چهارشنبه 24 تیر 1388   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

نماز جمعه ديروز و ...، حسين شريعتمداری، کيهان

۱-... «هاشمی رفسنجانی در نمازجمعه تهران هيچ سخنی که مانع از تجمع هواداران موسوی و اقدامات آنها شود بر زبان نياورد... او می خواهد همچنان از هر فرصتی که پيدا می کند برای به چالش کشيدن نتايج انتخابات استفاده کند»... «هاشمی گفت مردم به نظام اعتماد ندارند»... «هاشمی رفسنجانی گفت بايد ترديدها در مورد انتخابات رفع شود»... «اين اولين بار بود که يک مقام عالی رتبه ايران از بحران سخن می گفت» و... مطالب فوق بخشی از انبوه گزارش ها و خبرهايی بود که خبرگزاری های خارجی بلافاصله بعد از سخنان ديروز آقای هاشمی رفسنجانی در خطبه های نمازجمعه تهران، با ذوق زدگی برای رسانه های خبری خود در آمريکا، اروپا و برخی از کشورهای منطقه مخابره کردند و رسانه های مورد اشاره نيز با استناد به آن به سياه نمايی گسترده ای عليه جمهوری اسلامی ايران دست زدند!
گفتنی است آقای هاشمی رفسنجانی در خطبه های ديروز نمازجمعه تهران تاکيد کرده بودند نبايد کاری کرد که باعث سوءاستفاده دشمنان اسلام و انقلاب شود!



تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


۲- نمازجمعه ديروز تهران همانگونه که انتظار می رفت و کيهان نيز در يادداشت روز پنج شنبه، از صورت بندی کلی آن خبر داده و برخی از صحنه های آن را پيش بينی کرده بود، برگزار شد. در نمازجمعه ديروز تهران علاوه بر جمعيت انبوه مردم مومن و انقلابی که همه هفته در اين مراسم سياسی-عبادی شرکت می کنند، جمعيت چندهزار نفره ديگری نيز حضور داشتند که براساس اخبار موثق و گزارش های مستند شماری از آنان از نقاط مختلف استان تهران و برخی از استان های همجوار به تهران آورده شده بودند. جماعت ياد شده سه ويژگی مشترک داشتند که به وضوح از هماهنگی قبلی آنها حکايت می کرد؛ اول آن که تقريباً هيچکدام از آنها در نماز شرکت نکردند و از ميان چند نفری که به نماز ايستادند، برخی با کفش نماز خواندند! و برخی ديگر... بگذريم!... دوم اين که هرجا آقای هاشمی رفسنجانی در خطبه های نماز سخنی عليه انتخابات اخير بر زبان می آورد- که نمونه های آن فراوان بود- جماعت مورد اشاره با شعارهای «هاشمی ، هاشمی حمايتت می کنيم» و گاه نيز با سوت و کف از اظهارات ايشان استقبال می کردند و در تمامی اين موارد، نمازگزاران با حفظ متانت به آنان بی اعتنايی می کردند و صرفاً با شعارهای «ما اهل کوفه نيستيم، علی تنها بماند»، «خونی که در رگ ماست، هديه به رهبر ماست» و تکبيرهای بلند، مخالفت خود را با آشوبگران ابراز داشته و بر هويت اسلامی، انقلابی خويش تاکيد می ورزيدند و در چند مورد نيز نمازگزاران با سر دادن شعار مرگ بر اسرائيل و مرگ بر آمريکا، هوشياری و شناخت دقيق خود از کانون اصلی توطئه را به رخ غائله آفرينان کشيدند، انگار می خواستند از يکسو به عاملان و برنامه ريزان داخلی توطئه نشان بدهند که نمازگزاران مومن و انقلابی از هويت واقعی آنها خبر دارند و از سوی ديگر به شماری از آشوبگران که به ترفند عوامل پشت صحنه فريفته شده بودند، هشدار دهند که آلت دست عوامل بيرونی و دنباله های داخلی آنها نباشند.
آقای هاشمی رفسنجانی در آغاز خطبه اول، از کسانی که درون محوطه دانشگاه و يا بيرون از آن به سر دادن شعارهای هنجارشکن مشغول بودند، خواست، حرمت و تقدس نمازجمعه را رعايت کنند ولی هيچيک از آنان به اين توصيه توجهی نکردند و نشان دادند که هاشمی را برای اهداف سوء و منافع آنچنانی عوامل پشت صحنه آشوب می خواهند و ايشان را حتی برای خود او نيز نمی خواهند و البته جناب هاشمی رفسنجانی نيز، با سخنان خود که در بسياری از موارد، ترجمه ديگری از همان شعارهای هنجارشکن بود، زمينه هنجارشکنی جماعت يادشده را فراهم می کرد!
برای مردم شريف و پاکباخته ايران اسلامی که نمازگزاران جمعه نمادی از آنها هستند، بسيار تلخ و ناگوار بوده و خواهد بود که آقای هاشمی رفسنجانی را با توجه به سوابق انقلابی -به قول خود ايشان ۶۰ساله- در جايگاهی ببينند که حاميانی آنگونه داشته باشند و در سوی ديگر مردم مومن و انقلابی اينگونه از سخنان ايشان انگشت تأسف به دندان بگيرند!

