گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیانما فقط با گفتوگو میتوانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مسالهای از سه راه رفع میشود، یکی گفتوگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفتوگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را میگیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]
در همين زمينه
1 مهر» وضعيت نگران کننده محمد ملکی در زندان، گفتگوی فرنگيس حبيبی با يوسف مولايی، وکيل دکتر ملکی، راديو بين المللی فرانسه30 شهریور» روز قدس و بدفرمانی مدنی، عمار ملکی 26 شهریور» همسر محمد ملکی: تا نيمه شب از دکتر ملکی بازجويی می کنند، ملاقات با هنگامه شهيدی، روز آنلاين 22 شهریور» نامه همسرمحمد ملکی به بازپرس پرونده درباره نگرانی از سلامتی دکتر ملکی 18 شهریور» همسر محمد ملکی: زمان ساواک هم اين کارها را نمی کردند، روز آنلاين
بخوانید!
9 بهمن » جزییات بیشتری از جلسه شورایعالی امنیت ملی برای بررسی دلایل درگذشت آیتالله هاشمی
9 بهمن » چه کسی دستور پلمپ دفاتر مشاوران آیتالله هاشمی رفسنجانی را صادر کرد؟
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! پيامگونه دکتر محمد ملکی برای بازگشايی دانشگاه، عمار ملکیاحساس کردم که از سلول تنهايی اش صدايم می زد که پيام من را برای دانشگاهيان بخوان. بار ديگر نامه هايش را مرور کردم و دريافتم که پيام امروزش را ديروز نوشته بود و انگار می خواست پيامگونه زير که تمامی کلماتش را پيشتر خود نوشته است، بار ديگر به گوش دانشگاهيان و مردم برسانديک ماه از به بند کشيده شدن دگر بارۀ سنگربان پير و دلير دانشگاه، دکتر محمد ملکی گذشت و اين ماهگرد مصادف با روز بازگشايی دانشگاهها و مدارس شده است. امروز نه بعنوان فرزند اين استاد پيشکسوت و رنجديده، بلکه بعنوان يک دانشجو، جای خالی پيامهای اميدبخش وی را بمناسبت آغاز سال تحصيلی احساس کردم. با خود انديشيدم که در بند نگه داشتن او در هنگامه بازگشايی دانشگاه عليرغم وضعيت ناگوار سلامتی وی تصادفی نيست. شايد حاکمان خواسته اند در اين روزهای بحرانی، قلم او را ساکت نگه دارند تا که فرياد حق خواهی و آزاديخواهی دانشگاهيان را سر ندهد. غافل از اينکه او پيش ترحرف را زده است و درد را گفته است. با نام آزادی، آگاهی و عدالت* "آن روز که رضاشاه پای به صحن دانشگاه تهران گذاشت تا مکانی را افتتاح کند که میدانست در آيندة ايران نقش اساسی بازی خواهد کرد (بهمن ۱۳۱۳) آيا تصور میکرد سنگری را ساخته است که سنگربانان آن به زودی استبداد و بیعدالتی را نشانه خواهند گرفت و صاحبان زر و زور و تزوير را نگران خواهند ساخت و آيا رضاشاه میدانست وقتی پايش را از دانشگاه بيرون بگذارد و سنگر به تصرف دانشجويان و استادان درآيد، انديشههای پرتاب شده از اين سنگر خواب راحت را بر زورگويان و استثمارگران حرام خواهد کرد و آيا او هرگز میانديشيد که جبهة جديدی عليه خودش باز کرده که دودمان او و جانشيناش را به باد خواهد داد و خشنترين نوع استبداد (به قول آيتالله طالقانی: استبداد دينی) هم موفق به فتح اين سنگر نخواهد شد." (۱) با سلام به دانشگاه، سنگر تسخيرناپذير عدالت و آزادی آری او حرف را زده است و درد را گفته است. در خانه اگر کس است يک حرف بس است. کاش حاکمان ميفهميدند که دربند نگه داشتن او و ديگر دانش آموختگان ايران، دردی از نظامشان دوا نميکند. پینوشت: Copyright: gooya.com 2016
|