دوشنبه 8 تیر 1388   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

"کودتاگران پيروز نخواهند شد"، گفتگوی علی امينی با محسن مخملباف، دويچه وله

محسن مخملباف، در نامه‌ای از سوی مردم ايران خطاب به موسوی نوشت که او رئيس جمهور منتخب است و بايد به مردم بگويد، چه بايد کرد. اين فيلمساز ايرانی فعال در ستاد موسوی معتقد است که ضعف جنبش، فقدان رهبری است.
در ايران از انتخابات دورۀ دهم رياست جمهوری، دو هفته‌ی شتابان و پرالتهاب سپری شد، و اينک آرامشی آميخته به نگرانی و اضطراب در فضای جامعه موج می‌زند. برخی از تحليلگران عقيده دارند که حاکميت جمهوری اسلامی با به کارگيری افزارها و ترفندهای گوناگون موفق شد جنبش اعتراضی را سرکوب کند. اما محسن مخملباف، سينماگر سرشناس ايرانی، اطمينان دارد که اين تنها مرحله‌ای گذراست و جنبش آزادی‌خواهانه‌ی مردم تا پيروزی به راه خود ادامه خواهد داد. وی نامه‌ای را خطاب به ميرحسين موسوی انتشار داد و از او خواسته است، به مردم اعتماد کند و «از دولتی که خود غيرقانونی است، اجازۀ قانونی راهپيمايی مسالمت‌آميز نخواهد». مخملباف در گفتگويی با دويچه وله نظرات خود را به تفصيل بيان کرد و در پايان مصاحبه نامه‌ی سرگشاده‌ی خود را خواند.

دويچه وله: مقامات جمهوری اسلامی ظاهرا با استفاده از تمام وسايل و تمهيدات موفق شدند که جنبش اعتراضی را خاموش کنند. آيا هنوز برای ادامۀ اين حرکت راهی ديده می‌شود؟



تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


مخملباف: من اين مبارزه‌ی دموکراتيک مردم ما عليه استبداد را نه به شکل دوی صدمتر، بلکه به صورت يک مسابقۀ دوی ماراتون می‌بينم. روشن است که ما ظرف دو هفته نمی‌توانيم مبارزه با يک استبداد سی ساله را به نتيجه برسانيم. اما به نظر من در همين دو هفته هم مردم به دستاوردهای بزرگی رسيدند. نخست آنکه حيثيت و اعتبار نظام از بين رفت. معلوم شد که محمود احمدی‌نژاد در ميهن ما ديکتاتور کوچک است و ديکتاتور اصلی شخص آقای خامنه‌ای است. اين را روشنفکران جامعه می‌دانستند و حالا توده‌های وسيع مردم هم اين واقعيت را فهميدند. ديگر آن که اين جنبش دموکراتيک توانست شکافی عميق در سيستم ايجاد کند: در ميان روحانيت، در سپاه پاسداران، در نمايندگان مجلس، بين شورای مصلحت نظام و مقام ولی فقيه و...
اين جنبش حيثيت ما را به شکل بی‌سابقه‌ای در جهان بالا برد. ما متهم بوديم که لايق دموکراسی نيستيم؛ گفته می‌شد که ما احمدی‌نژاد را انتخاب کرديم و حتما مثل او فکر می‌کنيم؛ اما حالا سراسر جهان فهميد که حساب مردم ما از حساب اين حکومت دروغگو و کودتاگر جداست. حکومت در همان حال که مردم را در داخل سرکوب می‌کرد، در خارج قراردادهای درازمدت می‌بست، اما اين ديپلماسی امروز زير علامت سؤال رفته است. سراسر دنيا حتی آمريکا که قصد داشت با اين رژيم وارد گفتگو شود، امروز در برقراری تماس با جمهوری اسلامی ترديد می‌کند. اما مهمترين دستاورد اين حرکت، ريختن ترس مردم بود. مردمی که سی سال به افسردگی و خمودگی سياسی دچار شده بودند، از کرختی و انجماد بيرون آمدند. با شرکت پرشور در انتخابات و بعد در تظاهرات ميليونی همديگر را پيدا کردند. ما روح جمعی گمشده‌ی خودمان را دوباره پيدا کرديم.