۳- آقای هاشمی رفسنجانی اگرچه به عنوان يک سياستمدار هوشمند شناخته می شوند ولی متاسفانه و با عرض پوزش در خطبه های ديروز نمازجمعه ايشان برخلاف انتظار، از اين ويژگی آقای رفسنجانی نشانه چندانی ديده نمی شد! ايشان تقريباً هرجا سخن از انتخابات اخير بر زبان آوردند، همان ادعاهای بی دليل و غيرمنطقی کسانی را تکرار کردند که نه فقط هيچ نشانه، شاهد، قرينه و سندی برای اثبات آن ندارند، بلکه به شدت از هرگونه بحث منطقی و مستند فرار می کنند و به هيچيک از درخواست ها و دعوت های رسمی مراکز مسئول برای ارائه دلايل و اسناد خود مبنی بر تقلب در انتخابات پاسخ نداده و نمی دهند. چرا؟!... پاسخ روشن است، چون دليل و سندی ندارند و از اين روی نمی توانند بيرون از دايره «ادعا» قدمی بردارند.

۴- جناب هاشمی رفسنجانی در آغاز سخن به ضرورت قانونگرايی اشاره کرده و تاکيد کردند «همه بايد در چارچوب قانون حرکت کنيم. اگر از قانون تجاوز کنيم ديگر هيچ مرزی نداريم. بايد با قانون مسائلمان را حل کنيم، اگر کسانی با بعضی از قوانين دل خوشی ندارند بايد سعی کنند اين قوانين اصلاح شود و هر وقت لازم است اين اشکالات روزی حل شود، اما چارچوبمان را قانون قرار دهيم».
بخش فوق از اظهارات آقای هاشمی که در آغاز خطبه ها مطرح شد، اين اميدواری و تلقی را پديد آورد که ايشان قصد دارند، قانون شکنان را مورد ملامت قرار داده و اقدامات غيرقانونی و آشوبگرانه آنها بعد از انتخابات را محکوم کنند. اما اين اميدواری دوام چندانی نياورد و جناب هاشمی در ادامه سخنان خويش نه فقط به آنچه خود گفته بود وفادار نماند، بلکه آشکارا از قانون شکنان حمايت کرد. و حال آن که مطابق نظر اوليه خود بايستی از مدعيان تقلب در انتخابات برای پی گيری ادعای خويش از راههای قانونی دعوت می کردند، که متأسفانه نکردند! بايستی آشوب های خيابانی که به صورت غيرقانونی انجام گرفته و قتل و جرح مردم بی گناه، غارت اموال آنان، آتش زدن اماکن و اموال عمومی را در پی داشت، محکوم می کردند، که نکردند! بلکه به طور تلويحی- اگر نگوئيم به صراحت- از آنهمه قانون شکنی حمايت نيز کردند و در عين حال تاکيد فرمودند که هرگز از تريبون نمازجمعه به نفع هيچ جناحی استفاده نمی کنند! که بايد گفت؛ اولا؛ اظهارات ايشان جانبداری آشکار از يک جريان سياسی خاص بود، آنهم يک جريان سياسی که اين روزها نشان داده است کمترين پايبندی به قانون ندارد... آيا اين همه تأسف آور نيست؟! و آيا قوانين ديگری غير از قانون اساسی و قوانين جاری جمهوری اسلامی ايران، موردنظر و منظور جناب آقای هاشمی رفسنجانی بوده است؟!

