یکشنبه 10 خرداد 1388   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

موسوی يا کروبی؟ و يک خاطره از صفر قهرمانی، بيژن صف سری

بيژن صف سری
در آناليز طرفداران دو کانديدای اصلاح طلب انتخابات رياست جمهوری پيش رو آن چه به دست می آيد نشان از اين واقعيت است که طرفداران ميرحسين موسوی بيش از هر چيز حاصل ايجاد يک موج اجتماعی از قشر متوسط جامعه بوجود آمده اند اما طرفداران شيخ مهدی کروبی به فراخور برنامه های ارائه شده از سوی اين کانديدا آن هم توسط نخبگان و کارشناسان حامی او، کم کم به وجود آمدند

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


اگر در سال های گذشته به وقت موسم انتخابات با دو گزينه، يکی انتخاب از بين بد و بدتر و ديگری تحريم انتخابات، روبرو بوديم، اين بار گويی حکايت انتخابات حکايت ديگری است .چرا که مطالبه محوری که همواره رکن و پايه انتخابات در اين کهنه دياربوده است، در دو تن از کانديداهای اين دوره نيز که از طيف موسوم به اصلاح طلبان (کروبی و مير حسين موسوی) هستند به وضوح نمايان است که انتخاب يکی از اين دو تن را سخت می کند.
بی شک مهمترين دغدغه ای که امروز در ميان دلسوختگان اين آب و خاک و جود دارد اين است که مبادا بازهم گروه محافظه کاران تند رو در عدم حضور جمع کثيری از واجدان شرايط رای دادن ، برای چهار سال ديگر زمام امور اين کشتی در کل نشسته را در دست گيرند و از اين رو از ميان سه کانديدای ديگر دل به آن دو کانديدای پيوند زده اند که در طيف مقابل محافظه کاران تند رو قرار دارند اما انتخاب کداميک از اين دو کانديدا می تواند انتخاب اصلح باشد ، مسئله مهمی برای طرفداران اصلاحات است که طبعا جز با تحقيق و تعمق در سوابق و يا شعارها و برنامه ها و عملگرا بودن اين دو کانديدای اصلاح طلب ، نمی توان به انتخاب اصلح رسيد اما گويی طيفی از مردم بجای تکيه بر خرد و دانايی ويا تجارب حاصل از انتخابات گذشته ، تابع احساس و عوامل ظاهری قرار دارند که حداکثرا تضمين انتخاب خود را منوط به حمايت يک شخصيت موجه قرار می دهند مانند برخی از طرفداران مير حسين موسوی که در پاسخ به چرايی انتخاب نخست وزير سال های اول انقلاب ، به حمايت سيد محمد خاتمی اشاره می کنند حال آنکه اين شخصيت موجه روحانی ضمن آنکه به منظور فرار از فشارهای ناشی از تقاضای حضور بخشی از طرفدارنش تن به حمايت از مير حسين موسوی داده تا از اين طريق وجدان خود را آرام نمايد ، در زمان تصدی مقام رياست جمهوری ، قادر به تحقق بخش مهمی از مطالبات رای دهندگانش نبوده است .
از سوی ديگر هستد جمع کثيری از مردم که تنها ملاک انتخاب خود را ، روحانی نبودن نامزد مقام رياست جمهوری می دانند هر چند اگر با پشتوانه برنامه های قابل اجرا در همه امور کشور ، پا در صحنه انتخابات نهاده باشد مانند شيخ مهدی کروبی.
در آناليز طرفداران دو کانديدای اصلاح طلب انتخابات رياست جمهوری پيش رو آنچه بدست می آيد نشان از اين واقعيت است که طرفداران ميرحسين موسوی بيش از هر چيز حاصل ايجاد يک موج اجتماعی از قشر متوسط جامعه بوجود آمده اند درست مانند پديده موسوم به دوم خرداد که حاصل امواج اجتماعی ای از سوی طبقه ی متوسط غير يک دست، شهری ايجاد گرديد.
اما طرفداران شيخ مهدی کروبی به فراخور برنامه های ارائه شده از سوی اين کانديدا آن هم توسط نخبگان و کارشناسان حامی او، کم کم بوجود آمدند به عبارت بهتر طرفداران مهدی کروبی با جايگزين کردن شعور به جای احساسات کور کورانه از سنجش و صحت و سقم شعار ها و برنامه های ارائه شده از سوی اين کانديدا مانندحمايت از دانشجويان بازداشتی و محروم از ادامه تحصيل، ارائه طرح مردمی شدن صنعت نفت، طرح اقتصادی و حمايت از جامعه مدنی بوجود امدند و با سبک سنگين کردن گفته ها و عملکرد های حال و گذشته ی اين کانديدا هر روز رو به افزايش خواهند بود و از همين رو است که افرادی چون عباس عبدی و يا احمد زيد آبادی در ارتباط با پيش بينی تعداد رای دهندگان به مهدی کروبی صراحتا اعلام می کنند که هرچه به روز رای گيری انتخابات نزديک شويم تعداد حاميان اين کانديدای روحانی بيشتر خواهند شد.
در نهايت از جمع بندی اين آناليز می توان نتيجه گرفت که، در انتخابات پيش رو مير حسين موسوی نماينده ی بعد سلبی اصلاحات و کروبی نماينده ی بعد عقلانی و ايجابی آن است .