دويچه وله: اين خطر را نمی بينيد که مردم در برابر فشارهای شديد به خانه‌ها برگردند؟
مخملباف:
جنبش قوی است، اما اين احتمال وجود دارد که رهبرانی مانند آقايان موسوی و کروبی از توقعات مردم عقب بمانند. اما فرض کنيم که حاکميت بتواند احمدی‌نژاد را در قدرت ابقا کند، و فرض کنيم که جامعه‌ی جهانی هم با اين موضوع کنار بيايد، آيا حکام ايران می‌توانند اين همه ناراضی را در داخل کشور کنترل کنند؟ آيا می‌توانند جلوی مخالفت‌های مدنی را بگيرند؟ ببينيد: اينها به رسانه‌های کشور امکان فعاليت آزاد ندادند و خبرنگاران خارجی را هم بيرون کردند، اما ديديم که انبوه جوانان با هر امکانی که داشتند، با موبايل و اينترنت و ساده‌ترين ابزارهای انفورماتيک، عکس و فيلم و صدا گرفتند و حيثيت اينها را در دنيا به باد دادند. بيشتر موادی که امروز رسانه‌های خبری دنيا پخش می‌کنند حاصل کار همين جوانهاست، که با مخالفت مدنی به پيکار با حاکميت رفتند. به نظر من اين آغاز پايان اين نظام است. فراموش نکنيد: انقلابی که آقای خمينی رهبر آن بود، يک سال طول کشيد، پس حالا هم انتظار نداشته باشيم که سر دو هفته اين نظام سقوط کند. من شخصا از آنچه مردم در همين دو هفته به دست آوردند بسيار راضی هستم.

ضعف جنبش: فقدان رهبری

دويچه وله: به نظر شما کاستی اصلی اين جنبش چيست؟
مخملباف:
به نظر من اشکال اصلی فقدان رهبری است. در خارج از کشور خوشبختانه همه پشت يک شعار متحد شده‌اند که می‌پرسد: "رأی من کجاست؟" در داخل ايران انرژی عظيمی رها شده که کسی نيست آن را هدايت کند. کاش جريانات خارج از سويی و نيروهای سياسی داخل کشور از سوی ديگر متحد می‌شدند و با هماهنگی وارد ميدان می‌شدند. همان طور که آقای خمينی در فرانسه توانست در فضای راحت‌تری رژيم شاه را تهديد کند، کاش امروز هم رهبری اصلاحات می‌توانست آزادانه مردم معترض را رهبری کند. امروز آقای موسوی زير نظر است. حتی قبل از اين وقايع هم وزارت اطلاعات و دفتر رهبری نزديک ۵۰۰ نفر از چهره‌های اصلاح‌طلب را زير نظر داشتند.

دويچه وله: سرکوب چه ابعادی دارد؟
مخملباف:
اکثر فعالان سياسی و اطرافيان آقای موسوی را دستگير کرده‌اند. اگر خود آقای موسوی را هنوز بازداشت نکرده‌اند، تنها از ترس بيدار کردن خشم مردم است. اوضاع تهران مشابه يک حکومت نظامی است؛ عده‌ی بيشماری اين روزها زخمی شده‌اند و از سرنوشت افراد زيادی خبری در دست نيست. در کشور فضای پليسی حاکم شده، به طوری که ارتباطات قطع شده. تماس آقای موسوی را با مردم قطع کرده‌اند. به ظاهر دوباره بر همه چيز حاکم شده‌اند، اما به نظر من اين پايان کار نيست، و آتش زير خاکستر روشن است.

«احمدی‌نژاد مشروعيت ندارد!»

دويچه وله: از مردم معترض به خصوص در خارج از کشور چه کاری ساخته است؟
مخملباف:
بالأخره اين رژيم با جهان خارج هم کار دارد. آقای احمدی‌نژاد در سفرهای آينده خود به خارج ديگر در امان نخواهد بود. ما خواب او را اشفته می‌کنيم. به هر کشوری سفر کند، ايرانی‌ها او را به عنوان کودتاچی رسوا خواهند کرد. در خارج از ما کارهای زيادی بر می‌آيد. بسياری از ايرانيان آگاه در خارج زندگی می‌کنند که در اين جوامع حيثيت و اعتبار دارند و خيلی از آنها با مقامات کشورهای غربی در تماس هستند. ما بايد روابط شخصی خود را فعال کنيم و دولت‌های ديگر را متقاعد کنيم که دولت احمدی‌نژاد را به رسميت نشناسند، چون او نماينده‌ی قانونی مردم ما نيست. همين امروز بسياری از کشورها همين موضع را دارند. به نظر من يک دولت برای ادامه‌ی حاکميت يا بايد در ميان مردم خود محبوب باشد، و يا پيوندهای جهانی و روابط خارجی محکمی داشته باشد. در داخل ايران، اين حکومت مثل قوم غارتگری است که رفته کشوری را به گروگان گرفته، نه تنها محبوبيت ندارد، بلکه با تنفر عمومی روبروست. در خارج هم برای اين رژيم هيچ آبرويی باقی نمانده است.

