سه شنبه 3 شهریور 1388   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

دادگاه حجاريان و محاکمه اميد، علی کشتگر

سعيد حجاريان
آيا سپردن حجاريان نيمه جان به دست جلادانی مثل سعيد مرتضوی نشانه قدرت "رهبر فرزانه" و دولت کودتاست؟ ترس خامنه ای و ايادی کودتا از سعيد حجاريان ترس از اميد است. ترس از حقانيت فرهيختگانی است که در عدم خشونت قدرتی يافته اند که خشونت فاقد آن است

تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


ده سال پيش وقتی حجاريان ترور شد و در اتاق بيمارستان ميان مرگ و زندگی پرپر می زد و اميدی به زنده ماندنش نمانده بود، علی خامنه ای طی پيامی که از صداوسيمای جمهوری اسلامی پخش شد برای وی آرزوی بهبودی کرد و حتی از شخصيت وی تمجيد نمود. او البته درهمان زمان قلبا از ترور وی خشنود بود. چرا که آن جنايت در اجرای منويات شخص وی از درون سپاه مهندسی و به اجرا گذاشته شد.

حجاريان اما برخلاف آرزو و انتظار خامنه ای زنده ماند تا امروز در بيدادگاهی که به دستور مستقيم شخص او برپا شده در اسارت خود حقارت کودتاگران و چهره ظالم و مزور" رهبر فرزانه " را به نمايش بگذارد.

به راستی کدام رژيم جنايتکاری را سراغ داريد که با يک انسان بيمار، آن هم بيماری که قربانی ترورخود دستگاه حاکم بوده، بيماری که قدرت راه رفتن و تکلم را ازدست داده، و مدام خود را در آستانه مرگ می بيند چنين ستمگرانه رفتار کند، خانواده او را به اسارت بگيرد و او را وحشيانه شکنجه کند که به آنچه سرکرده نظام می خواهد " اعتراف" کند.

هفتاد روز شکنجه يک پيکر بيمار، هفتاد روز تهديد و تحقير مردی که گناهش آن است که با گلوله سعيد عسگر بسيجی نمرده و هنوز با نيمه جانی که در کالبد دارد می انديشد و اميد می دهد، نشانه چيست؟

آيا سپردن حجاريان نيمه جان به دست جلادانی مثل سعيد مرتضوی نشانه قدرت " رهبر فرزانه " و دولت کودتاست؟ آيا قرائت " اعتراف نامه "ای که دژخيمان نوشته اند مردم را به حقانيت کودتاگران قانع می کند؟ شگفتا از شعور تعزيه گرداننان اين نمايش ننگين که عقل مردم را اين چنين دست کم گرفته اند!

رژيمی که تا دندان مسلح است، رژيمی که همه امکانات تبليغی، نظامی و اقتصادی را در دست های خونين خود قبضه کرده، چرا از پيکر نيمه جان سعيد حجاريان، چرا از مغز گلوله خورده او آنقدر احساس وحشت می کند؟

ترس خامنه ای وايادی کودتا از سعيد حجاريان ترس از اميد است. ترس از حقانيت فرهيختگانی است که در عدم خشونت قدرتی يافته اند که خشونت فاقد آن است. حجاريان با وجود فلج نسبی و درد و رنج هائی که از همه سو به پيکر آسيب ديده وی هجوم می بردند هرگز در اين ده ساله ذره ای انتقام جوئی و ذره ای نوميدی ازخود نشان نداد. گفتار و رفتار وی نشان از اميد، اميد به پيروزی مبارزه مسالمت آميز بر خشونت و غلبه خرد برجهل بود و همين اميد است که در بيدادگاه رژيم کودتا پس ازهفتاد روز شکنجه به محاکمه کشانده شده است.

در سوله های کهريزک، فرح آباد، صد دستگاه و اصفهانک، در تجاوزهای ددمنشانه جنسی به دختران و پسرانی که گناهشان آن است که می پرسند رای من کجاست، در به خون کشاندن تظاهرات ميليونی و مسالمت جويانه مردم، در به بند کشيدن فرهيختگان و آزاديخواهان، همه جا اين اميد است که کودتاگران را به خشم و جنون کشانده است. کينه کودتا گران به سعيد حجاريان کينه آنان به اميد است اميدی که بارقه آن را ديگر نه با زشت ترين و بدترين جنايات خاموش می توانند کرد و نه با مخرب ترين سلاح ها. پس زنده باد اميد.

دادگاه حجاريان سندی روشن در اثبات اين حقيقت است که دستگاه قضائی رژيم ايران به ماشين شکنجه و سرکوب تبديل شده است.

علی کشتگر
Tel :۳۳- ۶ ۰۹ ۲۲ ۴۳ ۳۴
Mail :[email protected]


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016