پنجشنبه 22 مرداد 1388   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

دادگاه های نمايشی، نمايش نفرت انگيز مجازات در ملاء عام (بخش نخست)، مسعود نقره کار

مسعود نقره کار
اعتراف گيری در "دادگاه های" نمايشی نوعی مجازات و تعذيب در ملاء عام اند، اين دادگاه ها محل بازجويی و شکنجه اند، که در آن ها آمران شکنجه و بازجويان و شکنجه گران نظاره گران دستاورد تلاش های ضد انسانی و سبعانه خويش اند

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


اعتراف گيری در دادگاه های نمايشی بخشی از ساختار نظام سياسی و قضايی حکومت اسلامی ست. اين حکومت نزديک به سی سال است دگرانديشان و مخالفان سياسی و عقيدتی حکومت اسلامی و بخشی از جامعه را با کاربرد چنين روشی تعذيب و مجازات کرده است. نماد های ديگری از اين نوع تعذيب و مجازات نفرت انگيز را مردم ميهنمان در سنگسار، اعدام و تعزير و شکنجه در ملاء عام نيز ديده اند.
تعذيب و مجازات عده ای از رهبران اصلاح طلبان و نيز شرکت کنندگان در تظاهرات اخير با چنين روشی , بار ديگر موضوع اعتراف گيری در اين نوع "دادگاه" ها را به بحث روز بدل کرده است .

پيشگفتار

اعتراف گيری و نمايش علنی اعتراف گيری عمری تاريخی دارد. آغاز ثبت تاريخی ی اعتراف گيری از " متهم" , "مجرم" و "گناهکار " و داد گاه های نمايشی( علنی) اين اعتراف گيری ها , به دوران تفتيش عقايد مسيحی ( انکيزيسيون )بر می گردد. در آن هنگام , يعنی در قرون وسطی ( يا عصر ايمان , دوران فيوداليسم ) هر انديشه و عملی که با مسيحيت همخوانی نداشت ,ارتداد و " جنگ با خدا" و " گناه بدعت" تلقی می شد و مستوجب مجازات بود. در آغاز اين نوع اعتراف گيری ها جنبهی دينی داشت اما به تدريج سياسی شد.
از نمونه های جنجالی قرن های پانزده و شانزده اين نوع اعتراف گيری ها و دادگاه های نمايشی می توان به محاکمه "جوردانو برونو" اشاره کرد که سر انجام به گناه اينکه همچون استادش " نيکلای کپرنيک "بر اين باور بود که :" زمين مرکز عالم نيست و خورشيد در مرکز عالم قرار داردو اين زمين است که به دور خورشيد می چرخد" سوزانده شد. برونو تن به پذيرش اعتراف و ندامت نداد. حکايت اعتراف و ندامت گاليله و آنچه دارالجهل ها با او کردند را نيز همگان می دانند. فرانسيس بيکن نيز که به جای کتاب آسمانی " کتاب طبيعت را گشود" سرنوشتی چون پيشينيان اش داشت. شايد بتوان سوزندان" ژاندارک " که از سوی کليسا به " بدعت گذاری و ارتداد " محکوم و سوزانده شد , سر آغاز نوع سياسی اين دست اعتراف گيری ها و نمايش ها قلمداد کرد.
اين نوع اعتراف گيری ها و ندامت ها نه فقط در اروپا ,در ساير قاره ها و کشورها ی جهان نيز وجود داشت , و نه تنها مسيحيت سايرمذاهب واديان نيز با مرتد خواندن انديشگی ها و رفتار های متفاوت و مختلف به اعتراف گيری و تعذيب " گناهکار" ان روی آوردند . تاريخ اسلام تاريخ وفور اين نوع تعذيب ها و مجازات ها ست, اما به لحاظ تاريخی و اهميت علمی و سياسی , مطرح ترين و معروف ترين آن ها اعتراف گيری های کليسای " تفتيش عقايد" دردوران قرون وسطی است.
در تاريخ معاصر اعتراف گيری و دادگاه های نمايشی ای که ژزف استالين بر پا کرد و ياران و همکاران اش را تعذيب ومجازات کرد , جنجالی ترين بود. در دهه‌ی ۱۹۳۰ به دستور استالين بازجوئی‌ها , شکنجه گران و دادگاه‌ها ی نمايشی, بهترين کادر ها و رهبران حزب کمونيست , دانشمندان , پژوهشگران و نويسندگان را زير شکنجه و به بهانه‌ی اين که با اعتراف خود به کشور و حزب و انقلاب و استالين خدمت می‌کنند، اينان را مجبور کردند به گناهان ناکرده اعتراف کنند . برخی از اين قربانيان اعدام شدند , و برخی ديگر در اردوگاه‌های سيبری جان باختند. بوخارين، زينوويف، کامنيف و ... که خودشان در پايه گذاری انقلاب و حزب بلشويک روسيه سهم داشتند، نمونه ها هستند.
در بسياری از کشور های جهان اين شيوه اعتراف گيری و دادگاه های نمايشی وجود داشته و دارد , برای نمونه به چين و امريکا می توان اشاره کرد , در امريکا از دوران مک کارتيسم اين شيوه رواج بيشتری يافت, و هنوز نيز, با کيفيتی متفاوت با آنچه در حکومت های مشابه ی حکومت اسلامی رايج است , وجود دارد.

