی و جغرافيايی ايشان و مشاورانشان دربارهی کشوری است که قصد ادارهی امور آن را دارند. اما از همه مشکلسازتر، طرح موضوع غيرکارشناسانه و عوامفريبانهی «حکمرانی محلی» و «پارلمانهای منطقهای» در اين بيانيه است بیآنکه به بافت تاريخی و فرهنگی کشور ايران توجه شود. طرح اين موضوع در جامعهای که بافت قومی و زبانی آن، هر نوع فدراليسم و محلیگرايی را رنگوبويی ارتجاعی و قوميتی میبخشد، بسيار خامانديشانه و غيرمسؤولانه است. در اين ميان آقای عباس عبدی، از مشاوران آقای کروبی، گوی سبقت در اتخاذ مواضع مخرّب و غيرمسؤولانه را از ديگران ربوده است. ايشان در مصاحبهای، ضمن ايجاد تقابلی غيرواقعی و خطرناک ميان اقوام و گروههای زبانی ايرانی - و بیتوجه به نقشِ تاريخی و وحدتبخشِ زبان ملّی و ميانجیِ فارسی و خزانهی معرفتی آن - با شدّت هر چه تمامتر، میکوشد مؤلفههای قوميتی و غيريتسازانهی فروملی و ايرانستيزانه را به عرصهی انتخابات رياستجمهوری وارد نمايد. در مصاحبهی يادشده، آقای عبدی به گونهای کاملاً غيرمستند، مدّعی توزيع قوميتی درآمدهای نفتی در ايران میشود که ايشان، خود و دوستانشان را مأمور برچيدنِ آن میبيند! وی در همين راستا با طرح دعاوی بیپايه و ارايهی مستندات واژگونه، در صدد توجيه راهکارهای شعاری و تفرقهافکنانهی «قوميتی کردن سياست» در ايران برمیآيد! وی به تأسّی از شيخ اصلاحات – و يا شايد در مقام تئوريسينِ ايشان - مدعی وجود قوميتی جعلی و موهوم به نام «فارس» در ايران میشود و بر اين اساس اقدام به تقسيمبندی رؤسای جمهور و کانديداهای احراز اين مقام میکند و معتقد است رئيسجمهور ايران بايد فردی غيرفارس[!؟] باشد. پيامدهای هولناک چنين مفهومسازیهای نسنجيده و بیپايهای که دستاورد آن چيزی جز فروکاستن ملت ايران به اجزای قومی و قبيلهای نيست، بر همهی کارشناسان آگاه و بیغرض، محرز است. اين رويکرد در راستای سياستهای کلان دشمنان ايران است. علاوه بر اينها بايد رسوخ بسياری از عناصر قومگرا و تجزيهطلب به ستادهای آقای کروبی را از ديگر موارد نگرانکننده برشمرد. اين رويکرد ستاد آقای کروبی بيش از هرچيز نشانگر فقدان آگاهی کافی علمی در مورد «هویّت ملی ايران» است که برای نامزدِ احراز رياستجمهوری کشور و تيم مشاورانش جای تأسف فراوان دارد. آقای کروبی و مشاورانشان فاقد آگاهی لازم از جايگاه مفاهيمی چون «قوميت» و «مليت» در جامعهی ايرانی هستند. شوربختانه ستاد آقای کروبی به آرای صاحبنظران برجستهی ايرانی و خارجی در اين موردِ حسّاس، بیتوجه است. برای نمونه آنتونی اسميت، نظريهپرداز برجستهی ناسيوناليسم، معتقد است که «پديدهی ملّت» در ايران در عين وجود اقوام گوناگون تکامل يافته است. اما گروهی که در ستاد آقای کروبی مشغول به فعاليتاند، از اساس با کوشش برای تجزيهی قوميتی اين ملت، نشان دادهاند که هنوز «ملت شدن ايرانيان» را باور ندارند. تاکنون، هوشمندی اقوام ايرانی سبب شده است که اين رويکردهای تفرقهافکنانه در موسم انتخابات، هيچگاه نتيجهبخش نباشد. اقوام ايرانی که همواره آگاهی ملی و ميهنی خود را در مقاطع سرنوشتساز تاريخی به اثبات رساندهاند، خود بيش از همگان بر ابزاری و انحرافی بودن اين سياستها واقفاند و به آن بیاعتنايی میکنند. شکستِ انتخاباتی اينگونه سياستهای غيرمسؤولانه و کارشناسینشده در دورهی پيشين - که از سوی دو کانديدای انتخابات رياستجمهوری مطرح شده بود - خود گواه و نشانهای معنادار از اين سطح بالای آگاهی ملی اقوام ايرانی است. در تاريخ معاصر اين سرزمين، پيشتر نيز برخی از جريانهای چپ برای دستيابی به قدرت، اقدام به بهرهبرداری از تفاوتهای قومی و زبانی در برخی از مناطق کشور کردند و در پايان هم چيزی جز روسياهی به دست نياوردند. اين بار نيز عدهای فرصتطلب برای به دست آوردن قدرت میخواهند بر همين بستر کشور را به سوی تنشهای قومی و زبانی رهسپار سازند. بیترديد اين عمل غيرمسؤولانه و نادرست به عنوان نقطهی سياهی در کارنامهی آقای کروبی و يارانشان در تاريخ اين سرزمين، به نامشان ثبت خواهد شد. اميد میرود که از اين پس، کانديداهای رياستجمهوری با در رأس قرار دادن منافع ملی، از تغيير جهت دادن خواستهای قوميتهای ايرانی از ابعاد حقوقی و انسانی خود در چارچوب منافع ملّی و يکپارچگی سرزمينی ايران، به وادی خواستهای ضدّ ملی و ناسازگار با «موازين حقوق بشر» پرهيز کرده و به جای آن، در دستيابی منافع ملّی و تأمين آزادیها و حقوق شهروندی ملت ايران بکوشند. ما امضاکنندگان اين بيانيه ضمن اعتراض شديد به شعارها و عملکردهای آقای کروبی و برخی مشاورانش در زمينهی اقوام ايرانی، خواستار آن هستيم که آقای کروبی رويکرد خود را نسبت به مسألهی يادشده به گونهای جدّی «تغيير» داده و منافع ملی را در رأس برنامههای انتخاباتی خويش قرار دهد؛ مبادا چنين رفتارهای نابخردانهای به سوءاستفادهگرانی ديگر، فرصتی برای مخدوش کردن حرکت اصيل اصلاحطلبی دهد. امضاکنندگان بيانيه: محمدحسين آجرلو (دانشجوی کارشناسی ارشد علوم سياسی دانشگاه تهران) Copyright: gooya.com 2016
|