جمعه 26 تیر 1388   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

آيا ايران توسط سپاه به يغنا خواهد رفت؟ ناصر مستشار

سالهای درازی است که ايران به تيول سپاه پاسداران در آمده است.سپاه بخاطر از دست ندادن موقعيت سياسی و مادی و بلند پروازی خود در ۲۲ خرداد عليه آرای مردم دست به کودتای خونينی زده است و همچنان روند کودتا در حاکميت پيش می رود اما مردم را با خاموشی هيچ الفتی نيست! بعد از پيروزی کودتائی احمدی نژاد در انتخابات پر از تقلب رياست جمهوری ، سخنگوی سپاه پاسداران مسعود جزايری از دخالت سپاه در جريان انتخابات دفا ع نمود وشرکت و دخالت نيروهای سپاه به انضمام بسيج را حق مسلم نيروهای حافظ انقلاب اسلامی دانست!

زمانی که از دولت در ايران حرف زده می شود بايد در مرحله نخست از سپاه پاسداران ( حاميان ولايت فقيه اسلامی) نام برد. رئيس جمهور کودتاگر يعنی احمدی نژاد ازدرون همين سپاه پاسداران بيرون آمده است. از حدود ۲۱ نفر اعضای کابينه وی۱۷ نفراز فرماندهان ارشد پاسداران بوده اند.در ضمن استانداران ،فرمانداران،شهرداران و بخشداران نيز از ميان سپاهيان و بسيجيان انتخاب می شوند.پس بنابراين می توان گفت احمدی نژاد در واقع يک دولت نيمه نظامی و فاشيستی بر سرکار آورده است تا مانند صدر اسلام کشور ايران در حال جنگ و نبرد بسر ببرد. آنها همه رابطه تنگاتنگ با دارو دسته محا فظه کاران ايران و بالاترين رهبر اين کشور يعنی علی خامنه ای دارا می باشند. اين در حاليست که بخش وسيعی از نيروهای موسوم به اصلاح طلبان هم زمانی در درون اين سازمان نظامی عضو و بنيانگذار بوده اند که يا خود ازآن تشکيلات نظامی خارج شده اند يا از جانب جناح محافظه کاران تصفيه گرديده اند .برای مثال محسن سازگارا که اينک در امريکا اقامت گزيده است ، پيش نويس اساسنامه اين سازمان را نوشته است. پاسداران در حالت کنونی از قدرت مهمی در ايران برخودار می باشند و اعتماد بخودشان را در رابطه با سياست خارجی وداخلی هيچ زمان تا اين اندازه بالا نبرده بودند. سپاه پاسداران اصولا بر پا گرديد تا توسط آن از انقلاب ارتجاعی اسلامی و رهبرانقلاب پاسداری بنمايند. جنگ ايران و عراق در سال های ۱۹۸۰ تا ۱۹۸۸ باعث گرديد تا سپاه پاسداران بعنوان دومين ارتش قانونی ايران رشد نمايد. در سال ۱۹۸۰ در حدود ۱۰۰۰۰ نفر مرد مسلح را زير پوشش داشت که سال بعد به ۵۰۰۰۰ نفر رسيد و تقريبا پايان جنگ ايران وعراق در حدود ۴۵۰۰۰۰ در سپاه مسلح بودند.



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


سپاه پاسداران از سال ۱۹۸۵ به بعد به عنوان ارتشی قوی به سه قوای دريائی زمينی و هوائی تقسيم کرديد. سپاه پاسداران دارای وزارت خانه و بودجه اختصاصی است. اين دستگاه چنان عريض و طويل است که حتی مجلس هم به چون و چرای آن واقف نيست. سپاه مستقلا دارای اسکله هائی در خليج فارس و دريای عمان می باشد.«محسن رضايی فرمانده پيشين سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و دبير فعلی مجمع تشخيص مصلحت نظام است. او هشدار داده است که " ادامه روش برخی از فعالان سياسی، ما را به عقب می‌برد و با شکست مواجه می‌کند و تاکنون هم آسيب‌هايی وارد کرده است و ادامه روش برخی ديگر ما را به سراشيبی می‌برد و آسيب می‌رساند."