يکی از خصلت های ما ايرانيان برای انتخاب يک فرد بعنوان ليدر در هر زمينه ای علاوه بر در نظر داشتن مهارت و تخصص های لازم ، ملاک های ديگری از جمله مرام و معرفت و کلا خصايص پسنديده ای که ريشه درآداب و فرهنگ ما ايرانيان دارد ، در نظر گرفته خواهد شد از همين رو در فيلم های تبليغاتی که کانديدا های رياست جمهوری از صدا و سيما به نمايش می گذارند ، مورد توجه کار گردانان قرار می گيرد برای مثال در فيلم تبليغاتی که اخيرا از مير حسين موسوی در صدا و سيما جمهوری اسلامی پخش شد ، وجه غالب آن مربوط به چنين خصلت هايی از اين کانديدا که پوپوليسم را تداعی می کرد خاصه آن صحنه از سخنرانی آقای موسوی که ناگهان يک جانباز بدون مقدمه در صحنه حاضر می گردد و رو به مستمعين حاضر در آن جلسه می گويد در زمان جنگ ، مهندس موسوی کفش خود را به او می دهد و خود در جبهه پا برهنه می گشت . که متاسفانه پخش اين گونه نمايش ها جزيی از تبليغات انتخاباتی است که با نيت القا مردمی بودن و ساده زيستی کانديدا ی مورد نظر ساخته می شود که بالطبع در جوامع امروزی که متکی بر تخصص و لياقت اداره می شود ، اساسا داشتن و يا نداشتن چنين خصلت هايی هرگز ملاک انتخاب حداقل رئيس جمهور نيست ، اما با اين همه داشتن چنين خصلت هايی در انتخاب ما ايرانيان بی تاثير نبوده و نخواهد بود الغرض چنين خصلتی هم می توان در کانديدای ديگر مهدی کروبی يافت که از قضا حکايت های آن شهره عام و خاص است مانند ماجرای دستگيری لقمانيان نماينده همدان در مجلس ششم که می خواستند زهر چشمی از مجلس و جبهه اصلاحات بگيرند؛ اما کروبی صندلی رياست مجلس را ترک کرد و گفت : چنين مجلسی را نمی تواند اداره کند و ساعتی بعد لقمانيان آزاد می شود و از اين قبيل حکايت ها که فارغ از القا حس پوپوليسمی است که برخی از اين حکايت ها اخيرا از سوی محسن مخملباف و يا محسن کديور و ديگران منتشر شد اما نگارنده يک حکايت که نشان از خصلت بخشش و معرفت شيخ مهدی کروبی دارد را واقف و آگاه هستم که شايد کمتر کسی از آن با خبر هست و آن هم مربوط به صفر قهرمانی است که نام او با ۳۲ سال زندان در تاريخ سياسی اين آب و خاک بعنوان با سابقه ترين زندانی سياسی کشورمان ثبت است .
صفر قهر مانی از آغاز آزادی در پائيز ۵۷ تا آخر عمر تنها زندگی کرد ، تنها فرزند و غمخوار او ، دخترش بود ، دوستان هم دوره زندانش اکثرا او را فراموش کرده بودند و تنها تعداد اندکی با او در تماس بودند شايد علت آن هم اتهام واهی ، توده ای بودن او بود ، يکی از دوستانی که در روز های آخر عمر اين آزاد مرد با او برای معالجه بيماری لاعلاجش همراه بود می گويد يک روز او را برای معالجه بيماری ريه اش به بيمارستان می بردم ، در راه از او پرسيدم ، بدترين زندان برای تو کدام بود ،
بيدرنگ گفت ، برازجان .
با خودم گفتم حتما به خاطر سختی گرما ی برازجان بود ، اما او گويی فکرم را خوانده باشد
گفت ، نه ، نه ، بخاطر سختی نبود ، بلکه به علت کار های توده ايها بود که تحمل زندان را برايم سخت تر کرده بود

شايد به دليل همين اتهام بود که مذهبی ها خيلی کم به ديدنش می رفتند و همين شيوه را در تشيع جنازه و مراسم سوم و هفت و چهلم و سالگرد او داشتند.
صفر خان هيچ وقت عادت به گله و شکايت نداشت و مدتها در يک سوئيت بسيار کوچک زندگی می کرد اما يک روز در نهايت وقار و متانت گفت به حاج آقا کروبی بگوئيد خانه ام را عوض کند ، اينجا پنجره ها يش مرا ياد زندان می اندازد ، وقتی اين خواسته را به آقای کروبی رساندند او بی درنگ خانه ای با پنجره های بزرگ و افتابگير در اختيارش گذاشت و اين خاطره ای است که تنها فرزند او گواهی می دهد .

بی‍ژن صف سری
http://bijan-safsari.com/





















Copyright: gooya.com 2016