یکشنبه 5 مهر 1388   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

تحسين خبرگان، سکوت نخبگان، حميد فرخنده

حميد فرخنده
مجلس خبرگان نشان داد مانند سال های پيشين، نه تنها بر اساس وظيفه قانونی اش بر کار رهبر نظارت و کنترلی ندارد بلکه اين آيت الله خامنه ای است که در قامت رهبر خبره، در پايان دو روز اجلاس طبق معمول سنواتی کارنامه خبرگان را مرور می کند، در مورد خطر رفوزه شدن هشدار می دهد و در پايان نيز برای آينده به آنان رهنمود می دهد

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


hamid_farkhondeh@hotmail.com

گرفتاری در دور باطل انتخاباتی، مجلس خبرگان را به نهادی عجيب در ساختار حقوقی جمهوری اسلامی تبديل کرده است. نحوه کار و بيانيه پايانی ششمين اجلاس رسمی مجلس خبرگان، اما عجيب تر از هميشه بود.

عدم موافقت و هماهنگی اکثريت اعضا با آقای هاشمی رفسنجانی، رئيسی که خود دو سال پيش برگزيدند، غيبت رئيس مجلس هنگام قرائت بيانيه پايانی آن و تاکيد های مکرر بر شايستگی آيت الله خامنه ای برای تصدی مقام رهبری جمهوری اسلامی، چون ذمی شبيه مدح، از شگفتی های نشست امسال مجلس خبرگان بود.

مجلس خبرگان نشان داد مانند سال های پيشين، نه تنها بر اساس وظيفه قانونی اش بر کار رهبر نظارت و کنترلی ندارد بلکه اين آيت الله خامنه ای است که در قامت رهبر خبره، در پايان دو روز اجلاس طبق معمول سنواتی کارنامه خبرگان را مرور می کند، در مورد خطر رفوزه شدن هشدار می دهد و در پايان نيز برای آينده به آنان رهنمود می دهد.

در صدر و ذيل بيانيه پايانی اجلاس اخير مجلس خبرگان تاکيد شده است که لباس رهبری تنها بر قامت آيت الله خامنه ای برازنده است. تاکيدی که تيتر روزنامه کيهان نيز شد. برازندگی آن است که خود نمايد نه آنکه خبرگان بگويد. گويا خود اعضای مجلس خبرگان نيز با اين تاييدات عجولانه و غيرمرسوم، به نوعی بر عدم شايستگی و فقدان عدالت، تدبير و مديريت آيت الله خامنه ای در حوادث پس از انتخابات ۲۲ خرداد صحه گذاشته اند.

آيت الله خمينی در اواخر ارديبهشت ماه سال ۶۸، سه هفته پيش از مرگ، هيئتی متشکل از بيست نفر از رجال مذهبی و سياسی و همچنين پنج نماينده به انتخاب مجلس شورای ملی را مامور بازنگری و اصلاح قانون اساسی کرد. در ۶ مردادماه همان سال تغييرات پيشنهادی توسط شورای بازنگری قانون اساسی در يک همه پرسی مورد تاييد اکثريت رای دهنگان قرار گرفت. در پی اين اصلاحات نام مجلس شورای ملی به مجلس شورای اسلامی تغيير يافت، شرط "مرجعيت" برای رهبری به "مجتهد عادل" بودن تخفيف يافت. ولايت فقيه، مطلقه شد و اختيارات رهبر افزايش يافت. اختيارات شورای نگهبان نيز که تا پيش از آن به نظارت بر انتخابات رياست جمهوری و مجلس محدود بود به "تاييد صلاحيت نامزدهای انتخابات مجلس خبرگان رهبری" افزايش يافت.

چنين بود که دور باطل آغاز شد. رهبر شورای نگهبان را منصوب می کند، شورای نگهبان نمايندگان مجلس خبرگان را تائيد صلاحيت می کند و خبرگان، رهبر را انتخاب می کنند. با چنين سيکل معيوبی البته از اين مجلس انتظار نظارت بر کار رهبر يا حساب خواهی از او نمی رفت.

مجلس خبرگان برای مردم ايران نهادی پرهزينه بوده است که از اساس بر پايه تبعيض ميان روحانی و غيرروحانی بنا شده و هرگز نيز به وظايف قانونی خويش عمل نکرده است. بازار کم رونق انتخابات اين مجلس هشت ساله و انتقادات روزافزون از نقش آن، شاهدی بر بی اعتباری اين مجلس در افکار عمومی است.

روشن نيست اکنون که اين نهاد از مجلسی ساکت و بی اثر به استثنای تک صداهايی مخالف، به "مجلس بله قربان گو"ی رهبر و رفع و رجوع کننده بی تدبيری های او نيز تبديل شده است، چگونه خواهد توانست درحاليکه خود بی اعتبار است، با بيانيه های تاييدآميز به آيت الله خامنه ای اعتبار و مشروعيت ببخشد؟

ظاهرا خود رهبر جمهوری اسلامی نيز قدر و منزلت چندانی برای مجلس خبرگان قائل نيست، چراکه در اظهارات اخيرش برای نمايندگان اين مجلس، بيش از آنکه از تحسين خبرگان خشنود باشد، از سکوت نخبگان دلگير بود.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016