در ايران اعتراف گيری پنهان و آشکار ( علنی و نمايشی ), چه پيش از اسلام و چه پس از اشغال ايران توسط مسلمين رايج بود. در اسلام اين شيوه در کنارجنبه های قضايی و قانونی , جنبه" آموزشی " و جلو گيری از تکرار " گناه " و" جرم" نيز پيدا کرده است , با اين خيال که مردمان با ديدن تعذيب و مجازات ديگر به سراغ کار ها و گفته های گناهکارانه و جرم آلود نخواهند رفت.
در گذشته ميادين شهر ها محل برگزاری اين نمايش ها بود , اما اندک اندک به تالار های حکومتی و بعد تر به تالارها و اتاق های زندان ها و دادگستری ها کشيده شد. گاه نيز اين اعتراف گيری ها و ندامت ها به طور مکتوب نوشته و پحش می شد. ( که به زمان رضا شاه اينگونه بود).
با رونق بازار تلويزيون , اين جعبه ی جادويی بهترين وسيله برای اجرای اين نمايش ها شد.
در دوران محمدرضا پهلوی اعتراف گيری و نمايش علنی اعتراف ها , بخشی از ساختار سياسی و قضايی رژيم پهلوی شد , بويژه بعد از واقعه ی سياهکل , که صدها تن از فعالين سياسی, فرهنگی و ورزشی قربانيان اين نوع اعتراف گيری و نمايش شدند.رژيم پهلوی يکی از ماموران جنايتکارش به نام " پرويز ثابتی " را صحنه گردان اين نمايش ها کرد ه بود .
يکی از بزرگترين نمايش های اعتراف گيری در زمان پهلوی نمايش " سپاس " بود . در بهمن ماه سال ۲۳۵۶ شاهنشاهی ( فوريه ۱۹۷۷) , ۶۶ زندانی سياسی و عقيدتی ( ۵۹ مرد و ۷ زن ) دردادگاهی نمايشی اعتراف و اظهار ندامت کردند و مورد عفو ملوکانه ی آريا مهر قرار گرفتند . اکثر اين زندانيان "مسلمان و مارکسيست " بودند. در ميان آنها چهره هايی چون حبيب الله عسگر اولادی و حاج مهدی عراقی نيز حضور داشتند .
در حکومت اسلامی اعضای گروه فرقان در سال‌های ۵۸ و ۵۹ نخستين اعتراف‌ کننده های اين نمايش ها بودند . برخی از افراد "دفتر هماهنگی‌های مردم و رئيس جمهور" آقای بنی صدر قربانيان بعدی بودند. از خرداد سال ۶۰ به بعد رهبران و فعالين سازمان های مجاهدين , فدايی , پيکار , سربداران و گروه های ديگر چپ اعتراف کنندگان اين دست دادگاه های شدند. اين اعتراف گيری ها از آغاز سال ۱۳۶۱ به کسانی که از بر پا دارندگان قدرت و نظام سياسيی اسلامی بودند نيز تسری يافت . سپس نوبت به رهبران و کادر های حزب توده ايران و سازمان فداييان اکثريت رسيد. با يک وقفه چند ساله برخی از اهالی قلم , ملی – مذهبی ها و اصلاح طلبان نيز به صحنه ی اين نوع نمايش ها کشانده شدند .

