جمعه 23 مرداد 1388   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

عرايضی کوتاه خدمت سرکار خانم ميرزادگی، البرز آزادی

با عرض سلام و احترام

مطلبی از شما در جواب آقای اکبر گنجی خواندم، مطالبی به ذهنم گذشت، گفتم در ميان بگذارم.

بحث ظاهرا بر سر پرچم است و دلخوری اکبر خان از استفاده برخی جريان ها از پرچم شير و خورشيد و ...

۱- اولا چه اشکالی دارد که همه از پرچمی سه رنگ( بدون نماد وسط)، که صرفا ايرانی بودن شرکت کنندگان در اعتراضات و نه لزوما تعلق خاطر آنان به جريان خاصی را نشان دهد،استفاده کنند؟



تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


چرا به محض حل شدن معمای "چگونه مردم را به خيابان بکشيم؟" سريعا جريانات مختلف سعی در مصادره آن به نفع خود می کنند؟آيا اين جز کاريست که جريان اسلامی افراطی در جريان انقلاب کرد؟ باور کنيد برای ما ايرانيان ساکن ايران،اصلا فرق نمی کند که مثلا در تجمع ايرانيان که برای حمايت از جنبش سبز در سن فرنسيسکو صورت گرفته ، کدام پرچم ايران بيشتر ديده می شود، يا اکثر سخنرانان متعلق به کدام جريان فکری هستند. برای ما مهم اين است که بدانيم ايرانيان مقيم کشورهای ديگر جهان هم دقدقه هايی مثل ما دارند، از ما حمايت می کنند، دلشان می گيرد وقتی کتک خوردنمان، تحقير شدنمان را می بينند، احساس غرور می کنند وقتی سلحشوری هايمان را می بينند.برافراشتن پرچمهايی که نظام از آن استفاده تبليغاتی به نفع خود و در جهت وصل کردن جنبش به تفکرات خاص می کند، صرفا موجب تضعيف و سرکوب بيشتر حرکت ميگردد.

۲- ثانيا تا جايی که من می دانم و می بينم اکثريت مردم با انگيزه انقلاب حرکت نمی کنند.چطور ممکن است نسلی که تمامی مضرات انقلاب را با پوست و استخوانش لمس کرده و همين ۳۰ سال پيش ننگ اين اشتباه اجتناب ناپذير را به جان خريده، دوباره مرتکب چنين اشتباه فاحشی بشود؟ به عقيده حقير از انقلاب جز خرابی به بار نمی آيد،که از فاجعه جز فاجعه انتظار داشتن بيهوده است(تاريخ انقلابات جهان تا حدودی تاييد کننده اين مدعاست). ما(من و اکثر جوانان بين ۱۸ تا ۳۵ سال) اول رايمان را می خواستيم، حالا مطالباتمان بيشتر شده، خواهان محاکمه همه عاملان کشتار و سرکوب و کودتای انتخاباتی هستيم.در يک کلام ريفرم که می تواند ابعاد متفاوتی داشته باشد. ما توانستيم طيف وسيعی از اصلاح طلب تا اصولگرا را با خود همراه کنيم. ما با حضورمان دنيا را وادار به عکس العمل کرديم. حال که دنيا "همه معترضان" را تحت عنوان جنبش سبز می شناسد و از آن حمايت می کند، حيف نيست ما خودمان چند دستگی ايجاد کنيم؟

۳- آقای گنجی همان قدرحق تصاحب جنبش و تعيين تکليف برای آن را ندارد که سلطنت طلبان، مجاهدين ، چپ ها، لائيک ها و ... اصولا وقتی جريان روشنفکری دينی که شايد تاثير گذار ترين تفکر در شکل گيری اين جريان و در حال مبارزه در کنار مردم است و اکثر سران آن در زندانها تحت شکنجه و فشار مافوق تصور انسان هستند، ادعايی در زمينه رهبری و تصاحب حرکت ندارد، به مرتبه اولا بقيه جريانهای داخل و خارج کشور چنين حقی نداشته و جز حمايت و عدم حمايت حق ديگری برايشان متصور نيست.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016