دويچه وله: آقای مخملباف، شما در روزهای پرتلاطم گذشته به عنوان سخنگوی ميرحسين موسوی شناختيم. آيا قصد داريد به فعاليت سياسی ادامه دهيد؟
مخملباف:
جمعه شب که به ستاد خبررسانی ميرحسين موسوی در قيطريه حمله شد، تمام سيستم خبررسانی را داغان کردند و بعد اعضای دفتر را يکی يکی بازداشت کردند. اعضای ستاد از من که در فرانسه بودم خواستند که وظيفۀ اطلاع‌رسانی را در اين مدت به عهده بگيرم و مردم را در جريان اتفاقات قرار بدهم. با ادامۀ بحران، من يک هفته‌ای وظيفۀ خبررسانی را از سوی ستاد آقای موسوی به عهده گرفتم. بنابرين من سخنگوی رسمی آقای موسوی نبوده و نيستم، بلکه تنها در موقعيتی خاص، وظيفه‌ای به من محول شد که در حد توانم انجام دادم. متأسفانه در روزهای گذشته به خاطر دستگيری‌های گسترده ارتباطات من کمتر و کمتر شده، تا آنجا که از راه‌های غيرمستقيم در جريان اخبار قرار می‌گيرم.

نامه سرگشاده به موسوی

دويچه وله: بسياری تصور کردند که شما ترجيح می‌دهيد به جای کار در سينما، به ميدان سياست برگرديد.
مخملباف:
من خود را آدمی سياسی نمی‌دانم. در جوانی سياسی بودم و نزديک پنج سال زندان کشيدم، اما بعد دريافتم که فاشيسم در ايران در فرهنگ ما ريشه دارد، به همين خاطر به کارهای فرهنگی روی آوردم. اما اين روزها ماجرا فرق می‌کند: ما با يک حادثۀ ملی روبرو هستيم و در ايران حتی بچه‌های پنج ساله هم وارد سياست شده‌اند. همين روزها از طريق ايميل‌ها و پيام‌ها مردم از من خواستند که از طرف آنها به ميرحسين موسوی پيغامی بدهم ، من هم نامه‌ای نوشتم که به قلم من است، اما زبان حال مردم است. متن نامه‌ام به آقای موسوی را برای شما می‌خوانم:

رئيس جمهور موسوی فرمان بده

اقتدار سياسی با واداشتن مردم به عمل به وجود می‌آيد و با خلاف آن از بين می‌رود.
دروغگويان و دزدان رأی ملت، با خريدن وقت، اقتدار سياسی ملت را تضعيف می‌کنند.

رئيس جمهور موسوی سکوت نکن. صبر نکن، به ما فرمان بده!
گمشده‌ی ما مردم ايران، آگاهی نبود، شجاعت بود. ترس ما، از احساس تنهايی تک تک ما به وجود آمد. شرکت در انتخابات و راهپيمايی ميليونی ثابت کرد که اگر همه ملت با هم باشيم ضربه ناپذيريم.
رئيس جمهور موسوی، مردم را به خانه‌ها نفرست تا دوباره در تنهايی، سرکوبِ ياس و ترس شوند.
از دولتی که خود غيرقانونی است، اجازۀ قانونی راهپيمايی مسالمت‌آميز نخواه.
اکثريت جامعۀ ايران که به تو رأی داده‌اند، منتظر فرمانت هستند.
به ما فرمان راهپيمايی بده.
به ما فرمان اعتصاب عمومی بده.
به ما فرمان مبارزه بده.
نياز مشترک ما فرمان توست، رئيس جمهور موسوی به ما ملت فرمان بده!

از طرف مردم ايران
محسن مخملباف
ششم تير ۱۳۸۸

مصاحبه‌گر: علی امينی
تحريريه: داود خدابخش


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016