اعتراف گيری

اعتراف به معنی پذيرش خطاست , بيان يا اقرار به پذيرش خطا راهی برای کاهش فشار های روانی ناشی از انجام عمل خطا , و نيز روشن شدن علل و چرايی بروز خطا و تلاش برای جلو گيری از تکرار آن است. روانپزشکی ,روانکاوی , روانشناسی و برخی مذاهب با چنين بر داشتی به سراغ امر اعتراف رفته اند.
پذيرش گناه و جرم به معنای پشيمانی و پاسخگويی در برابر قانون است , اين اما با روند اعتراف گيری ای که برخی مذاهب و اديان و ايديولوژی مشابه , در قدرت سياسی از آن سوء استفاده کرده و می کنند ,متفاوت است.
در نگاه برخی مذاهب و ايديولوژی های مشابه , اعتراف برای پالايش روح و روان اعتراف کننده و کشف حقيقت و پاسخ انسانی و قانونی به آن نيست , وسيله ای برای توليد" حقيقت کاذب " و تعذيب و مجازات انسان است , وسيله ی ست تا قدرت دينی و سياسی دليل وجودی اش , يعنی حقيقت کاذب و دروغين اش را حقيقت بنماياند. نظام های سياسی دينی و ايديولوژيک توتاليتر و اقتدار گرا برای توجيه و تدوام حيا ت شان زندانيان عقيدتی و سياسی را با اعمال شديدترين شکنجه های روانی و جسمانی مجبور به پذيرش گناه يا جرمی که زندانی مرتکب نشده است , می کنند. اين امر می تواند پنهانی در زندان ها وشکنجه گا ها رخ بدهد و يا به طور آشکار در برابر دوربين تلويزيون به نمايش گذاشته شود.
برخی ازاهدافی که حکومت اسلامی از اعتراف گيری در دادگاه های نمايشی دنبال می کند را می توان به اختصار موارد زير دانست:
۱- توجيه و تبليع قدر قدرتی قدرت سياسی و کسب مشروعيت
۲- نمايش قدرت در به شکست کشاندن هر گونه ابراز نارضايتی و مخالفت
۳- فرافکنی اقدام ها ی غير قانونی و فجايع به ديگران
۳- تحقير دگرانديشان و مخالفان
۴- توليد وحشت و ترس درميان مخالفان و جامعه
۵- تلقين حس امنيت فردی و اجتماعی به مردم به ويژه هواداران قدرت سياسی
۶- اصلاح انسان های گناهکار ( نهی از منکر علنی و آموزشی)

چرا زندانی تن به اعتراف های نمايشی می دهد

برخی از عواملی که سبب شده اند زندانيان ( قربانيان ) تن به اعتراف های نمايشی بدهند :
۱- گريز از شکنجه و جلو گيری از تکرار آن.
۲- پذيرش شکست فکری و سيا سی خود و جريان فکری و سياسی ی وابسته به آن
۳- همسويی فکری و نزديکی عقيدتی با بازجو و شکنجه گر.
۴- ريزش موقتی ی ارزش های انسانی در زندانی با مشاهده ی افکار و کردار بازجوها و شکنجه گران انسان نما. ريزش اين ارزش ها بی تفاوتی نسبت به قضاوت ديگران را نيز بهمراه می آورد.
۵- القاء ها ی( ارشاد های) بازجو و شکنجه گر.
بازجو و شکنجه گر بر بنيان بهم ريختگی ذهنی و روانی ی زندانی( قربانی) ذهن کشی قربانی را بهمراه می آورد. بازجو و شکنجه گر تلاش ميکند اين ذهن رابه " لوح سفيد" بدل کند ودگرگونی و تغيير هويت و ماهيت زندانی و نيز قانع شدن اجباری زندانی برای پذيرش القا ء ها را بر آن لوح بنشاند. در واقع پديده ای مشابه " شتشوی مغزی " را سبب شود.
( اين تغيير هويت زندانی و قربانی را مهندس بازرگان ساليانی پيش با طنز خويش اينگونه بر زبان آورد:
«... تا دو روز ديگر عمر نخستين مجلس شورای اسلامی که اين‌جانب عضو آن بودم و از مزايای اين عضویّت، از جمله [از] مصونيت پارلمانی برخوردار بودم به پايان می‌رسد. از پس‌فردا من نيز مانند بقيه موکّلينم قابل تعقيب و بازداشت و تأديب هستم. به همين دليل نيز با استفاده از فرصتی که رئيس مجلس در اختيار بنده گذاشته‌اند می‌خواهم به اطّلاع برسانم که اگر در روزهای بعد شاهد گرديديد که بنده را بازداشت کردند و بعد با تبليغات و سر و صدا اعلام نمودند که بنده جهت بعضی توضيحات و روشن نمودن حقايق در تلويزيون ظاهر خواهم شد و در صورتی که ديديد آن شخص حرف‌هايی غير از سخنان ديروز و امروز می‌زند و مثل طوطی مطالبی را تکرار می‌کند، بدانيد و آگاه باشيد که آن فرد مهدی بازرگان نيست»! [روزنامه جمهوری اسلامی، ۱۰ ارديبهشت ۱۳۶۳]).

