چهارشنبه 4 شهریور 1388   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

من خائن ام يا...؟ احمد شيرزاد، سپيداران

تدوين کنندگان بيانيه ای که اين روزها تحت نام "کيفرخواست عمومی" با امضای دادستان تهران در جلسه ای موسوم به "دادگاه رسيدگی به متهمان کودتای مخملی" برگزار می شود در فرازی تحت عنوان "اوج خيانت به ملت ايران در موضوع انرژی هسته ای" نامی هم از اين بنده ی خدا آورده اند. (خبرگزاری ها – ۳/۶/۸۸ ) متن اين فراز چنين است:


”اوج خيانت به ملت ايران در موضوع انرژی هسته ای در سخنان آقای احمد شيرزاد عضو برجسته مرکزيت حزب در جلسه ۳۷۶ مجلس ششم بروز می يابد و در شرايطی که آمريکا و رژيم صهيونيستی مستاصل از برخورد با ايران هسته ای، اقدامات خود برای متقاعد کردن ساير کشورها به همراهی در صدور قطعنامه عليه ايران را شکست خورده می‌ديدند شيرزاد طی نطقی که مشروح آن در روزنامه های رسمی کشور به چاپ رسيده تلاش می کند تا مدرک معتبری مستند به اظهارات رسمی يک نماينده مجلس ايران در جلسه مجلس در اختيار دشمنان ملت ايران قرار دهد و راه را برای تصويب قطعنامه های بيشتر آمريکايی عليه ايران هموار سازد"



تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


سپس نويسنده بيانيه موسوم به کيفر خواست عمومی قسمتی از نطق افتخارآميز مرا نقل کرده و با ادبياتی که تنها از نويسندگان آن متن بر می آيد، آن را "اظهارات شرم آور نامبرده" خوانده است. آن قسمت از نطق بنده که آقايان آن را اوج خيانت می دانند و من آن را عين افتخار می دانم، چنين است:
"می توان اين تبليغات را به رسانه های صيهونيستی نسبت داد. می توان مثل هميشه آنها را توطئه های استکبار جهانی دانست و داد از مظلوميت جمهوری اسلامی ايران زد. می توان کماکان خود را محور خوبی های جهان پنداشت و تمام اظهارات را به دشمن منسوب کرد. اما يک نکته بسيار ساده در اين ميان وجود دارد آنها سرنخ ها، دم خروس ها و مدارک و مستنداتی از ما دارند که آنها را در ادعاهايشان محق جلوه می دهد... آن زمان که ساده لوحانه سرخود را به زير برف کردند - پروژه های بلند پروازانه بی هدف طراحی کردند. نامعقول ترين و نامتعارف ترين شيوه را برای دستيابی به فنآوری هسته ای برگزيدند و فکر نکردند که آنچه می کنند، روزی در معرض ديد و بررسی متخصصان جهانی قرار می گيرد. آن روز که سايت عظيم پنجاه هزار متری طراحی کردند تا در چند متر مربع از يک گوشه آن چند دستگاه کوچک نصب کنند، فکر نکردند که اگر از اين چاه آب فناوری استراتژيک در نيايد نان تبليغات استکباری در خواهد آمد. آری در آن روز بايد روزی را می ديدند که عليه ما تيتر شود؛ جمهوری اسلامی نوزده سال دروغ گفت ".

و اما چند نکته:
۱- ذهن عليل نويسندگان ادعانامه ی فوق آن چنان دچار آشفتگی است که تاريخ ها را هم خلط کرده اند. تاريخ نطق بنده آذر ۸۲ است، يعنی زمانی که هنوز پرونده ايران به شورای امنيت سازمان ملل نرفته بود و هيچ قطعنامه ای هم بر ضد ايران صادر نشده بود. آن زمان تازه در ماه های آغازين بحرانی قرار داشتيم که الان ۶ سال است درگير آنيم. بنابراين ياد کردن از "شرايطی که آمريکا و رژيم صهيونيستی مستأصل از برخورد با ايران هسته ای، اقدامات خود برای متقاعد کردن ساير کشورها به همراهی در صدور قطعنامه عليه ايران را شکست خورده می ديدند"، کاملاً بلاموضوع است و امری است که به رويداد های سال۸۵ يعنی حدوداً سه سال بعد از نطق بنده بر می گردد. بر اين مبنا اين اتهام که به منظور فوق "شيرزاد طی نطقی تلاش می کند تا مدرک معتبری مستند به اظهارات رسمی يک نماينده مجلس ايران در جلسه مذکور در اختيار دشمنان ملت ايران قرار دهد و راه را برای تصويب قطعنامه های بيشتر عليه ايران هموار سازد." از پايه بی معنا خواهد بود.