ايران لقمه چرب ونرمی است که بسياری نقشه وهوس بلعيدن آنرا در سر می پرورانند اما ايران لقمه بسيار بزرگی است که از گلوی هرکس پائين نخواهد رفت جز ملت خود ايران! ايران کشور کوچکی نيست.ايران با منابع زير زمينی سرشار در بهترين موقعيت استراژيکی جهان قرار دارد که مانند لولائی در چهار جهت اصلی جهان که شرق را به غرب وصل می کند واز طرف ديگر جنوب را به شمال در حساس ترين نقطه جهان سياست های جهان را يا با يک ديگر پيوند می دهد يا با يک ديگر روبرو می سازد.
ايران در آينده نزديک بر اهميت استراژيکی اش در دورانی که دوقدرت چين وروسيه در آتيه نزديک بر توانائی هايشان افزوده گردددرآنصورت هرچه بيشتر به موقعيت سوق الجيشی ايران شکل نوين و اهميتی ويژه ای داده خواهد شد. بهمين خاطر برای کسب قدرت در داخل ونفوذ نيروهای خارجی بر سر ايران از هم اکنون کشمکش هائی در حال شکل گيری می باشد.سپاه از دانش راهبردی واستراژيکی خود بهره می گيرد تا در آينده نزديک با کسب سلاح اتمی به حمکران جاودانه منطقه کنونی خاور نزديک و خاورميانه تبديل گردد تا تئوری امپراتوری شيعه را به تمام کشورها صادر نمايد. از مدتها پيش نيروهای سپاه در حال بر آورده ساختن همه آرزوهای شاه سابق که فرمانروائی برمنطقه ائی به وسعت حکومت هخامنشيان را شامل می شد که همواره شاه در مد نظر خود داشت دنبال می کنند.اگر شاه در راه بلند پراوزی های خود با فرهنگ متمدنانه و پيشرفت وترقی ومدرن شدن ايران عزم کرده بود که با وعده بازگشت به دوران عظمت وسربلندی ايران ، بسوی کسب تکنولوژی اتمی قدم بردارد اما در مقابل انديشه های شاه، سپاهيان اسلام باتوسل به ايدولوژی اسلامی که رجعت به صدر اسلام را حکايت می کند در حال تقابل با جهان متمدن روبرو شده اند.
شاه سريعا توسط نيروهای مرموز اما بظاهردر پوشش يک انقلاب و بدور از خونريزی وسيع اورا در يک گرد باد تاريخی از پای در آوردند تا آرزوهايش متوقف گردد. اما جانشينانش يعنی آخوندهاهمان سياستهای شاه را درلباس اسلامی متحجر دنبال می کنند وبرای کسب سلاح اتمی از خود بسيار بی تابی نشان می دهند تا آنجاکه توانسته اند امين ترين ونزديک ترين فرد به شاه را که در امور اتمی ماموريت داشت يعنی آقای دکتر اکبر اعتماد را نيز به خدمت بگيرند تا هرچه سريعتر به اهداف خود برسند.برای آقای دکتر اکبر اعتماد اين هيچ مهم نيست که چه کسی در ايران حکم می راند،برای او تنها کسب تکنولوژی اتمی وآقائی ايران بر منطقه خاورميانه مهم می باشد لذا او جانانه وداوطلبانه همه دستاورد های امور اتمی رژيم پيشين را در اختيار آخوند ها قرار داده است! اگر شاه در يک توافق جهانی در کنفرانس گودالپ با آرامش وبدون خونريزی کنار گذاشته شد و به جای او خمينی انتخاب شد که در ماههای اول در بدو ورود ش به پاريس پيشنهاد ترور او توسط ماموران امنيتی فرانسه به شاه ابلاغ شده بود که با مخالفت شاه روبرو گرديد اما در عرض چند ماه موازنه به نقع خمينی تغير يافت وشاه می بايستی ايران را ترک می گفت وخمينی جای اورا می گرفت! اما همان فرانسه ای که پيشنهاد ترور خمينی را داده بود اولين رای را در پيروزی خمينی و سرنگونی شاه در کنفرانس گودالپ اعلام نمود.اما اينک رژيم اسلامی عزم کرده است تا به يک قدرت اتمی تبديل گردد تا از موضع قدرت وعزت اسلامی با کشورهای قدرتمند مذاکره وتعامل نمايد.برای کشورهائی که با اتمی شدن شاه مخالفت ورزيدن واورا بدون درد سر سرنگون نمودند اما اين با در سرنگونی جمهوری اسلامی که خواهان اتمی شدن هست به آن راحتی سابق که در برابر شاه عمل کردند نخواهد بود و از هم اينک معلوم گرديده است که با بن بست های فراوانی برخورد کرده اند.