پيامد های روانی فردی برای اعتراف کننده
پيامد های روانی و عصبی تعذيب و مجازات اعتراف گيری نمايشی با توجه به شرايط جامعه و بر داشت فرد اعتراف کننده , جريان سياسی وابسته به آن و نيزجامعه از پديده ی اعتراف ,فرق خواهد کرد.
پيامدها يا عوارض روانی با نگاه اعتراف کننده , جريان سياسی اش و جامعه به پديده اعتراف متناسب خواهد بود. در گذشته فرد اعتراف کننده , جريان های سياسی و جامعه امر اعتراف های نمايشی را مذموم , زشت و ناشی از ضعف و بريدن, و در نهايت خيانت می پنداشتند . چنين بر داشتی ناشی از " قهرمان" پنداشتن زندانی سياسی و عقيدتی از يک سو و ناآشنايی با مکانيزم های اعتراف گيری از سوی ديگر بود. امروز چنين پندار و باوری دچار تغيير شده است . اعتراف کننده به خود و جريان سياسی او ,و بخشی از جامعه به او به عنوان يک "قربانی" نگاه می کنند ,قربانی ی وحشيانه ترين شکنجه های روانی و جسمانی. به همين دليل عوارض روانی ( و جسمانی) نيز فرق خواهد کرد . بديهی ست هنگامی که به اعتراف کننده به عنوان يک خائن برخورد شود تا هنگام که به عنوان يک قربانی, فرق خواهد بود. در شق دوم شدت پيامد ها و عوارض کاهش چشمگيری خواهد داشت.
اين عوارض را می توان به احسا س گناه نسبت به خود , گروه و جامعه , افسردگی , اضطراب , کاهش حساسيت به آنچه پيرامون او می گذرد , کاهش احساس های عاطفی , کاهش توانايی تمرکز , بيخوابی ,
کابوس , گوشه گيری و انزوا و نوعی ترس ( فوبيا) از حضور در جمع و... خلاصه کرد.

پيامد های روانی در سطح جامعه
پيامدهای روانی – اجتماعی اين نوع اعتراف گيری ها :
۱- گسترش نوميدی, اضطراب و نگرانی , و افزايش بيماری های روانی و عصبی در جامعه ناشی از توليد وحشت و ترس در جامعه.
۲- قدرت نمايی ضد انسانی و وحشيانه, در ميان مخالفان دو نوع واکنش را سبب می شود :
الف: ترس ,نوميدی و سرخوردگی
ب:ايجاد کينه و نفرت نسبت به حکومت و اتخاذ روش های مبارزاتی قهر آميز
ضمن اينکه تدوام اين نمايش ها خفقان و بی تفاوتی نسبت به مسايل سياسی و اجتماعی , و حتی دينی , را به دنبال خواهد داشت.
۳- دامن زدن به تداوم و حيات تئوری توطئه و سوءظن در جامعه
۴- بحران اعتماد نسبت به حکومت .
اعتراف گيری ها ی اخير در دادگاه های نمايشی , به اين دليل که اعتراف کنندگان از کارگزاران اين حکومت اند , سبب گسترش بی اعتمادی يا بحران اعتماد نسبت به حکومت در جامعه خواهد شد , و باز به اين دليل که اين حکومت , حکومتی دينی ست , اين بی اعتمادی دامن دين و مذهب را هم خواهد گرفت.اين نکته نيز واجد اهميت است که اعتراف گيری های اخير با اعتراف گيری های دهه ی شصت تفاوت دارد , اين اعتراف گيری ها سياسی ست نه دينی و ايدئولوژيک , بنابراين تاثير آن بر باور مردم با توجه به بافت دينی و مذهبی جامعه متفاوت با اعتراف گيری های دينی و ايدئولوژيک سال های شصت خواهد بود.

ادامه دارد


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016