۵-ايشان به چند نمونه تاريخی از دوران رسول خدا(ص) ،حضرت امير(ع) و امام راحل(ره) و ميزان اهميت آن بزرگواران به مردم و جايگاه ملت در نظام اسلامی اشاره کردند که سخنی بر حق بوده و هست، اما مقايسه ايشان ميان آن نمونه ها و شرايط کنونی، متاسفانه «قياس مع الفارق» بود! و بايد متواضعانه از ايشان پرسيد، مگر در نگاه آقای هاشمی مردم ايران، مردم نيستند؟! و مگر مطابق آنچه از رسول خدا(ص) و حضرت امير(ع) و امام بزرگوار نقل فرموديد، نبايد حق آنان را محترم دانست؟ بنابراين چرا انتخاب قانونی مردم را برنمی تابيد؟ و حق مسلم ۴۰ ميليون رأی دهنده را ناديده می انگاريد؟! به يقين ۱۳ ميليون نفری که به احمدی نژاد رأی نداده اند بر خلاف برخی از مدعيان، قانون شکن نبوده و نيستند. آنان نيز مانند ۲۵ ميليون نفر ديگری که به احمدی نژاد رأی داده اند، به هنگام حضور در پای صندوق های رأی نتيجه انتخابات را هرچه باشد، پذيرفته بودند، اگرچه طرفداران هر يک از نامزدها ترجيح می دادند که نامزد مورد نظر خودشان به رياست جمهوری انتخاب شود. هميشه همين بوده است و اساساً انتخابات غير از اين مفهوم و معنايی ندارد. می فرمائيد در انتخابات تقلب شده؟ خب! چرا برای ادعای خود هيچ دليل و سند و حتی شاهد و قرينه ای ارائه نمی دهيد؟ مگر نه اينکه در تمامی نظام های حقوقی جهان و از جمله نظام حقوقی اسلام «البينه علی المدعی- آنکس که ادعايی دارد بايد دليل ارائه کند»؟ و مگر نه اين که در قوانين جمهوری اسلامی ايران برای اينگونه ادعاها راه حل قانونی در نظر گرفته شده است؟ بنابراين چرا به راه قانون نمی رويد؟ لطفاً و با عرض پوزش، بفرمائيد کدام قانون را قبول داريد؟
آقای هاشمی می فرمايند جمع زيادی از مردم، در مورد انتخابات ترديد دارند! ولی نمی فرمايند، چرا؟! و به چه دليل؟! قاطبه مردم اگر ترديدی داشته باشند درباره ريشه و پشت صحنه آشوبگران است.

۶- خطيب محترم نمازجمعه ديروز از شورای نگهبان گلايه کردند که چرا از فرصت اضافی ۵روزه آنگونه که بايد استفاده نکرده اند! ولی به اين نکته بديهی و خبر موثق بارها اعلام شده اشاره نکردند که شورای نگهبان از تمامی نامزدها دعوت کرد تا برای حضور و نظارت بر بازشماری۱۰درصد صندوق های رأی سراسر کشور نمايندگانی بفرستند و دو تن از آنها برخلاف قول و تعهدی که داده بودند از اعزام نمايندگان خويش خودداری ورزيدند. اين اقدام آنان غير از آن که نشانه خالی بودن دست آنها از دليل و سند و زمينه سازی برای تکرار ادعای تقلب باشد، چه مفهوم ديگری دارد؟!

۷-آقای هاشمی شرايط کنونی را «بحران» ناميدند و خبرگزاری های غربی از جمله شبکه تلويزيونی «فرانس۲۴» بلافاصله با ذوق زدگی اعلام کرد «اين اولين بار است که يک مقام عالی رتبه ايران از بحران سخن می گويد»! به يقين جناب هاشمی رفسنجانی از تعريف «بحران» باخبرند و می دانند که بين سه واژه «بحران»، «بحران نمايی» و «فتنه» تفاوت های فراوانی هست و «فتنه» که از ويژگی های آن غبارآلود کردن صحنه است، بامسما ترين واژه برای توصيف شرايط کنونی است و صدالبته به قول حضرت امير عليه السلام وقتی غبارهای فتنه فرو می نشيند- که خوشبختانه در مقياس وسيعی فرو نشسته است- حق و باطل از نظرها پنهان نمی ماند و فتنه انگيزان ديگر نمی توانند در پرده بمانند.
بحرانی اگر هست در ميان کسانی است که برای رياست جمهوری آينده نقشه ها کشيده بودند و حضور گسترده مردم، آرزوهای آنان را بر باد داده است و از جناب آقای هاشمی رفسنجانی تعجب آور و جای گلايه است که چرا بحران در ميان کسانی را که به ايشان نيز کمترين ارادتی ندارند، «بحران» در جامعه اسلامی ايران می نامند؟!
راستی! آيا جناب هاشمی متوجه نشدند که چرا نمازگزاران تحليل و تفسيرهای ايشان را با شعار «ما اهل کوفه نيستيم، علی تنها بماند» پاسخ می دادند؟! اين نکته عبرت انگيز است. نيست؟!
و بالاخره اميد آن که آقای هاشمی رفسنجانی، به اين واقعيت توجه فرمايند که ماجرای امروز، ماجرای درگيری و رقابت دو جناح نيست، بلکه دشمنان بيرونی و برخی از دنباله های داخلی آنان، نظام اسلامی و انقلاب و امام را نشانه رفته اند. بنابراين، انتظار آن است که آقای هاشمی رفسنجانی به دشمنان تابلودار امام، ايران اسلامی و انقلاب فرصت سوءاستفاده ندهند، ان شاءالله.

حسين شريعتمداری


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016