جمهوری اسلامی برای چندمين بار اسرائيل را از جانب دولتمردان ونظاميان و سپاهيان خود تهديد به نابودی کرده است که همه اين تهديدات نه در دراز مدت بلکه در کوتاه مدت بوی باروت وخون از خود می دهد. هرچقدر کنار رفتن شاه با آرامش همراه گرديد اما سرنگونی رژيم اسلامی با تهديدات و جنگ و خونريزی منطقه ائی همراه خواهد گرديد؟همان فرانسه ائی که زمينه ساز قدرت گيری رژيم اسلامی گرديد اينک بيشترين مخالفت ها را با سياست های اتمی ونظامی جمهوری اسلامی ابراز می نمايد.اتمی نشدن جمهوری اسلامی هم خواست حزب دمکرات امريکا هست وهم جمهوری خواه، که اين خود وحدت سياسی دولت امريکا را در برابر ايران اسلامی نشان می دهد!
مشکلاتی را که نيروهای بالای سپاه در آينده نزديک ايجاد خواهند کرد از اين قرار هست که آنها در طول ۳۰ سال گذشته پس از مطالعه بسيار فراوان وکسب آموزش حوزوی از روحانيون برتمام معلومات فقهی شيعه تسلط يافته اند وعملا خود سپاهيان به فقهای بدون عمامه تبديل شده اند.رهبران وکارگزاران اصلی سپاه در حال حاضرهم به لحاظ نظامی وسياسی و اقتصادی وايدولوژيک ودر اختيار داشتن بودجه های مالی بدون کنترل ونظارت وتسلط بر سازمان اطلاعاتی و شاخه های سياسی و نطامی در خارج ايران نيز کاملا مسلح شده اند ومی توان گفت که سپاه همه امور مملکت داری را در ايران در کف دست خود دارد.سپاه برخلاف سران ارتش شاه که اصلا از دانش سياسی ومملکت داری اطلاعاتی نداشتند اما در عوض سپاهيان از همه امور وتجربيات در همه زمينه هی مملکت داری ا برخوردار هستند. اگر شاه ارتشيان را از امور سياست دور نگاه می داشت به اين دليل بود که در دوره ائی خاص تلخ کامی سياسی بودن سران ارتش رامانند سپهبد رزم آرا وفضل الله زاهدی وقره نی را تجربه کرده بود و برای عقيم کردن هرگونه کودتای نظامی که در دوره جنگ سرد در همه ممالک جهان پی در پی به وقوع می پيوست و برای جلوگيری از هرگونه خطائی از جانب ارتشيان آنها را ممنوع السياست کرده بود لذا آنها نتوانستند در انقلاب ۵۷ در ضديت خمينی وانقلابيون با شاه راه سوم را اختيار نمايند و در جلوی قدرت گيری خمينی سد ايجاد نمايند ودر عين حال شاه را از حکومت ايران خلع نمايند وخود ارتشيان مانند ارتش ترکيه کنترل کشور را بدست بگيرند تا مملکت ايران در ۳۰ ساله گذشته به چنين بحرانهائی مواجه نگردد. خمينی نيز در تقليد از شاه و برای بيمه کردن حکومت خود سپاهيان را از دخالت در امور سياست منع مطلق کرده بود اما سپاهيان پس از پايان جنگ وکسب تجارب فراوان و با مشروعيت از اينکه هشت سال جنگيده اند ،توانستند پس از آن مانند مور وملخ همه شيرازه مملکت را زير سايه شعارهای سازندگی وباز سازی تمام شالوده های اصلی ايران را در دست خود بگيرند. مثلا اگر اعتصاب کارگران نفت در انقلاب ۵۷ کمر ارتش وحکومت را شکاند اما الان همان کارگران ديگر نمی توانند آن نقش را مثل مرحله انقلاب بيافرينند چراکه سپاه نيروی اقتصادی وبسيج وکارگران نفوذی در اختيار دارد ومی تواند به تنهائی جای کارگران اعتصابی را پر کند اما شاه اين امکانات را نداشت.