سه شنبه 2 تیر 1388   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

محتسب فتنه در اين شهر ز من می داند، بيژن صف سری

بيژن صف سری
به راستی در اين عصر که به عصر ارتباطات مشهور است با خيل جماعتی که هر کدام در چنين شرايط بغرنجی می توانند به مثابه يک خبرنگار باشند و توانايی ضبط و پخش رويدادها با ک مترين امکانات اطلاع رسانی چون دوربين موبايل را دارند، می توان مقابله کرد؟ آن هم در شرايطی که همين خبر رسانی های موبايلی و يا اينترنتی منبع موثق بسياری از بنگاه های خبر پراکنی جهان محسوب می شود؟

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


وقت سخن مترس بگو آنچه گفتنی است
شمشير روز معرکه زشت است در نيام

اگر باور کنيم در جهان امروز افکار عمومی نقش بسزايی دارد وبنا بر نظر بسياری از عالمان جامعه شناسی دومين ابر قدرت جهان محسوب ميشود .اين پرسش مطرح است که آيا براستی تاثير قدرت افکار عمومی ، در هر نقطه از جهان ، برای بهبود شرايط عدالت اجتماعی به يک ميزان است ؟

ماجرای دو انتخابات رياست جمهوری در کشور های اکراين و گرجستان در سال های گذشته از مصداق های قابل تعمقی است که قدرت تاثير گذاری افکار عمومی برروند بی عدالتی در يک جامعه را به نمايش گذاشت و ازآنجا آغاز گرديد که وقتی ويکتور يوشچنکو يکی از کانديداها ی رياست جمهوری اکراين ، به دليل تقلب در انتخابات ، محروم شد، در يک فراخوان ، افکار عمومی را به مقابله با بی عدالتی موجود در جامعه فرا خواند و مردم را با دعوت به تحصن , نسبت به باطل کردن انتخابات تهيج کرد ، و جهان شاهد بود که چگونه هزاران تظاهر کننده در چادرهايی در خيابان های اصلی شهر کيف , تجمع کرده‌اند و با يک دلی و همبستگی ، در ده شبانه روز عاقبت به آنچه عدالت بود دست يافتند ، و يا ماجرای ديگر از همين دست در کشور گرجستان که اتفاق افتاد وناگهان همگان در جهان، خبر ناباورانه ی استعفای شوارد نادزه ، رئيس جمهورسابق گرجستان را شنيدند که در اثر قدرت مخالفت افکار عمومی ، تسليم شد و تن به استعفا داد، الغرض همه ی آنچه گفته آمد دليلی بر تاثير گذاری قدرت افکار عمومی بر روند تحولات اجتماعی است که آن را دومين ابر قدرت جهان پنداشته اند اما با اين همه در بسياری از جهان هستی چون ايران ، اين پهنه تاريخی ، قدرت افکار عمومی جز در چند مورد مثال زدنی و بياد ماندنی، همچون انقلاب مشروطيت ويا انقلاب ۵۷ ، در اکثر موارد تاريخی ، آنقدر بی تاثير و ايضا بی رنگ و بو و خاصيت بود که هم تو دانی و هم من اما در اين برهه از تاريخ کشور مان اين قدرت ( افکار عمومی ) به گونه ای غير قابل تصور تجلی يافته و جهانی را به حيرت وا داشته است

بروز قدرت افکار عمومی و نقش آن در تحولات مدنی اخير کشورمان ، گروهی از اصحاب قدرت را بر اين باور غلط رسانده است که با در بند کشاندن رکن چهارم يعنی مطبوعات و اصحابش ، می تواند مانع از بسط اين قدرت شود و از همين رو ، تا کنون عده ای از اهالی قبيله بی ياور مطبوعات بازداشت و در بند شدند .

می گويند باز داشت روزنامه نگاران و خبر نگاران و يا با خيمه زدن در تحريريه روزنامه ها برای سانسور مطالب،‌ در پی آنند که ضمن مانع شدن از انتشار اخبار رويداد های جاری کشور، قدرت افکار عمومی را به انفعال کشانند تا ملت را در نا آگاهی کامل کنترل نمايند اما در مقابل اين پرسش مطرح است براستی در اين عصر که به عصر ارتباطات مشهور است با خيل جماعتی که هر کدام در چنين شرايط بغرنجی می توانند به مثابه يک خبرنگار باشند و توانايی ضبط و پخش رويدادها با ک مترين امکانات اطلاع رسانی چون دوربين موبايل را دارند، می توان مقابله کرد؟ آن هم در شرايطی که همين خبر رسانی های موبايلی و يا اينترنتی منبع موثق بسياری از بنگاه های خبر پراکنی جهان محسوب می شود؟

آيا سيل اخباری که اين روز ها در اينترنت توسط مردم عادی دست به دست می شود و حتی منبع خبر بسياری از مهمترين و بزرگترين خبر گزاری های جهان شده است ، توسط خبرنگاران حرفه ای صورت گرفته ؟ ، يا از طريق همين مردم مورد ضرب و شتم قرار گرفته ی اين آب و خاک که فريادش را به هر صورتی به گوش جهان می رساند ، اطلاع رسانی می شود؟ . آيا فيلم به شهادت رساندن دخترک بيگناهی که صحنه قتل مظلومانه اش را جهان به نظاره نشست و گريست ، توسط خبرنگار ان حرفه ای منتشر شده است ؟. آيا ضر ب و شتم فرزندان اين ملت را در کوی دانشگاه ، توسط خبر نويسان حرفه ای ، به جهان مخابره شد ، يا توسط همکلاسی های همان کشته شدگان و يا خانواده های داغ ديده ی آنها به آگاهی مردم دنيا رسيد؟

يکی از احاديتی که همواره توسط روحانيون در گوش ما مسلمانان خوانده می شود اين روايت است که می گويند خداوند همواره دشمنان مسلمين را از بين نادانان انتخاب می کند ( نقل به مضمون ) که اگر چنين روايتی صحت داشته باشد مصداق آن می تواند همين رفتار و عملکرد دشمنان امروز مردم اين آب و خاک باشد که با تکيه بر جهل و نا آگاهی، قصد سر کوب و اختناق در جامعه را دارند و از روش هايی بهره می جويند که مربوط به عهد عتيق است برای نمونه خيمه زدن عمله سانسور در تحريريه های روزنامه ها آن هم به سبک سياق محرم علی خانی است تا مبادا خبری به بيرون درز کند و يا کنترل چاپخانه ها به همين منظور و در راستای همين تصميم های عهد عتيقی است که چندين تن از روزنامه نگاران و خبرنگاران حرفه ای بی گناه را هم بازداشت می کنند گويی علاج درد را يافتند غافل که اين طرفند ها در سی سال پيش هم که نه اينترنت بود و نه موبايل (که جز حداقل وسايل ارتباطات امروز است ) کار ساز نبود، که اگر کار ساز بود در ، سی سال پيش از اين ، هرگز انقلابی صورت نمی گرفت و بد خواهان تا بدانجا پيش نمی رفتند که آن را انقلاب" بی بی سی " بنماند، الغرض :

محتسب فتنه در اين شهر زمن ميداند
ليک من اين همه از چشم شما می بينم

بيژن صف سری
[روزگار ما، وبلاگ بيژن صف سری]


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016