۲- بنده حدود ۶ سال است کم و بيش مسائل هسته ای ايران را دنبال می کنم. در تمام اين مدت هنوز موردی را نيافته ام که بازرسان آژانس يا سخنگويان کشورهای مخالف ايران در اين پرونده به نطق بنده استناد کرده باشند. اگر موردی هست، مدعيان ذکر کنند. البته اگر هم چنين می شد گناهی بر بنده مترتب نبود، اما همين ادعا که نطق فلانی بهانه به دست دشمنان جمهوری اسلامی داد، و آن ها با استناد به آن کشور ما را محکوم کرده باشند حتی يک مورد مستند هم ندارد. البته کسانی در ايران از همان موقع برآشفتند و تا امروز کاری جز تهمت زنی و تهديد نداشتند، و دريغ از شرکت آن ها در يک بحث تخصصی و حکيمانه که بارها برای آن اعلام آمادگی کردم. اين قبيل تحليل های عجيب وغريب و نظريه های لايتچسبک نيز از کشفيات تکراری همان محافل جنجال آفرين است.

۳- بنا بر نص اصل هشتاد و ششم قانون اساسی "نمايندگان مجلس در مقام ايفای وظايف نمايندگی در اظهار نظر و رأی خود کاملاً آزادند و نمی توان آن ها را به سبب نظراتی که در مجلس اظهار کرده اند يا آرايی که در مقام ايفای وظايف نمايندگی خود داده اند تعقيب يا توقيف کرد." بر اين مبنا به واسطه حقی که قانون به من داده و تکليفی که از من خواسته، اين جانب بر اساس تشخيص تخصصی و حرفه ای خويش نسبت به برخی اقدامات نسنجيده در موضوع هسته ای و مشکلاتی که در اين راستا در پيش روی ملت ايران قرار داشت هشدار دادم. تجربه ۶ سالی که از آن زمان گذشته است نشان می دهد که آن هشدارها بجا بودند. اما صرف نظر از محتوای نظراتی که در مجلس عنوان کردم گمان می کنم برخوردهايی که با اين موضوع صورت گرفت و از جمله نسبت دادن خيانت به من در متنی که امضای يک مقام شناخته شده ی قضايی پای آن است، ناقض اصول قانون اساسی و اصل استقلال قواست و اقدامی خلاف قانون و قابل تعقيب است، اگر عدالتی در کار باشد.

۴- اين جانب به عنوان يک کارشناس و خبره ی فيزيک در آن زمان احساس تکليف شرعی، قانونی و اخلاقی کردم که نکاتی هشدار گونه را برای آگاهی ملت ايران که وکيل آن ها بودم بيان کنم و تا به امروز حتی از يک کلمه ی آن سخنان عدول نکرده ام. تصور من اين بود و هست که نماينده ای که بداند و نگويد، نماينده ای که برای بيان حقيقت و دفاع از حقوق مردم خود را ناگزير از اجازه ی ديگران بداند، نماينده ای که از ترس رد صلاحيت شورای نگهبان برای دوره ی بعد سکوت و مسامحه پيشه کند، نماينده ای که تنها و تنها خوشايند حاکمان و قدرتمندان نطق کند، نماينده ای که تنها هنرش مجيز گويی اين و آن باشد تا اسبابی برای فريب عوام الناس و جلب چند رأی فراهم کند و بالاخره نماينده ای که نداند کجا نشسته است و وظيفه اش برای حفظ حقوق اساسی مردم چيست، اوست که خائن است. من کار ناچيز خود را که به واسطه هياهو و جنجال آفرينی برخی قدرت طلبان ابعادی بزرگ يافت چيزی جز خدمت به ملت ايران، هر چند خدمتی کوچک، نمی پندارم.

۵- آن چه گفتم ادعايی است که امروز در کمال آزادی و با عقل سليم، بخشی از شاکله فکری و هويت سياسی مرا تشکيل می دهد. نمی دانم اگر فردای روزگار نظير ديگر دوستانم در زمره ی متهمان قرار گيرم و در کسوت يک زندانی تحقير شده با دمپايی و آن لباس خاص پشت تريبون بروم، آيامن هم تمام باورهای گذشته ی خود را خيانت آميز می نامم يا نه؟

من يک معلم ساده ی اين کشورم، آموزش چريکی نديده ام و نمی دانم شرايط سخت زندانهای ويژه را چگونه می توان تحمل کرد. من يک قهرمان نيستم که تا آخرين قطره ی خون و تحت شديدترين فشارها از حرف خود برنگردم. شايد من هم مثل گاليله در شرايط خاصی بگويم زمين نمی چرخد. اما خوش بختانه حقايق اين جهان مثل چرخيدن زمين، به اراده ی شکنجه گران قرون وسطی تغيير نمی کند. واقعيت های اين سرزمين هم با خواست و فشار تدوين کنندگان "بيانيه کيفرخواست" و برگزار کنندگان دادگاه متهمان به اين شيوه ی نامتعارف جا به جا نمی شود.

آفتاب هم زير ابر پنهان نمی ماند و آنگاه خائنين واقعی هستند که شرمناکند

احمد شيرزاد - ۳/۶/۸۸
تهران - خارج از اوين

[برگرفته از سپيداران، وبلاگ احمد شيرزاد]


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016