شاه نيروی لباس شخصی نداشت تا تظاهرات مردم را سرکوب کند.الان نيروی رژيم با تقليد از حکومت های کمونيستی هر تظاهراتی را در نطفه شکل گيری توسط لباس شخصی ها سرکوب می کند اما نيروهای نظامی شاه می گذاشتند تظاهر کنندگان چندين کيلومتر راه پيمائی کنند وشعار مرگ برشاه بدهند!
سپاه به روحانيت اين موضوع را فهمانده است که حافظ حکومت آنها در برابر مداخلات خارجی وقيام داخلی تنها سپاه است اگر آنها اراده کنند روحانيت را هم کنار خواهند گذاشت وحکومت هائی به سبک رژيم های بعثی عراق وسوريه که از نوع اسلامی و نظامی خواهد بود روی کار خواهند آورد! در عراق هم تمام شالوده های اقتصادی در دست ارتش و حزب بعث بود و صادرات و وادرات نفت توسط گارد ملی صدام انجام می گرفت و اقتصاد توسط آنها کنترل می شد. اما اقتصاد ايران با عراق فرق بسيار دارد وسرمايه داری ايران در هشتاد سال گذشته پروسه های ديگری را طی کرده است. سرمايه داران نميخواهند زير سيطره سپاه بروند و نقش وسود آوری خود را از دست بدهند بهمين خاطر آنها همه اعتراضات خود را به رهبری اصلاح طلبان سپرده اند تا به گوش رهبران طراز نوين برسانند وبه آنها هشدار می دهند که مواظب عواقب تسلط هرچه بيشتر سپاهيان باشند.آنها در پيام های متوالی خود به رهبر کنونی رژيم اسلامی از خمينی استناد می آورند که دخالت سپاه در امور سياسی حرام است، می خواهند اين موضوع را به گوش او برسانند که اگر سپاه همه قدرت را در حوزه های مقننه ومجريه بدست خود بگيرد در آينده خواهد توانست کليه ارگان های مملکتی را در اختيار خود بگيرد که در آن صورت قدرت برخاسته از انقلاب اسلامی نه برای خامنه ائی وشرکائش خواهد ماند و نه برای اصلاح طلبان تنها برای سپاهيان خواهد ماند که سپاه برابر احاديث وشواهد تاريخی مدعی هستند که امام حسين هم نظامی بود ونيز رهبر سياسی وعقيدتی و برای مشروعيت بخشيدن به حکومت خود از هم اکنون مجتبی خامنه ائی پسر ولی فقيه را که همزمان برای آنها شجرنامه ائی هم دست وپا کرده اند که آنها از سلاله امام سجاد هستند .اگر کسی به امام سجاد اقتدا می کند لاجرم بايد با سلاله او يعنی مجتبی خامنه ائی نيز بايد بيعت نمايد.همان داستان خاندان صفويه که خود را به امام موسی کاظم منتسب می کردند در حال تکرار است.در اين موقعيت فعلی وحساس بر وظائف نيروهای لائيک وسکولاز هرچه بيشتر افزوده می گردد اما اين نيروها متاسفانه تا کنون از يک تشکيلات سراسری برخوردار نيستند تا به تعهدات خود عمل نمايند؟


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016